با سلام و درود
من دختری 29 ساله هستم و چند ماه پیش تو نت با پسری که 31 سالشه آشنا شدم، وقتی میگم آشنایی نت، یعنی فقط در حد 10 دقیقه صحبت کردیم که کار و رشته و سن و.. چی هست و بلافاصله روز بعدش همو دیدیم و دیگه ارتباط نتی نداشتیم.. ایشون اول رابطه گفتند قصد ازدواج ندارند ولی بعد از چند هفته ابراز علاقه کردند و گفتند به دلیل خوب بودن من قصد ازدواج دارند و مدتی را برای آشنایی باهم دوست باشیم.. و همون روز هم گفتند که قبلا عقد کرده و پس از شش ماه طلاق گرفتند و دلیل آن را عصبی بودن همسرشون و ازدواج قبلیش می دونستند( ناگفته نماند که با تمام این حرفا ایشون بازهم خواستار ادامه زندگی با اون بودند ولی دختره نمیخواد و طلاق می گیره.) و خیلی ناراحت طلاقشون هستند.
تو این مدت که با هم بودیم، متوجه شدم که از نظر فرهنگی، مذهبی، مادی هم سطح هستیم. و اکثر فامیل های ایشون در شهرستان هستند. نکته منفی ایشون که منو آزار میده محل کارشون هست که خارج از تهران هستند و گاهی شبا اونجا میمونه ولی گفتند بعد از ازدواج هر شب به تهران می آیند.
و نکته دیگر این هست که حس می کنم خسیس هستند، مثلا گاهی به من می گویند با ماشین تو بیرون بریم و وقتی پول پارکبانو میدم فقط نگاه می کنه و تعارف نمیکنه و کلی هم به من تشر می زنه که چرا پول دادی.. و یا گاهی به من اس میدن که به من زنگ بزن
همینطور چند وقت پیش تولد من بود و ایشون روز قبلش گفتند که به تهران می آیند تولد بگیریم. ولی وقتی بعدازظهرش زنگ زم گفتند نمیتونند بیاند.
و بعد از چند روز عصبانیت من یه شب با هم بیرون رفتیم و شام خوردیم و گفت این هدیه تولدت.. راستش ازش انتظار داشتم
گاهی حس می کنم مشکل از منه..نمیدونم چکار کنم.. ایشون اصرار دارند که خانواده ها را در جریان بزاریم و تمام نکات منفی ایشون را بهش گفتم ولی قبول ندارند و می گویند کارمم درست میشه... موضوع دیگه این هست که ما نمیخوایم به خانواده ها بگیم تو نت آشنا شدیم و قراره بگیم توسط یه واسطه ای و توضیح ندیم... و نکته مثبتش اینه که عصبانی نمیشه حتی وقتی من باهاش بد حرف می زنم..این کارشو دوست دارم که همیشه گذشت داره.
لطفا باهام همفکری کنین، راستش از ازدواج و همینطور مجردی می ترسم
علاقه مندی ها (Bookmarks)