به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 95 [ 12:53]
    تاریخ عضویت
    1389-12-26
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    4,701
    سطح
    43
    Points: 4,701, Level: 43
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    28

    تشکرشده 35 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکل من با برادرم

    سلام
    یه مشکلی دارم که سالها باهاش گرفتارم و از درون داره خوردم می کنه ، شاید شما بتونید تو حلش بهم کمک کنین . مشکلم در مورد برادرمه . یه برادر دارم که از خودم ۳ سال کوچیک تره. تمام دوران عمرم زیر سایه اون گذشته . همیشه اون بهترین بوده ، بهتر از همه ی بچه های دور و بر و بهتر از من . از نظر درسی ، عقلی ، موسیقی ، زبان ، حتی شعور و فرهنگش هم از سنش بالاتر بود همیشه و هست ! برعکسش من معمولی بودم و خیلی جاها هم بچه ی پر دردسر و سخت و لجبازی بودم تا جایی که مامانم یه بار بهم گفت پدر و مادرم تا یه جایی بچه رو تحمل می کنن ، اونم چون مجبورن !
    خسته شدم از بس زیر سایه ی اون بودم . خسته شدم از بس پدر و مادرم فقط اونو دیدن . موفقیت های اون تو خیلی موارد انقدر بزرگه که ناخودآگاه بقیه حتی متوجه من هم نمی شن .
    وارد هر کاری که می شه موفق می شه چون اراده و پشتکار فوق العاده ای داره . نقطه مقابلش منم . پشتکار و اراده در حد صفر ! مامانمم همیشه با کمال افتخار میگه تو عین داییت هستی ، مثل اون تنبلی اونم فتوکپیه تو بود و هیچ وقت درک نمی کنه با این حرفها منو آتیش می زنه !
    همیشه دست کم گرفته شدم در مقابل اون . خیلی سخته ببینی پدر و مادرت حاضرن تمام کارایی رو که برای تو نکردن برای اون بکنن حتی با یه اشاره ی کوچیکش . چرا ؟ چون ارزششو داره ! سخته همیشه ببینی که اونو بیشتر از تو دوست دارن حتی اگه به ظاهر جلوی روت نگن . خیلی سخته ...
    مگه همه باید تحصیلات آنچنانی بکنن تو دانشگاه های آنچنانی ، مگه قراره همه دکترا بگیرن ؟ مگه همه ی آدما عین همن ؟
    دوستش دارم و ندارم . حس می کنم کینه ی خیلی شدیدی ازش پیدا کردم و این خیلی آزارم میده .
    آخه چرا من درست نقطه مقابل اونم ؟ چرا تنبلم همیشه ؟

    آرزو به دلم مونده یه بار تو یه کاری بهتر از اون باشم ... اینم بگم که من ۲۷ سالمه و ازدواج کردم اما هنوزم این چیزا آزارم میدن همونطور که سالها پیش آزارم می دادن . منم خودم فوق لیسانس مهندسی ... خوندم از دانشگاه آزاد اما در مقابل اون ...

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مهر 97 [ 17:26]
    تاریخ عضویت
    1391-7-30
    نوشته ها
    234
    امتیاز
    6,479
    سطح
    52
    Points: 6,479, Level: 52
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    830

    تشکرشده 901 در 185 پست

    حالت من
    Khoshhal
    Rep Power
    36
    Array

    RE: مشکل من با برادرم

    دوست عزیز
    ان طور که مشخصه شما حس حسادت داری نسبت به برادرت.ولی تو می تونی از این حس به نفع خودت استفاده کنی.درک می کنم که مقایسه کردنت با برادرت بهت حس بدی میده چون برای من هم پیش اومده.ولی من نباید با این حرف ها مهری به خودم بزنم که من تنبلم و عرضه هیچ کاری رو ندارم.خدار رو شکر که مدرک فوق لیسانس داری.همینش رو هم شاید بعضی ها حسرتش رو داشته باشند.
    از اهدافت بگو...تا حالا چه هدف هایی داشتی که بهش نرسیدی و چقدر براش تلاش کردی؟
    این که بهت گفتم از حس حسادتت به صورت مثبت استفاده کن یعنی به جای این که با موفقیت برادرت خودت رو تحقیر کنی بیا و با خودت بگو حالا که داداشم این کارو کرده من بهتر از اون رو می تونم بکنم

    حالا بیا برای یک موفقیت جدید اقدام کنیم.در یک برگه اهدافت رو بنویس مثلا گرفتن دکترا...این برگه رو در محل کارت یا در خانه طوری قرار بده که همیشه جلوی چشمانت باشه...هر وقت این برگه رو می بینی با خودت بگو من موفق می شم.و تمام تلاشت رو برای رسیدن به هدفت بکن
    برادرت چیزی داره که تو نداری و اون اراده است.سعی کن ارادت رو قوی کنی و مطمئنا موفق میشی.کاری هم نداشته باش که کسی بگه تو نمی تونی یا عرضه نداری.اون ها رو اشخاصی بدون که به تو حسادت می کنن و فقط به هدفت فکر کن.
    با ارزوی موفقیت برای شما

  3. کاربر روبرو از پست مفید پرنده غريب تشکرکرده است .

    پرنده غريب (سه شنبه 26 دی 91)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 بهمن 91 [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1391-8-01
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    385
    سطح
    7
    Points: 385, Level: 7
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    89

    تشکرشده 89 در 49 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل من با برادرم

    سلام خانوم زند .
    طبق تايپيك قبلي شما بايد فارغ التحصيل يكي از دانشگاه ها ي خارج از كشور باشين. و در اونجا مشغول به كار باشين نه فارغ التحصيل دانشگاه آزاد اينجا
    موقعيت خوبي داري پس چرا حسادت؟

  5. کاربر روبرو از پست مفید pariya-babak تشکرکرده است .

    pariya-babak (سه شنبه 26 دی 91)

  6. #4
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array

    RE: مشکل من با برادرم

    melisazand عزیز

    خانمی ، ازت چند تا سئوال دارم :

    1 - کدام ویژگیهای خودت را خیلی دوست داری ؟

    2 - چه ویژگی مثبتی را اغلب اطرافیان در موردت بیان می کنند ؟

    3 - نظر همسرت در باره شما چی هست ؟

    4 - زندگی با همسرت چطور میگذره ؟ میشه کمی از خودت و زندگی مشترکت و روندت در زندگی مشترک با همسرت برای ما بگی ؟


    منتظر پاسخ این سئوالات هستم تا حرفهای بعدیم .....


    .

  7. کاربر روبرو از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده است .

    فرشته مهربان (سه شنبه 26 دی 91)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 95 [ 12:53]
    تاریخ عضویت
    1389-12-26
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    4,701
    سطح
    43
    Points: 4,701, Level: 43
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    28

    تشکرشده 35 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل من با برادرم

    سلام مرسی فرشته مهربان که به تاپیکم سر زدین .

    رابطم با همسرم خوبه و همدیگرو درک می کنیم . خدا رو شکر تابحال مشکل حادی نداشتیم . همسرم کلا آدم خیلی خیلی صبور و منعطفیه . البته گاهی هم کدورت هایی پیش میاد مثل موقع هایی که من می خوام تجسس کنم تو چیزهای ایشون ، موبایلش یا کامپیوترش و ... و خوب همسرمم ناراحت میشه و کلی باهام حرف زده که باید حریم خصوصی همدیگرو حفظ کنیم اما در کل زندگی آرومی داریم .

    همسرم همیشه تشویقم می کنه که تلاش کنم مثلا تو درس و میگه تنبلی تو ذات هیچ کس نیست و این حرفو آدمی میزنه که می خواد از زیر کار در بره ! همیشه وقتی از مشکلاتم با برادرم براش می گم ، می گه خودت باید تلاش کنی و به دیگران ثابت کنی که تو هم می تونی. خصوصیات همسرم به برادرم خیلی نزدیکه ، اونم پشتکار خیلی زیادی داره و تو کارش موفقه . فقط برادرم بخاطر امکانات زیادی که در اختیارش بوده و پولی که براش خرج شده، دانشگاه معروفی رفته اما همسرم همیشه کار می کرده و خرج خودشو در می آورده و امکان اینکه دانشگاه انچنانی بره نداشته اما با اینحال تو کارش خیلی موفقه. راستش همسرم و برادرم هم رشته هم هستند و همسرم خیلی حساسه به برادرم چون من خیلی اونا رو با هم مقایسه می کردم و مدام از برادرم و موقعیت هاش می گفتم. البته الان خیلی بهتر شده شاید چون هم من رعایت می کنم و هم خودش به این اخلاق من عادت کرده و اهمیت نمی ده ! در کل از همسرم خیلی راضیم .

    نمی دونم چه ویژگی خودم رو دوست دارم راستش . ویژگی بارزی بنظرم نمی رسه که بگم اما شاید اینکه آدم صاف و ساده ای هستم و به اصطلاح همیشه رو بازی می کنم و اهل دوز و کلک و پنهان کاری نیستم . دروغ نمی تونم بگم و حتی اگه بگم طاقت نمیارم و خودم راستشو اعتراف می کنم . خیلی از دوستام می گن آدم خاکی هستی و هیچ وقت پز موقعیت هایی رو که داری نمی دی به دیگران و بخاطر همین خیلی دوستم دارن .

    همسرم میگه آدم خیلی رویایی و بلند پروازی هستم ، خیلی مهربونم با کسایی که دوسشون دارم ، ادم حسودیم و تحمل اینکه کسی رو بالاتر از خودم ببینم ندارم . همیشه میگه یه سری حرفهای تو باعث ایجاد سوءتفاهم می شه و اگه این چیزا رو جلوی مامانم و خواهرم بگی برداشت خوبی نمی کنن چون مثل من نمی شناسنت و نمی دونن این حرفارو بی منظور می زنی !‌ میگه که توقعمو از اطرافیانم باید بیارم پایین .

    یه مثال که الان یادم اومد براتون بزنم از اینکه چطور همیشه خانوادم از برادرم تعریف می کنن. چند وقت پیش داشتم با مامان بابام حرف می زدم ، بابا گفت که چرا به مادربزرگم زنگ نمی زنم که احوالشو بپرسم ؟ (کلا به بهانه هزینه ها من زیاد به ایران زنگ نمی زنم ) مامانم فورا شروع کرد به نصبحت که چقدر زشته رفتار من و سفارش کرد که حتما زنگ بزنم و گفت که داداشم مرتب زنگ می زنه به همه ، عمه ، عمو ، خاله ، دایی . گفت که داداشم خیلی با محبته و همه دوستش دارن ولی من ...

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 دی 95 [ 12:53]
    تاریخ عضویت
    1389-12-26
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    4,701
    سطح
    43
    Points: 4,701, Level: 43
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 17.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    28

    تشکرشده 35 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل من با برادرم

    چرا کسی به من کمک نمی کنه ؟ اون برگه اهدافی که پرنده غریب گفت رو نوشتم و زدم کنار لپ تاپم که هر روز که بازش می کنم چشمم بهش بیفته و یادم بیاد هدفام چیه .

    من احساس می کنم خیلی حسودم . پریروز مامانم باز یه تعریفایی از داداشم کرد و من فورا یه احساس بدی بهم دست داد و به خودم گفتم که خیلی بدبختم و در حقم اجحاف شده ...
    در واقع من مدام خودمو با اطرافیانم مقایسه می کنم تو ذهنم و با خودم درگیر میشم ... از یه طرف احساس می کنم که خیلی بی عرضه ام و از طرفی به این نتیجه می رسم که شاید در حقم کوتاهی شده و باید به خیلی بیشتر از اینکه دارم می رسیدم .

    دیروز تلویزیون یه فیلم فانتزی نشون می داد ، توی فیلم یه دختری بود با چشم های درشت مشکی و خیلی خوشگل . همسرم گفت نگاه کن ، چشم های مشکی این انقدر قشنگه که به صد تا چشم آبی و سبز می ارزه . منم فورا گفتم نه می دونی که اینا بازیگرن هزار جور افکت و غیره روشون اجرا میشه ، تازه شاید لنز باشه و ... همسرم برگشت گفت ملیسا تو چرا انقدر حسودی ؟ چرا بجای اینهمه بالا و پایین پریدن نمیگی این خانم واقعا چشمهای خوشگلی داره و خودتو خلاص نمی کنی ! من که فقط نظرمو گفتم و اینو حسادت نمی دونم ! اما همسرم میگه تو خیلی حسودی و دوست داری دیگران به جایی نرسن و فقط خودت برسی .... این منو خیلی می ترسونه چون هیچ وقت دوست نداشتم بدجنس باشم و بدجنسی کنم در حق دیگران.

    من همیشه تقصیرها رو به گردن دیگران و بخصوص مامانم می اندازم (که می دونم غلطه!) و توی اعماق ذهنم می گم اون مقصره از بس منو با دیگران مقایسه کرد ! واسه همین من همیشه دوست دارم از اطرافیانم بالاتر باشم و اگه احساس کنم یکی تو یه زمینه ای داره از من بالا می زنه واقعا دق می کنم از غصه و کلی مشغله برام ایجاد میشه. حالا حتی اگه مامانمم نباشه که مقایسه کنه خودم تو ذهنم خودمو با بقیه اطرافیانم مقایسه می کنم و ... مثلا مقایسه می کنم که من کی لیسانسمو گرفتم و چرا دختر خالم زودتر لیسانسشو گرفت یا چطور شد که فلانی دو سال زودتر از من رفت خارج و همه اینا باعث میشه احساس بی عرضگی کنم یا حس کنم که در حقم اجحاف شده و خیلی بدبختم . حتی شده مامانم گفته فلانی داره میره خارج و من داشتم دیوانه می شدم ... چون نمی خواستم کسی توی فامیل به من برسه و مثل من باشه . خلاصه اونروز نشستم و تمام احتمالاتی رو که با اون ها می شد طرف بره خارج بررسی کردم و بعد تو ذهنم خودمو قانع کردم که به این سادگی ها نمیشه . انوقت تازه تونستم ذهنمو آروم کنم و برم به بقیه کارام برسم . اینم بگم که پای تلفن وقتی با اون شخص حرف می زنم کلی ازم سوال می پرسه در مورد درس و کار و پذیرش و من همه رو جواب می دم و راهنماییش می کنم و هر چی دونم بهش می گم و اون هم کلی ازم تشکر می کنه. اما خوب نمی تونم ببینم از من بالاتر باشه

    من همیشه در نظر مامانم بد بودم (یا بهتر بگم اون چیزی نبودم که انتظارشو داشت) و مامانم مدام مقایسم می کرد با دیگران که تحریک بشم و سعی کنم دختر خوبی باشم ... مدام دختر عمو و دختر خالمو به رخم می کشید ... تو درس، تو رفتار و حتی می گفت تو خیلی سرد و بی احساسی نگاه کن فلانی چه دختر گرم و مهربونیه ! در حالیکه یه سری صفات ذاتیه . با داداشم اصلا این مشکلو نداشت و اون از اول رفتارش و تمام کارهاش مطابق میل مامانم بود ، در واقع نسخه ثانی مامانم فقط تو ورژن مرد ! (حتی تو پست بالای خطای آخر یه نمونه از مقایسه هاشو می تونید بخونید که قبلا نوشتم)

    تو چند تا مقاله خوندم که این حس حسادت از کمبود اعتماد بنفس هست . نکته دومی که خوندم اینکه حسادت نشون دهنده ی عشق زیاد به طرف مقابل نیست ، نشون دهنده عشق و علاقه به خود است ! و حسادت ریشه در احساس ناامنی داره ...

    لطفا نگین حسادت بده و ... که خودم خیلی خیلی بهتر میدونم که انرژی منفی به آدم میده و اصلا دوست ندارم حسادت کنم اما دست خودم نیست . چطوری باید این مشکلو حل کنم ؟ خیلیا بهم میگن حسادت نکن خوب اما چطوری ؟ بدون هیچ راهکاری که نمیشه . اصلا این حس حسادته یا رقابت شدید ؟ چون من بیشتر خودمو سرزنش می کنم که بی عرضم


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.