پول توی جیبی

[mohitlog]

با سلام
پسری هستم 28 ساله که با خانمی 21 ساله ازدواج کرده ام ولی هنوز مراسم عروسیمان برگزار نشده است.

مشکلی که من با خانمم دارم بحث پول توی جیبی است که من معنی آنرا نمیدانم چیست.


بنده مشغول کار هستم و حدود 450 هزار توامن درامد دارم که از این مبلغ حدود 200 هزار تومان باید برای کرایه خانه و مبلغ باقی مانده را برای خرجی خانه در نظر گرفته ام
( خرجی خانه از نظر من: هزینه خورد و خوراک ، پوشاک ، گشت و گذار و تفریح، ....)

ولی خانمم اعتقاد داره که خرجی خونه به اون مربوط نیست و کاری به این نداره که پول خرجی خونه چقد میشه و من باید ماهانه 100 تا 150 تا 200 هزار تومان فقط پول توی جیبی بهش بدم.

حالا خانم دوس داره خرج کنه دوس داره خرج نکنه، دوس داره لباس بخره طلا بخره و هر کاری دوس داره باهاش بکنه و به من ربطی نداره و جدای از مسایل مادی خانه و خرج خانه هست.


رو همین مسئله داریم به مشکل جدی و حتی طلاق میرسیم.

شما بگید چیکار کنم؟

[فکور]

سلام

عنوانی که انتخاب کردید مناسب نیست به نظر من بهتره عوضش کنید توی پست بعدی عنوان جدید رو بذارید تا عوض کنن.مثلا بگید با وجود حقوق کم همسرم از من پول تو جیبی میخواد

یک سوال دارم:مگه شما قبل از ازدواج میزان درآمدتون رو به همسرتون نگفته بودید؟

یک پیشنهاد هم براتون دارم:به همسرتون بگین از روی حقوقتون به اندازه خرجهای ماهیانه (کرایه راه و ...) برمیدارید و بقیه رو به ایشون میدید تا خرج رو مدیریت کنه بعد ایشون خودشون با بقیه حقوق اجاره خونه خوراک لباس و ... رو برداره اگه هم چیزی اضافه اومد به عنوان پول تو جیبی برداره.

البته تا جایی که من میدونم قانونا چنین مبلغی به عنوان نفقه مرد باید بپردازه ولی معمولا خانمها تفاهم و همفکری و من وتو نکردن رو ترجیح میدن به استفاده از این حق قانونی.

سعی کنید به همسرتون یادآوری کنید با وجود تفاهم وهمفکری خوشبختی وارد زندگی میشه و از کسی بیش از توانش نمیشه توقع داشت (حتی اگه قانون هم باشه)

[mohitlog]

سلام


از روز اول هم گفته بودم که حقوقم کمه.
روز اول قبول کرد و ادامه داد. اگه روز اول فکراشو کرده بود راحت جدا میشدیم.

دقیقا دو هفته هست که میگه دیگه نمیتونه ادامه بده و باید طلاقشو بدم.
ولی مشکل اینجاست ما بعد از ماه رمضان مراسم جشن عقدمونو برگزار کردیم.

اگر ایشون قبل از جشن میگفت که نمیتونه ادامه بده باز راحت جدا میشدم. چون از طرف خانواده و اقوا بنده هنوز کسی ایشونو ندیده بود.

ولی وقتی جشن برگزار شده دیگه نمیدونم چیکار باید بکنم.


من حاضرم بمیرم ولی زنمو طلاق ندم هر چند که مطمینم این خانم دیگه دلش با من نیست و احتمالا کیس بهتر از بنده پیداکرده.(

[پدربزرگ]

سلام دوست عزیزم

همسرشما نیازیهای دارد مانند خانمهای دیگر که وسایلی خرید کند .

وسایل یا لوازم زنانه رو که شما خریداری نمیکنید .

در اینجور موارد خانمها باهم برای خرید میرند .معمولا در این موارد آقایون نمیرند .

من نظرم اینه که خوبه مقداری در حساب کتابتان دقت کنید هر ماه یه مبلقی به همسر بدهید .

درسته شما خرجی خانه و نفقه همسرتون رو میدهید .

اما پول تو جیبی لازمه همسرشماست . شاید مقداری که درخواست کرده بالا که نمیشه گفت

اما با حقوقی که شما در یافت میکنید مقدارش زیاد بچشم میاد .

روزانه مبلغی بهش بدید هم بچشمتون نمیاد هم گره از مشکل همسرتون باز میکنه .

مثال شما مرد خانه هستی و همیشه مبلغی پول همراهتون هست اگر چشمتون به چیزی خورد و لازم دونستید

که بخرید به راحتی این کار رو انجام میدهید .

اما خانم نمیتونه .اوهم انسانه مانند شما مانند شما فکر میکنه مانند شما دل داره نیاز داره .

پس مبلغی که گره گشایی کنه بد نیست که به همسر داده بشه .

[masom]

درووود
شما همین خرج ها رو اینجا گفتید رو برای خانمتون هم گفتید؟؟
نمی تونید با خوش زبونی بهش بگید که دوست دارید بهش پول تو جیبی بدید اونم خیلی زیاد ولی خوب درامدتون کمه.
از مادرشون و یا پدرشون کمک خواستین مادر و پدرشون هم همین نظر رو دارن؟ اگه نه بهتر با اون ها در میان بذارید تا با دخترشان صحبت کنند.
زندگی اشناهاتون رو براش مثال بزنید که با درامد کم شوهراشون ساختن البته با ابراز محبت اینها را بگید.
ما هم شما را دعا می کنیم مشکلتون برطرف بشه.
[size=medium]بدروود[/size]

[mohitlog]

سلام مجدد


من خودم هم پیش پدر مادرش و هم پیش خودم بارها گفتم که حاضرم ماهانه 50 تومن بهش بدم


ولی اون میگه یک کلام 200 تومن.

وقتی من دارم واسه زندگیم کوتاه میام اون هم باید یخورده کوتاه بیاد.

( حدس خودم:
قرار بین ما بود که خانمم بره کلاس ارایشگری و من هزینه کلاسارو بدم. حتی با هم رفتیم صحبت کردیم قرار بود از فردا بره سر کلاس.
فردا زنگ زدم گفتم رفتی گفتش: نه
گفتم چرا؟ کفت مامانم و خاله هام گفتن اگه بری کلاس حسابداری برات بهتره.
درصورتی که بعد 3 ترم دانشگاه رفتن هنوز نتونسته 30 واحد پاس کنه. و من م با کلاس حسابداری رفتنش مخالفت کردم. این طور که از اطراف شنیدم خانم میخاد همین الان حرفشو به کرسی بنشونه و تا اخر زندگی هم خودشو بیمه کنه که اره هر چی من میگم همونه.)


هر چند یک طرفه با قاضی رفتن هم درست نیست

[پدربزرگ]

برادر من کلاس آرایشگری برای یه خانم جوان

از نظر من محیطش خوب نیست .

طبق تجربه میگم. من با رفتن به کلاسهای مانند آرایشگری مخالفم برای خانمهای تازه ازدواج

کرده . محیط های که دارد رو همسرتون تعثیر میزاره .

بیشترین حرفهای خاله زنک ها در همین آریشگاه بوده .

با حرفها وطرفندهای نادرستی که در این محیط گفته میشه برای یک عروس جوان سمه .

بهتره یه کلاسی بفرستی که هم در آینده در آمدی داشته باشه هم به زندگیتون آسیب نزنه .

قابل توجه خانمهای آرایشگر با عرض پوزش . بعضی از این آریشگاهاه به نوعی پاتوق بوده

من از همه خانمهای آرایشگر معذرت میخوام اما واقعیت رو باید گفت .

[فکور]

آقای محترم

تنها راه حل شما در محبت هست اگه همسر شما از محبت شما مطمئن باشه بهانه گیری نمیکنه و با حداقل ها برای زندگی کوتاه میاد.محبتتون رو به ایشون اثبات کنید انقدر هم راحت اسم طلاق رو وسط نیارید.

یعنی تنها دلیل اینکه با طلاق مخالفید آگاهی فامیلهاتون از وجود این خانم هست؟یعنی مهر و محبت و... اصلا وجود نداره یا وجود داره ولی اهمیتی نداره؟

هر وقت اسم طلاق رو آورد شما مخالفتتون رو به دلیل علاقه زیاد اعلام کنید تا اون خانم پیش شما امنیت عاطفی پیدا کنه.

البته ببخشید قصد فضولی ندارم ولی به عنوان یک موضوع جدا از بحث میگم اگه کارتون امکان پیشرفت داره که هیچی اگه هم امکان پیشرفت نداره بهتره به فکر پیدا کردن کار بهتر هم باشید چون این درآمد واقعا نیازهای حال آدم رو هم فراهم نمیکنه چه برسه به پس انداز برای آینده.(یا اینکه یک کار دوم)

اگه به دنبال شغل بهتر یا شغل دوم هم هستید میتونید به خانمتون بگید که به این شکل میخواین نهایت تلاشتون رو برای ساختن یک آینده خوب برای ایشون انجام بدید.

خانم شما زیاد سن زیادی نداره و امکان برخورد اشتباه رو داره که به احتمال زیاد با ورود به زندگی به مرور بهتر میشه ولی شما که سنتون کم نیست پس روابط رو به نحوی مدیریت کنید که این مشکلات پیش نیاد.

ضمنا در رابطه با حرف پدربزرگ در رابطه با محیط آرایشگاهها،به نظر من بستگی به همسر شما داره اگه فرد تجمل گرا ، ظاهر بین و دهن بینی باشه با رفتن به این محیطها ممکنه خیلی پرتوقع و ناسازگار بشه ولی اگه عاقل باشه زیاد تحت تاثیر قرار نمیگیره.

[روژان20]

خدا بداد همه جوونا برسه. بخدا ناراحت شدم. اما خب خانمتونم حق داره اما اینکه با توجه به اینکه از اول میزان حقوقتونو میدونسته اما الان داره این بحثو اونم اینقدر جدی پی میگیره حتما یه دلیل دیگه داره. اصولا وقتی ما خانوما سر یه چیزی ناراحتیمونو نشون میدیم حتما یه دلیل بزرگترم پشتته. نمیدونم مثلا بی توجهی شما تو این مدت درخصوص نیازهای مالی خیلی ضروریشون...مثلا شدیدا پول لازم بوده اما شما اصلا بهش ندادین و نیازشو متوجه نشدین یا مثلا ممکنه شما یه خواسته و وظیفه قانونیشو به رخش کشیدین اونم این بحثو پیش کشیده باشه یا.....
چون بعید میدونم یه دفه ایشون به این فکر افتاده باشه

[داود.ت]

به فکر تغییر کارتون بودید ؟
کار بهتری با حقوق بیشتر پیدا کنید ؟