به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 خرداد 92 [ 08:02]
    تاریخ عضویت
    1392-3-08
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکلات من و شوهرم

    سلام
    من حدود یک ماهه که عقد کردم . حتما تاپیک قبلی من و خوندین . خودم 28 سالمه و شوهرم 33 سالشه . مشکلی که من دارم اینه که فکر میکنم شوهرم خیلی خسیسه . ( شغلش ازاده ) تو این مدت یک ماهی که عقد کردیم من دائم براش لباس و عطر و این چیزا خریدم ولی اون هیچی برام نخریده . دو روز پیش تولدم بود ولی اصلا کاری برام نکرد . ( میگه 5 روز دیگه صبر کنی یک چک 3500 دارم که نقد میکنم کادوتو از روش بهت میدم چون شغلم ازاده نمیتونم حسابم خالی کنم ) . روز تولدم من و با دوستاش برد بیرون ( البته با اونل قبلا قرار گذاشته بود و اصلا بخاطر تولد من نبود ) . شبش که اومدیم خونه میخواست من و بذاره و بره خونه خودش چون داداشش اینا از شهرستان مهمونشون بوده . حتی شب تولد هم پیش من نموند و من و گذاشت دم خونه . منم اومدم تو کوچه دیدم داره دنبالم میاد . انقدر عصبانی بودم که رفتم تو و در و از روش بستم . بعد چند بار زنگ زد و باز کردم . داشتم گریه میکردم و بهش کلی غرزدم که عجب شب تولدی برام درست کردی . اقلا یک جعبه شیرنی میگرفتی ولی ... . خلاصه بهش گفتم برو دیگه نمیخوام ببینمت و اونم گذاشت رفت . منم رفتم کلید ماشینم بردارم که بزنم بیرون دیدم کلید ماشینم برده ( اخه جدبدا هرموقع قهر میکنیم من کلید بر میدارم و میرم تو خیابون و اونم خیلی بدش میاد ) . بعد که دیدم کلیدم نیست ساعت 1/30 شب ماشین بابام برداشتم که برم کلید ماشینم و از باباش بگیرم و برم . نزدیکای 2 بود که رسیدم دم خونش دیدم به موبایلم زنگ زد که ببینه جایی رفتم یا نه که گفتم دم خونتونم . بیا کلید بهم بده . کلی عصبانی شد که چرا این موقع شب تنها زدم بیرون و این چیزا . خلاصه که دوباره دعوامون شد و فرداش دوباره اشتی کردیم . ولی نمیدونم با این خسیس بودنش چیکار کنم . تو این یک ماه فقط برام حلقه نامزدی خریده 1500 با یک شلوار پارچه ای . البته چند بار بهم گفته که چرا وقتی پول نداری بهم نمیگی ولی وقتی خودش میبینه که ندارم دیگه گفتن نداره . موبایلم 100 تومن قبضش اومده ولی نمیره برام پرداخت کنه و یک طرفه شده . ماشینش و داده من بردم کارواش و 30 تومن پول کارواش براش دادم . البته یک بار گفته که من 21 خرداد چکم که نقد بشه بدهی هامو بهت میدم ولی احساس میکنم بازم میزنه زیرش . یک چیز دیگه اینکه الان که توعقدیم هر شب میاد خونمون ( چون خانواده اش شهرستانن و خودش اینجا تنهاست ) ولی احساس میکنم روش به خانواده ام باز میشه که بخواد هر شب بیاد. نمیدونم چیکار کنم
    ویرایش توسط مریم گل : شنبه 18 خرداد 92 در ساعت 17:03

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 شهریور 93 [ 10:51]
    تاریخ عضویت
    1392-2-20
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    1,301
    سطح
    20
    Points: 1,301, Level: 20
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    118

    تشکرشده 160 در 70 پست

    Rep Power
    24
    Array
    مریم گل عزیز ، اولآ بهتون تبریک می گم ، توی ازدواج دومتون موفق هستید و این مشکلاتی که عنوان می کنید من رو یاد مشکلات پژمان میندازه ، همه چی داشت و یکم مهارت می خواست تا زندگیشو جزو بهترین زندگیا کنه

    بهت تبریک می گم : به خاطر اینکه سلامتی داری ، آرامش داری که کسی هست پیشت . ی فرد خوب نصیبت شده که هواتو داره که اون موقع شب اون جوری بیرون نزنی ،ی خانواده خوب داری ، وضع مالی و کار خوب داری و...

    ولی یکم کله شقی ( با عرض معذرت ) ، در مورد خساست خوبه تایپیک های مظلوم رو بخونی که شوهرش بهش گفته بود که بعد ازدواج باید خودت خرج خودتو بدی ......پس بازم بهت تبریک میگم
    اگر خواستی به تایپیک منم سر بزن و برام دعا کن

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 شهریور 92 [ 10:34]
    تاریخ عضویت
    1389-12-08
    نوشته ها
    390
    امتیاز
    3,339
    سطح
    35
    Points: 3,339, Level: 35
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,374

    تشکرشده 1,334 در 350 پست

    Rep Power
    54
    Array
    دوست عزیزم هنوز یه ماه گذشته...یه کم آروم تر...بعدش هم فکر میکنم که توی عقد خرج و مخارج دختر به عهده ی خانوادش هم هست این طور نیست که فقط همسر باشه...

    البته در این دوران شناخت هایی به وجود میاد ..

    به نظر من در مورد شما شاید یه کم باید صبر کنین و تو این موضوع مهارت داشته باشین و روش کار کنین تا بتونین به اون چیزی که میخواین برسین....
    دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت


    دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
    [size=medium]
    [/size]

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 خرداد 92 [ 08:02]
    تاریخ عضویت
    1392-3-08
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط دلنشین نمایش پست ها
    مریم گل عزیز ، اولآ بهتون تبریک می گم ، توی ازدواج دومتون موفق هستید و این مشکلاتی که عنوان می کنید من رو یاد مشکلات پژمان میندازه ، همه چی داشت و یکم مهارت می خواست تا زندگیشو جزو بهترین زندگیا کنه

    بهت تبریک می گم : به خاطر اینکه سلامتی داری ، آرامش داری که کسی هست پیشت . ی فرد خوب نصیبت شده که هواتو داره که اون موقع شب اون جوری بیرون نزنی ،ی خانواده خوب داری ، وضع مالی و کار خوب داری و...

    ولی یکم کله شقی ( با عرض معذرت ) ، در مورد خساست خوبه تایپیک های مظلوم رو بخونی که شوهرش بهش گفته بود که بعد ازدواج باید خودت خرج خودتو بدی ......پس بازم بهت تبریک میگم
    اگر خواستی به تایپیک منم سر بزن و برام دعا کن



    مرسی که انقدر خوش بینی :) واقعا نمیدونم مشکل از منه یا اون ؟ چه مهارتی باید یاد بگیرم اخه . خداییش وقتی باهاش خوبم و میبینه میخندم و روحیم خوبه خودشم شارِژ میشه ولی همین که من ناراحت میشم اونم به هم میریزه . البته من خودم هم قبل ازدواج هم بهدش کم اذیتش نکردم ولی خوی دست خودم نیست و بعضی وقت ها دوستش دارم بعضی وقت ها نه . نمیدونم چیکار کنم . دلم میخواد زودتر برم خونه خودم تا روش به خانواده ام زیاد باز نشه و احترام ها از بین نره

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط شوکا نمایش پست ها
    دوست عزیزم هنوز یه ماه گذشته...یه کم آروم تر...بعدش هم فکر میکنم که توی عقد خرج و مخارج دختر به عهده ی خانوادش هم هست این طور نیست که فقط همسر باشه...

    البته در این دوران شناخت هایی به وجود میاد ..

    به نظر من در مورد شما شاید یه کم باید صبر کنین و تو این موضوع مهارت داشته باشین و روش کار کنین تا بتونین به اون چیزی که میخواین برسین....

    منم نگفتم که تمام خرج و مخارج بده . ولی اقلا ازم بپرسه که پول لازم نداری‌؟ خودش میدونه من انقدر مغرورم که حتی از بابام روم نمیشه پول بگیرم . واسه هر کاری همش باید بهش بگم . تا میبینم یک کاری انجام نداده میگه خوب چرا نگفتی . میگم مثلا چرا مسواک نزدی میگه میخواستی یادم بندازی . اخه این خنده دار نیست ؟

  5. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 آذر 92 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-08
    نوشته ها
    127
    امتیاز
    791
    سطح
    14
    Points: 791, Level: 14
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 202 در 83 پست

    Rep Power
    25
    Array
    شما هنوز عقد نکردید درسته که ایشون باید برای شما هدیه بخرند یا رستوران مهمونتون کنن ولی همه مردها شبیه به هم نیستند بعضی ها یاد گرفتند چطور با یه خانوم رفتار کنند بعضی ها یاد نگرفتند و این به تربیت خانوادگیشون و شخصیتشون بستگی داره.. فکر میکنم تو زمان نامزدی درست نباشه که ایشون به شما پولی پرداخت کنه و یا قبض تلفتون رو بده یا همچین چیزهایی که میگید .. این مشکلات کم کم با گفتگو قابل حله چیزی نیست که خیلی نگران کننده باشه شما هم بهتره توقعت رو بذاری در زمان مناسب تا بهش بها داده بشه

  6. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 شهریور 92 [ 11:39]
    تاریخ عضویت
    1392-3-20
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    202
    سطح
    4
    Points: 202, Level: 4
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 9 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.دختر خوب این چیزایی که میگی مشکل نیست. من هم الان تو دوران نامزدی هستم. با نامزدم 2 ماه دوست بودم وقتی بهم پیشنهاد ازدواج داد گفت من هیچ کس حتی پدرم هم برای ازدواج بهم از نظر مالی کمک نمیکنه من باید رو پای خودم وایسم برای همین اون تمام این مدت هر ماه حقوقشو میزاره بانک تا بتونه وام بگیره و خرج عروسی و اجاره خونه رو جور کنه. منم وقتی دیدم اوضاعش اینجوریه باهاش کنار اومدم حتی برای تولد خودم خودم برای خودم هدیه گرفتمو به همه گفتم که نامزدم خریده و خیلی کارهای دیگه تا غرورش خرد نشه. این شرایط همیشگی نیست و اینجوری هم نمیمونه اما اگه طرف مقابلت ادم درستی باشه هیچ وقت این عشقو یادش نمیره.

  7. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 مهر 94 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1392-3-19
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,718
    سطح
    24
    Points: 1,718, Level: 24
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 28 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزيزم
    اينا كه شما بهشون اشاره كردي مشكل نيستند ولي داري تبديل به مشكلشون ميكني از پستت احساس كردم تفاوت فرهنگي بين شما وجود داره درسته؟
    دوم شايد همسرت از مراسمات و تشريفات دوران نامزدي خبر نداره پس اگه خيلي برات مهمه بايد آگاهش كني ولي با زبون نرم و بدون ناراحتي
    بعدشم احساس نميكني شايد توقعت يكم بالا باشه 1500 حلقه نامزدي حلقه من نصف حلقه شماست ولي اصلا همسرمو به خسيس بودن متهم نميكنم چون واقعا نيست


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:37 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.