عزیزی و قابل ستایش
اگر ایثار مفهوم واقعی کلمه عشق باشد این چیزی است که تنها با تو شناختم
هیچ چیز برایم به اندازه شادیت لذت بخش نیست و با تمام وجود هرچه دارم فدای لحظه به لحظه شادی و خوشبختیت می کنم
اما فقط من اینگونه ام ؟ نه
هرگز لبخندهای زیبایت پس از موفقیت های کوچک و بزرگم از یادم نمی رود از ته دل شاد می شدی
ازرویت موفقیتم بوده و هست
بهترین خاطراتم از کودکی تا وقتی نزدیکتر بودی با توست عمیقترین لبخندهایم شادترین لحظه هایم
وقتی پس از سالها برای مدت کوتاهی برگشتی به یاد آوردم که خندیدن از صمیم قلب یعنی چه
به یاد آوردم که سالهابود از ته دل نخندیده ام
برادرم دستهای تنهای خواهرت منتظر توست و پس از سالها هنوز جایگزینی برایش نیافته است
کسی که فارغ از هر خودخواهی دوستش بدارم و فارغ از هر گونه خود خواهی دوستم بدارد
برادرم با دوریت چه کنم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)