سلام
من حدود یه ماهه که یه رابطه ی عاشقانه رو به خاطر اینکه بعد یه سال و خرده ای طرف مقابلم گفت که مادرم خودش میخواد برام زن بگیره!!!رو تموم کردم.رابطه ای که با تار و پود روزای زندگیم تنیده شده بود.توی همون بین هم یه خواستگار داشتم که به خاطر تفاوت هایی که باهاش داشتم رد کردم.الان بعد این مدت حالم که خوب نشده هیچ،بدتر هم شده.به یاد کوچکترین حرفش،دوست دارم گفتناش و ریزترین خاطراتش میفتم گریه م می گیره.دلم به حال خودم می سوزه که این بلا رو کسی به سرم آورد که واقعا ارزشی برام قائل نبود.با این حال خودم و حال و روز دوستام به تموم مردا بی اعتمادم،اصلا عشقو نمی تونم باور کنم.
من 3 تا دوست دارم که از دبیرستان باهام بودن،توی یه دانشگاه بودیم و الان همکاریم.از کوچکترین روابطشون باخبرم.
یکی از دوستام توی 21 سالگی نامزد کرد.توی اون روزای قشنگ و جذاب زندگیش،وقتی که اونقدر عاشق همسرش و به فکر شکل دادن آینده ش بود آقا بهش خیانت کرد و قلب دوستمو تکه تکه کرد.3 سال بعد از اون جدا شدنش یکی از همکلاسام ازش خواستگاری کرد که وقتی مادر خواستگارش مخالفت کرد اونم جواب منفی داد.بعد از 5-6 ماه اون آقا دوباره برگشت و گفت خانواده م راضین و توی این مدت آشنا بشیم که دوستمم قبول کرد.بعد از 6 ماه یه روز مادر پسره به دوستم ایمیل زد و هرچی از دهنش در اومد بهش گفت.گفت دست از سر پسرم بردار.گفت که جه دختر بدی هستی و ....اونوقت بود که فهمیدیم پسره اصلا بار دوم صحبت نکرده و حرفاش الکی بوده.با این ضربه دوست من تا مدت ها منگ منگ بود.
دوست دومم هم که با آقایی آشنا شد و حتی اون آقا خواهر دوستمم دید و تموم قرار مدار هم گذاشته بودن برا ازدواج.حتی تاریخ خواستگاری رسمی هم مشخص کرده بودن که یهو یه روز برگشت و گفت کارای ادامه تحصیل من توی استرالیا درست شده شرمنده باید برم!!!مورد دومش هم که 3ماه با هم آشنا شده بودن(کاملا به قصد ازدواج)چند وقت پیش برگشته گفته که من هنوز جوونم و شرایطشو ندارم.یه مدت طولانی دوست باشیم که دوست من اینم به هم زد
دوست سومم هم که از همون زمان دانشجویی یکی از کارشناس آزمایشگا ها دور و برش بود.اون طوری که ما میدیدیم واقعا عاشقش بود(و البته دوست منم عاشقش شد)چند وقت پیش بعد از 3 سال آقا زن گرفته و خانمش هم به دوست من معرفی کرده!!
من نمی خوام غیر منطقی باشم که بگم همه ی آدما مثل هم هستن.ولی مشکلی که دارم اینه که واقعا به هیچ پسری نمیتونم اعتماد کنم.هر کسی باشه،چه ازم خواستگاری کنه،چه بگه دوسم داره.احساس می کنم دروغ میگه،عوض میشه،زیر حرفاش میزنه
با مشکلم چه کنم؟(اگه جزئیاتی می خواین بگین تا بنویسم)
علاقه مندی ها (Bookmarks)