سلام دوستان. لطفا کمکم کنید و نظرتون رو بگین .
من 2سال با پسری دوستم. من 24 سالمه و ایشون 23. من درسم تموم شده و واسه مقطع بالاتر تلاش میکنمو ایشون هم دانشجو هستن و یه ترم از درسشون مونده. هنوز خدمت نرفته .
ابراز علاقه و تمام این مسائل از طرف ایشون شروع شد و تا به اینجا ادامه پیدا کرد. و من هم کم کم بهشون علاقه مند شدم. حتی الان بیشتر از اون من دویش دارم.
مشکل مان این هست که ایشون خونواده ی خیلی سخت گیری دارن. و تحصیلات تو مقزع بالا واسشون ملاک اصلیه. یعنی میکن که عروسشون حتما باید phd داشته باشه... البته من با این موضوع مشکلی ندارم. چون خودم میخوام تا بالاتر ادامه بدم. اما مشکل اصلی این هست که با سن هم مخالفن . چون من یک سال به عنوام دختر بزرگترم.. و اینکه ایشون به من گفتن الان نمیتونن به خونوادشون بگن. چون نه خودشون کار دارن نه من هنوز تحصلاتم به اون حدی که اونا میخوان رسیده. و باید حداقل تا 3یا 4 سال دیگه صبر کنیم.و مشکل مهمتر اینکه ایشون خیلی به خونوادشون وابستن. به من گفت اگر خونوادش مخالفت کنن که میکنن .بخاطر سن من. تلاش میکنن تا راضی بشن . اما اگر راضی نشدن باید از هم جدا شیم.
من واقعا خیلی ناراحتم. واقعا بهش علاقه دارم و دوس ندارم به راحتی از دستش بدم. من دارم درسمو میخونم تا به جایی که ایشون میخواد برسم. اما از این میترسم که با همه این کارایی که انجام بدم بعد از چند سال ایشون خیلی راحت بگه خونوادم میگن نه و باید جدا شیم. اون موقع من واقعا ضربه ی سختی میخورم . نه فقط به این خاطر که سنم میره بالا یا موقعیت های دیگم رو از دست میدم . بیشتر به خاطر اینکه علاقه زیادی بهشون دارم و نمیخوام از دستش بدم..
ایشون خونواده خیلی خوبی دارن. از نظر فرهنگی و اقتصادی تقریبا بالا هستن.. خونواده من خوبن. اما از نظر اقتصادی یکم از خونواده ایشون پایینتر هست که البته زیاد به چشم نمیاد. تو بقیه مسائل تقریبا خونواده ها برابرن.
خواهش میکنم کمکم کنید. خیلی در موندم. و هرروزم با اضطراب اینده میگذره.. این نارحتی حتی تو رابطه الانم با این ادم هم تاثیر گذاشته.
کمکم کنید
علاقه مندی ها (Bookmarks)