پسر مجردي هستم وزني كه يكسال از خودم بزرگتره رو دوست دارم

[f14]

با سلام پسر مجردي هستم كه زني مطلقه ك دوسال از خودم بزرگتره را دوستدارم دوستدارم باهاش ازدواج كنم ولي خوب بايد واقعيت جامعه رو پذيرفت جامعه قبول نمي كنه از طرفي هم دوستش دارم گرچه سنمم كم نيست من 29 سالمه تقريبا و اون 30 سالشه ولي خوب وقتي به اون فكر مي كنم بهش حق ميدمكه بخنده ، حرف بزنه ، عاشق بشه گرچه الان دوسه روزه كه با من قطع رابطه كرده مدت كوتاهي با تلفن با هم در ارتباط بوديم ولي خوب اون دوست دشت باهاش ازدواج كنم اما خوب نميشه با تفكرات سنتي جنگيد نمدونم چرا زني كه طلاق بگيره نگاهها بهش عوض ميشه بيشتر مردها به عنوان يك كالاي جنسي بهش نگاه مي كنند ، چرا نمي تنه زندگي مثل بقيه داشته باشه ، مگر گناهش چي بوده كه نگاه سنگين مردمو بايد تحمل كنه دوستاني كه كه در اين مورد مي تونن راهنمايي كنند ممنون ميشم به من مشاوره بدهند

[masom]

دروود
در این زمینه بیشتر باید فکر و تحقیق کنی.
ببین چرا قبلا طلاق کرده؟؟ این رو هم از خودش بپرس و هم تحقیق کن.
اگر دوست داشتن را بگذاری کنار چه ویژگی هایی داره که میخوای باهاش ازدواج کنی؟؟
ایا از لحاظ تحصیلات . فرهنگ خانواده اخلاق و....... به هم میخورید؟؟
ایا فردا که ازدواج کردید مشکلی پیش امد ازدواج قبلیش را به رخش نمی کشی؟؟
ایا تحمل حرفهای مردم را داری؟؟ می توانی در برابر حرفهای مردم ایستادگی کنی؟؟خسته نشوی؟؟
ایا خانوادت این خانم را می پذیرند؟؟
ایا بعدا پشیمان نمی شوی؟؟
این زن ها هیچ گناهی نکرده اند در جامعه در این زمینه باید فرهنگ سازی شود.
موفق و پیروز باشی.
بدروود

[meinoush]

" ولي خوب وقتي به اون فكر مي كنم بهش حق ميدمكه بخنده ، حرف بزنه ، عاشق بشه "

این جمله رو نوشتی. بیشتر شبیه اینه که یه جورایی می خوای بهش لطف کنی یا اون ایده ای که بهش می گی ایده ی جامعه ی سنتی توی خودت هم وجود داره. این خطرناکه. بهش دقت کن. من برابری زن و مرد نمی بینم توی این جمله ات.

در کل اختلاف سنی تا 3 سال اگه از نظر خودتون و مخصوصا پسر مشکلی نباشه که بعدا توی دعواها بخواد منت بذاره یا توی رفتارش طوری بشه که خانم حس کنه اینو نه هیچ عیبی نداره.

اینکه چرا طلاق گرفته مهمه. توی طلاقا دلیل اصلی جدایی مهمه. در موردش باید خوب بدونی. این موضوعیه که باید بهش توجه کنی.

اگه برای ازدواج اطمینان دارین مشاوره حضوری برای ازدواج هم برین که مشورت بگیرین. (همه قبل ازدواجشون بهتره برن مشاوره ازدواج و به سن و اینکه قبلا ازدواج کردن و نکردن ربطی نداره. یه مشورته از کارشناس)

من کارشناس نیستم. یه عضو عادیم و فقط نظر خودمو گفتم. ممکنه اشتباه کرده باشم.
موفق باشی.

[f14]

درود : نه منظور من لطف به اون نبود البته نزديكه دو سال از من بزرگتره منظور من اينه كه حق طبيعي اونه كه محروم نباشه بعد متاسفانه مشكلي كه وجود داره اون يك دختر داره كه خيلي ها متاسفانه مخالفت مي كنند البته اينطور هم كه فهميدم شوهرش معتاد بوده ولي حالا من موندم چيكار كنم نه مي تونم ازش دل بكنم نه ولش كنم

[meinoush]

عزیزم شاید بد نباشه بری مشاوره ازدواج یا مشاوره حضوری. دو سال بزرگتر بودنش اگه برای خانم و اقا مشکلی نباشه هیچ مشکلی در زندگی مشترک ایجاد نمی کنه. اصلا به چشم نمیاد. اما ایشون با یه شخص که یا معتاد بودن یا بعد از ازدواج معتاد شدن زندگی می کرده و قطعا روی روحیه اش اثر گذاشته و ناراحتش کرده. و یه بچه هم داره. اینا رو به نظر من بهتره بری مشاوره حضوری و دقیقا بدونی با چه مشکلاتی ممکنه در اینده روبرو بشی یا اینکه چه راهکارایی داری. ممکنه مشاور بخواد هر دوتونو ببینه. یه مشاور ازدواج احتمالا بهتر می تونه راهنماییت کنه عزیز. موفق باشی.

[فکور]

سلام

میشه اول توضیح بدید آیا شما از اول آشنایی نمیدونستید که ایشون طلاق گرفته و بچه هم داره؟

اگه میدونستید اگه براتون مشکل داشت چرا ادامه دادید؟

در کل هر کسی نهایتا خودش باید تصمیم بگیره و پای خوب و بد تصمیم بایسته.فکر نکنم هیچ کس بیاد و دقیقا به شما بگه این کار خوبه یا بده.

در رابطه با بچه به نظر من که یه بچه کوچک دارم بزرگ کردن بچه با پیچ و خم زیادی مواجه هست که کسی که خودش پدر یا مادر بچه نباشه ممکنه نتونه تحمل کنه.

ضمن اینکه ممکنه پدر اون بچه به خاطر وجود بچه بخواد رابطه ای با شما داشته باشه که مشکلات اون بچه رو صد چندان میکنه به احتمال زیاد اون طفل معصوم همین الان هم ویژگیهای اخلاقی نرمالی نداشته باشه و بزرگ کردنش گذشت زیادی میخواد آیا شما این گذشت رو دارید؟

آیا توان تحمل زنی که تا حدودی شادابیش رو نسبت به یه دختر جوان از دست داده دارید؟

توان تحمل سایه احتمالی همسر سابق رو روی زندگیتون دارید؟

کاری به حرف مردم نداشته باشید شما خودتون قدرت تحمل این سختیها رو دارید یا خیر؟

[نرگس شیروان]

سلام.شما خیلی دچار احساسات شده اید. بله اون خانم هم حق داره ازدواج کنه وشاد باشه منتها بایکی مثل خودش که هم درکش کنه و هم چندسال دیگه که احساساتش خوابید بهش سرکوفت نزنه که من دلم سوخت و فلان .سریعا رابطتون رو قطع کنید.خانوادتون هم عمرا بزارن. دیدم که میگم ها.یکی از فامیلامون اینکارو میخواست بکنه خواهر پسره رفت با اجر زد سر زنه رو شکست.مادره هم داشت سکته میکرد.نکن عزیزم نکن.

[f14]

[quote=فکور]
سلام

میشه اول توضیح بدید آیا شما از اول آشنایی نمیدونستید که ایشون طلاق گرفته و بچه هم داره؟

اگه میدونستید اگه براتون مشکل داشت چرا ادامه دادید؟

در کل هر کسی نهایتا خودش باید تصمیم بگیره و پای خوب و بد تصمیم بایسته.فکر نکنم هیچ کس بیاد و دقیقا به شما بگه این کار خوبه یا بده.

در رابطه با بچه به نظر من که یه بچه کوچک دارم بزرگ کردن بچه با پیچ و خم زیادی مواجه هست که کسی که خودش پدر یا مادر بچه نباشه ممکنه نتونه تحمل کنه.

ضمن اینکه ممکنه پدر اون بچه به خاطر وجود بچه بخواد رابطه ای با شما داشته باشه که مشکلات اون بچه رو صد چندان میکنه به احتمال زیاد اون طفل معصوم همین الان هم ویژگیهای اخلاقی نرمالی نداشته باشه و بزرگ کردنش گذشت زیادی میخواد آیا شما این گذشت رو دارید؟

آیا توان تحمل زنی که تا حدودی شادابیش رو نسبت به یه دختر جوان از دست داده دارید؟

توان تحمل سایه احتمالی همسر سابق رو روی زندگیتون دارید؟

کاری به حرف مردم نداشته باشید شما خودتون قدرت تحمل این سختیها رو دارید یا خیر؟


چرا می دونستم اما گفتم یک دوستی ساده منم چون تو خونه تنهام و ماردم هم فوت کرده اول هم خودش به من پیشنهاد داد همین ولی خوب منم دوستش دارم اما خوب ممنون از راهنمایی تمام دوستان زحمت کشیدین موفق باشین

[نادیا-7777]

مدت كوتاهي با تلفن با هم در ارتباط بوديم ولي خوب اون دوست دشت باهاش ازدواج كنم

اما گفتم یک دوستی ساده منم چون تو خونه تنهام و ماردم هم فوت کرده

برادر عزیز فوت مادرتون رو بهتون تسلیت میگم و امیدوارم خدا به شما و خانوادتون صبر بده

خود شما میگین اون زن حق داره ازدواج کنه و بخنده و شاد باشه و تشکیل خانواده بده
بعد خودتون فقط به عنوان یه دوست میخواستین باهاش باشین؟؟
و احتمال بسیار قوی در حد یه ازدواج موقت و صیغه

مگه نمیبینین خودش میخواسته ازدواج کنه و تشکیل خانواده بده..

خواهش میکنم اگر قصد و نیتتون کلا از اول جدی نیست با هیچ زن بیوه ای ارتباط برقرار نکنید
اون زن به قصد ازدواج با شما بوده در صورتیکه قصد شما در اومدن از تنهایی و ارضاء روح و جسمتون بوده و از اول قصد ازدواج نداشتین

بعد از اینکه باهاش ارتباط برقرار کردین رفتین تو فاز ازدواج و تازه متوجه شدین که جامعه چجوری میخواد باهاتون برخورد کنه

دل یک زن بیوه قبلا شکسته و زخم شده و حالا نیاز به کسی داره که مرهمش باشه و درکش کنه نه اینکه بدتر لهش کنه

برادر من به هر حال
اینا همش بهانه است برای اینکه وجدان خودتون رو راحت کنین (ببخشید رک میگم، میخوام جدی به این مساله نگاه کنین)

اگر مردی ، زنی رو بخواد و اون زن مشکلی نداشته باشه از نظر اخلاقی و رفتاری و شرعی و قانونی
همه چیز رو برای رسیدن به اون زن فراهم میکنه

زن بیوه که مشکل از شوهرش بوده،نه مشکل اخلاقی داره و نه رفتاری و نه شرعی و نه قانونی

عرفی هم که ازش صحبت میکنید فقط مال همسایه هست
وگرنه اگر خدانکرده این اتفاق برای خواهر خودتون بیوفته اونوقت عرفتون عوض میشه

البته نظر شخصی رو گفتم

[f14]

نادیا خانم کاملا با حرفاتون موافقم هر چند حقیقت تلخه اما خوب که فکر کی کنم می بینم شما کاملا درست می گید بازم از راهنمایی دوستان متشکرم

اما مسئله ای که وجود داشت البته الان منو ترک کرده می گفت دوس ندارم به من وابسته بشی و منو می رنجوند و هر چی بهش محبت می کردم بازم دستمو گاز می گرفت و حالمو می گرفت