به نام خدا و با سلام خدمت همگی
من قبلا تاپیکی با عنوان هیچ انگیزه ای برای ادامه زندگی ندارم تهیه کرده بودم هرچن که اون مشکلم حل نشده و فقط سعی کردم باهاش کنار بیام و مشکلات دیگه ای هم گریبانگیرم شده. من 2 ساله که عقد کردم و هنوز خونه خودم نرفتم مشکلم اینه که واسه همه چیز خیلی بیشتر از شوهرم حرص میخورم واسه اختلاف فرهنگی بین خانواده هامون ، واسه اینکه هنوز نتونستیم عروسی بگیریم، واسه اینکه هنوز نتونستیم وسیله خونه بگیریم واسه قسط و قرضامون واسه اینکه شوهرم چند روز پیش طرحش تموم شده و معلوم نیست بتونه کار پیدا کنه یا نه و واسه خیلی چیزای دیگه. گذشته از اینا خودم خیلی مشکلات دارم 3 جا کار میکنم صبح تا شب درگیر کارم و انقد خسته م که دلم میخواد به رختخواب که میرم بخوابم ولی فکر و خیال مشکلات آزارم میده. وقتی به دوستام و فامیلامون نگاه میکنم که دخترای همسن من هستن که تازه ازدواج کردن و فقط به فکر خوش گذرونی و مد لباس و آرایشگاه رفتن و.... و اصلا خودشونو درگیر مشکلات نمیکنن اعصابم خورد میشه و با خودم میگم این حرص خوردنا وظیفه من نیست و فقط پیرم میکنه اینکه چرا من باید جوش همه چیزو بزنم و شوهرم و خانواده ش انقدر خونسرد با قضیه برخورد کنن و فقط بگن خدا بزرگه....انگار من محکومم به زجر کشیدن....لطفا راهنمایی کنید
علاقه مندی ها (Bookmarks)