عدم توانایی در کنترل احساسات و هیجانات
سلام دوستای همدردم.
نمی دونم چند نفرتون این عضو کوچیک همدردی رو به یاد دارید.
یادتونه قبلا گفتم کار مناسب پیدا نمی کنم. حالا کار مناسب پیدا کردم. البته نه صد در صد اون چیزی که می خواستم.
از وقتی رفتم سر و درگیر کار و ارتباطات با مدیر و همکاران شدم تازه متوجه شدم که مشکل بزرگی در ارتباطاتم دارم.
مشکل من اینه که نسبت به حرف ها و نظرات دیگرون حساس هستم.
مثلا دوست ندارم کسی درباره من فکر بد بکنه.
دوست دارم همیشه نظر دیگرون درباره من مثبت باشه.
اولش که کاری رو بهم می سپارن دلم می خواد به نحو عالی پیش ببرمش. و همش تصور می کنم که دارن ازم تعریف و تمجید می کنن. وای به حال وقتی که آقای مدیر بهم بگه که کار رو دیر تحویل می دی و خیلی وقته کار دستته. دیگه تا صبح فکر و خیال می کنم. البته خودم هم باهاش موافقم. ولی هی کل کل می کنم. و می گم نه تقصیر من نیست.
خیلی هم پرحرف شدم. همش نظر می دم. در حالیکه خودم می دونم بعضی وقتها نباید نظر بدم. خلاصه منی که یک زمانی خیلی ساکت بودم جدیدی پر هیجان و کم کنترل شدم :(
برای اینکه بتونم مثل قبلنها سکوت پیشه کنم و احساسات و هیجانات خودم رو کنترل کنم و به درستی بروز بدم راهنماییم کنید.
ببخشید اینو می گم ولی خواهشا نگید برو این مقاله ها رو بخون جون خیلی نسبت به خوندن مقاله ها انگیزه ای ندارم
بیشتر دلم می خواد از زبون خودتون بشنوم
[size=medium]هله پیوسته سرت سبز و لبت خندان باد
هله پیوسته دل عشق ز تو شادان باد[/size]
علاقه مندی ها (Bookmarks)