سلام دوستان عزیز ، یه مشکلی هست که مدت طولانی برادر بزرگ ترم رو درگیر کرده و میخوام نظرات و تجربیات شما دوستان بزرگوار و مشاورین رو در این مورد بدونم.
برادر من 27 ساله و شاغل هستش و دیگر برادر بزرگترم و پدرم در گارگاه در ساخت دکوراسیون داخلی آشپزخانه و هر چیزی که مربوط به mdf بشه هستن )، ما از یه خانواده متوسط ساکن شرق شهر تهران هستیم ،برادرم نسبت بقیه پسر هایی که اطرافم میبینم از نظر اخلاقی خیلی بهتره و تا به حال رابطه دوستانه با دختری نداشته ، ادم مذهبی نیست اما همیشه نماز و روزه اش رو انجام داده و به خدا معتقده...
مشکل از اینجا شروع میشه که الان وقت ازدواج داداشمه و داداشم مدتیه بین دو گزینه مورد نظر گیر کرده
گزینه اول:
ایشون دختر خانومی محصل هستند اهل تهران ، از یه خانواده نسبتا سطح بالا و ساکن شمال شهر تهران - سنشون حدود 20 سال و علاقه شدید به داداشم داره و داداشم هم علاقه زیادی به ایشون داره و خیلی دوست داره برای ادامه زندگیش و احساس خوشبختی میکنه و اینو وقتی با تلفن صحبت میکنه و یا وقتی اس ام اس بازی میکنه دیدم. این دختر خانوم اخلاق خاصش اینه که علاقه زیادی به مستقل شدن و ازدواج کردن داره و عاشق داداشم شده ، به طور طبیعی چون تو خانواده سطح بالا بزرگ شده توقعاتش هم همینطور. خانوادش از این که صرفا جهت اشنایی با برادرم دوست هستن خبر دارن و خانواده ما هم همینطور..
نقطه قوت: نقطه قوت این رابطشون و ایندشون اینه که همدیگر رو دوست دارن و میتونه شروع خوبی برای زندی خوب باشه و این که ایشون اهل تهران هستند و با مشکلات و شلوغی ها و فرهنگ این شهر و مردمش اشنا هستند. و اینکه اخلاقش مورد نظر و تایید داداشم هستش و از ایشون خوششون میاد.
نقطه صعف: همونطور که گفتم نقطه صعف یا میشه گفت به طور طبیعی اینه که توقعات بالایی داره و همیشه در مورد چیزای عیونی و گرون قیمت و زندگی رویایی و خوب صحبت میکنه و از دهنش پردیه که من زندگی میخوام که به جز خرج های اضافی حداقل در ماه 5 میلیون تومان درامد داشته باشیم و برادرم از این موضوع یکمی ناراحته چون صد در صد میتونه مشکل ساز باشه و من خودم اصلا خوشم نمیاد کسی که واد خانوادمون بشه مرتب سطح بالای خانوادشو به رخ بکشه
گزینه دوم: ایشون یکی از اقوام نزدیکمون هستن و از یه خانواده معمولی شهرستان نزدیک استان اصفهان هستند و اهل یک خانواده پر جمعیت هستند، اخلاقشون خوبه ، از بچگی من خوب متوجه میشدم که به طور غیر مستقیم علاقه خودشونو به برادر بزرگترم نشون میده و سر این موضوع با دیگر دخترای فامیل مشکلاتی داشتند که همه اونال ازدواج کردن و ایشون همه خواستگاراشو رد کردن که منتظر داداش بزرگ من باشن..
نقطه قوت ایشون: نقطه قوتشون اینه که وقتی بیاد تو خانواده ما محبوب مادرم واقع میشه و اینکه برادرم رو دوست داره ، و اینکه از اقوام خودمون هستند
نقطه ضعف: نقطه ضعف اینشون اینه که فرهنگ ما خیلی با هم فاصله داره و با این وجود که من خیلی دوستش دارم اما وقتی با هم صحبت میکنیم میبینم چقدر دنیاهامون با هم فاصله دارن و به برادرم گفتم این میتونه مشکل ساز بشه و باعث دوری شما از ما میشه چون ما مخصوصا خود من خیلی سخت با اینجور اقوام و ادم ها کنار میام، و دیگر نقطه صعف اینه که یکمی مغروره و توانایی اینو داشت که طی این چند سال یکمی داداشم رو به خودش جذب کنه با عوض کردن پوشش و رفتار و تبدیل شدن به چیزی که مورد محبوب یار واقع بشه و من اینو در تمامی مدت زیر نظر داشتم و بی تفاوت رفتار میکردم .
در کل: در کل من خیلی نگران داداشمم ، اما اینو میدونم به هیچ کدوم قول ازدواج نداده و صرفا جهت اشنایی هستش و هیچ کدوم از شخص ثالث خبر ندارن
نگرانی من از اینه که اگه برادرم با اون دختر مورد علاقش ازدواج کنه ممکنه نتونه خواسته هاشو براورده کنه ، اما خب یه جورایی همدیگه رو دوست دارن و این میتونه باعث بشه اون همینطوری که هست با زندگی کنار بیاد. یه نگرانی دیگه هم دارم در مورد فامیلمونه که اگه این اتفاق بیفته و نتونن به هم برسن یه عمر باید چشم تو چشم بشن و یاد این روزا بیفتن و این میتونه کینه و دشمنی و از این جور چیزا ایجاد کنه
مشکل اصلی هم اینه که هر دو صد در صد مطمئنم رویا پردازی میکنن که به پسر مورد علاقشون برسن و اگه این اتفاق نیفته ضربه سنگینی میخورن و این حتی میتونه دردسر ساز بشه
خواهش میکنم کمک کنید بگید چطوری مشکلش رو حل کنیم ،
علاقه مندی ها (Bookmarks)