سلام دوستان عزيزم
همون طور كه احتمالا تو خاطرتون هست يه دختر 25 ساله ام... دانشجوي ارشد و شاغلم...
حدودا 2 ماه هست كه با يكي از همكلاسيهام رابطه دورادور در حد سلام و احوال پرسي داشتم كه كم كم متوجه نگاه هاي خاصش و توجه بيش از حدش به خودم شدم... كم كم كار به جاييي كشيد كه بقيه دوستام هم به مساله پي برده بودن كه اين اقا دلش پيش من گيره...
تا اين كه يه روز اين اقا پا پيش گذاشتن و به من پيشنهاد آشناييه بيشتر دادن...
حالا از خصوصيات اين آقا در اين حد بگم كه:
1- چهره جذابي دارن... خوش تيپن... و كلا كانون توجه هستن
2-ايشونم دانشجوي ارشدن
3-شاغلن
4-سربازي رفتن
5-تو برخوردشون با بقيه هم كلاسي ها به غير از من خيلي سرد برخورد ميكنن و دوست صميمي تو دانشگاه ندارن
6-وضع مالي خيلي خوبي دارن...
7- خيلييييييييي با هوشن
8-اطلاعات عمومي فوق بالا دارن و بسيار كنجكاون در مسايل علمي
9-امكانات اوليه براي شروع يه زندگي مثل خونه و ماشين و ... رو دارن
10-با ايمان نيستن... در حد متوسط رو به پايين
11-خيلي ملايمن و خيلييييييييي به ندرت عصباني ميشن... بهتره بگم نميشن اصلا
از گذشته ايشون تا اين حد اطلاع دارم كه قبلا با 3 يا 4 نفر دوست بودن... و رابطه جنسي باهاشون داشتن اما كامل نه... بيشتر معاشقه بوده (آغوش، بوسيدن، لمس كردن و ...)
اين اقا از نظر خيلي از خانوم هاي اطرافم واقعا پسر ايده آليه.... واسه همين من نميخواستم به همين راحتي ايشون رو از دست بدم
علت اينكه ايشون من رو از بين همه هم كلاسيهامون انتخاب كردن به گفته خودشون:
1- زيبايي اندامم بوده... برجستگيهاي بالا تنه و پايين تنه
2- زيباييه چهره
3-سنگيني و وقار
4-تيپ شخصيتيه خاصم
وقتي اين ويژگي هاي منو داشتن به زبون ميووردن (مخصوصا مورد اول رو) من خيليييييييي احساس نا خوشايندي بهم دست داد... و به نظرم اومد كه ايشون دنبال رابطه جنسي با من هستن. (نظر شما چيه؟؟)
طي صحبت هايي كه تو اين زمينه كرديم، ايشون گفتن كه: تو اين مرحله اشنايي بدشون نمياد كه من خونش برم و باهم رابطه جنسي در حد همين بوسيدن و آغوش و اينها داشته باشيم، كه وقتي من باهاشون مخالفت كردم، خيلييييييييي سريع حرفشون رو پس گرفتن و گفتن قول ميدن ديگه چنين خواسته اي رو مطرح نكنن..... و فقط فقط فقط با هم آشنا بشيم و ايشون رو اين مسايل ديگه اصراري ندارن....
حالا مساله اينجاست كه:
1- ايشون فعلا فقط مساله اشنايي (نه دوستي و نه ازدواج) رو مطرح كردن
2-من اگه ايشون رو رد كنم مطمئنا رو زمين نميمونن و به اندازه كافي خاطر خواه دارن و من نميخوام به اين راحتي از ميدون كنار بكشم
3-متاسفانه يا خوشبختانه حالا حالاها ايشون جلوي چشم من هستن و با رد كردن پيشنهادشون ممكنه خيلي راه سختي رو پيش رو داشته باشم
حالا من چي كار كنم؟؟؟؟ كدوم راه رو انتخاب كنم:
1-باهاشون وارد فاز آشنايي بشم (بدون ابراز علاقه و كوچكترين رابطه فيزيكي) تا شايد به صورت كاملا نا محسوس ايشون رو كم كم به سمت خودم سوق بدم و براي اهداف بلند مدت مثل ازدواج اماده كنم(به خاطر تمام امتيازات مثبتي كه دارن)
2- بي خيال ايشون بشم و عقب نشيني كنم (((به خاطر گذشته اش، به خاطر مطرح كردن جذابيت هاي جسمي من، به خاطر پيشنهاد رفتن به منزلش(البته حرفش رو پس گرفت) ، به خاطر مطرح نشدن قصد ازدواج)))
3-پيشنهادشون رو رد كنم به اين اميد كه بعد از مدتي برگردن و توي تصميمشون براي با من بودن راسخ تر باشن ((البته احتمالش ضعيفه... چون متاسفانه يه كم مغرورا تو اين زمينه))
اين مسله رو هم بگم كه من از ايشون خوشم مياد و نظر مثبتي به اخلاق و برخورد اجتماعيشون دارم
البته ايشون و من كاملا به توافق رسيديم كه اگه اين آشنايي شروع بشه تو دانشگاه هيييييييييييييييييييييييي چ كس از اين مساله مطلع نشه
اهان.... راستي اينم بگم كه ايشون 2 ماه از من كوچيك ترن... اما ظاهري خيلي بزرگتر از من به نظر ميان
علاقه مندی ها (Bookmarks)