به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 33
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 آبان 91 [ 11:25]
    تاریخ عضویت
    1391-3-21
    نوشته ها
    54
    امتیاز
    862
    سطح
    15
    Points: 862, Level: 15
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    50

    تشکرشده 50 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array

    همه شخصیت منو خورد میکنن

    سلام منو یادتون میاد؟ چقد مشکل دارم نه؟ بچه ها یه مشکل جدیدم که خیلی اذیتم میکنه و باعث سردرد و دردای دیگه ی بدنم میشه زود رنجیه خیلی حساس شدم همه منو اذیت میکنن یا بهم توهین میکنن یاحسادت میکنن یا شخصیتمو خورد میکنن یه چند بار ازینجا یاد گرفتم خودمو دوست داشته باشم تمرین کردم دوست دارم خودمو حالا به خودم اعتماد بنفس میدم اما همه منو تحقیر میکنن یه دو موردشو بگم براتون زیاده ولی توروخدا کمکم کنین
    یادتون میاد چه شکست عشقی خوردم خب چند روز پیش تولدش بود من زنگ میزدم تبریک بگم جواب نمیداد یه دفه اون زنگ زد به گوشیه مامانم و شرو کرد به بد گفتن به من که دختره شما مزاحمه من ازش خوشم نمیاد من خودم دوس دختر داشتم عاشقش بودم ترکم کرد من بعد 5 سال هنوز عکساشو دارم و ...............خلاصه انگار درد دلش باز شده بود
    مامانمم گفت به من چه اونم گفت شوهرش بدید و...
    منکه ناراحت شدم گوشیو گرفتم به من گفت غلط کردی دختره مزاحم عوضی به من زنگ نزن بچه ها بخدا من انقد چهار سال براش میمردم شب روزم این سالهاگریه و مریضی بود تولدشو خواستم تبریک بگم اما مثل همیشه فحش داد تحقیرم کرد ازون وقت ازش بدم میاد هیییییییییییییییچی دوسش ندارم کینه ازش به دل گرفتم چهار سال با فحشو تحقیر این پسره زجرم داد عشقمو تبذیل به نفرت کرده الان.
    ازطرفی من راستش بعضیا به من میگن یه کم خوشگلی به خاطره همین یه خالم یه کم رو من حساسه ینی اون میخواد به همه بگه دختر من برتره بخدا برا من خنده داره این چیزارو بگم ولی حرفای خالم پشت سرم اذیتم میکنه مثلا یه چیزایی میگه که دلم واقعا به درد میاد میشکنه یه وقتا هم به مامانم سرکوفت میزنه دخترت خواسته خودشو به زور به یه پسر بچسبونه و پسره ردش کرده
    بچه هابخدا اینا فقط دو مورد از چیزایی که زود رنجیدم . انقد خودمو از درون میخورم سردرد گرفتم قلبم درد میکنه و...دردای عجیب غریب و مبهم گرفتم
    خلاصه همه چیز توی این زندگی لعنتی داره با من میجنگه همه دارنن یه جور مثل این دو مورد منو خورد میکنن
    من دختر ارومی هستم 22 سالمه لیسانسمو گرفتم دارم برا ارشد میخونم

  2. کاربر روبرو از پست مفید hichkas.a تشکرکرده است .

    hichkas.a (چهارشنبه 15 شهریور 91)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    353
    Array

    RE: همه شخصیت منو خورد میکنن

    سلام.
    رفتی روانپزشک بالاخره یا نه؟
    اولش ناراحتی و غم داشتی بعدش اضطزاب حالا هم حساسیت به حرفای دیگران پیدا کردی یه کمی.
    برو هم روانشناس که باهات حرف بزنه هم روانپزشک اگه هنوز اضطراب داری.
    جلوی ناراحتیاتو باید بگیری دیگه. یه پسر نفهم ببین باهات چه کار کرده.
    برای قلبت برو متخصص قلب. منم دو سری درد قفسه سینه با تنگی نفس گرفتم که سه هفته ای هم هر کدوم طول کشید. مشکل قلبی هم ندارم. فقط مال ناراحتیه. اما یه قرص هست که تنطیم ضربان قلب می کنه و خیلی خیلی واقعا واسه من خوب بود. اگه بخوای اسمشو بهت می تونم بگم. اما چون ممکنه فشارت بالا یا پایین باشه حتما برو خود متخصص قلب بهت بده.
    نوشتی که همه ناراحتت می کنن. توی یه ایمیلی یه وقتی خوندم که وقتی یکی می گه هیچکسی دوستم نداره منظورش اینه که یه شخص خاص فقط دوسش نداره. تو هم الان به نظر میاد که وقتی نوشتی همه اذیتت می کنن در واقع فقط همون پسره که اذیتت می کنه.
    لطفا پرونده ی اون پسر بی لیاقتو توی قلبت دیگه ببند. برای اینکه اثرش هم نمونه برو روانشناس و احتمالا روانپزشک. اول همون متخصص قلبو برو خودش بهت دارو می ده. به من دو سری قرص داد یکیش واسه قلب بود یکیش هم واسه اعصاب که شب خوابای بی سر و ته نبینم (که همچنان می بینم!)
    نمی دونم اون درسای مدیتیشنو خوندی اونوقت یا نه. خیلی می تونه برات مفید باشه.
    اخه می گن واسه یکی بمیر که واست تب کنه. واسه چیته یاد کسی می کنی که یادت نمی کنه؟ تولدش یا هرچیش. تو به خودت فکر کن. انقدر خودتو اذیت نکن.

  4. 7 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    meinoush (پنجشنبه 16 شهریور 91)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 10 بهمن 94 [ 17:49]
    تاریخ عضویت
    1391-5-05
    نوشته ها
    218
    امتیاز
    3,571
    سطح
    37
    Points: 3,571, Level: 37
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    764

    تشکرشده 865 در 204 پست

    Rep Power
    35
    Array

    RE: همه شخصیت منو خورد میکنن

    خانم هیچکس، سلام.

    عنوان تاپیک رو باید میذاشتید "به همه اجازه میدهم شخصیت منو خورد کنند".
    تا زمانی که یک چارچوب و مرز مشخص برای خودتون تعریف نکرده باشید، مثل جزیره بی پرچمی خواهید بود که هر کسی به خودش اجازه میده روی آن پا بذاره. شما درکی عمیق از مسائل را در ذهن خود پرورش داده اید، عملکردهای منفی خودتون رو به خوبی درک کرده اید اما چون هرگز رفتارتون رو تغییر نداده اید نتیجه ای نگرفتید. دانستن و آگاه بودن مهم است، اما جهتدار کردن رفتار نیز به همان اندازه دارای اهمیت است.

    ایستادن در مقابل بی عدالتی و تحقیرها ممکنه احساسی پرریسک و مملو از هراس باشه اما مثل هر چیز دیگری، هر چقدر بیشتر آن را انجام دهید، تکرارش با احساس راحت تری همراه خواهد بود. نیاز نیست در جواب تحقیر اون آقا پسر با حالتی تهاجمی میگفتید "خودت غلط کردی بی وجود"، ولی به محض تحقیر شدن باید تذکری جدی میدادید. علت بیش از حد جذاب بودن اون آقا پسر دست نیافتنی بودنش برای شماست. جنگیدن برای حفظ یک رابطه عاطفی خوبه، ولی نه به قیمت از دست دادن فردیت شما. درک کنید که حضور و تماس بیشتر تنها اعتبارتون رو در نزد او کمتر میکند. پس لااقل اجازه ندید غرورتون بیشتر از این خرد بشه و تماس با او را به کل و برای همیشه قطع کنید.

    اینقدر هم نگران زیبایی ظاهریتون نباشید، شما فقط 22 ساله هستید و هنوز فصل های نانوشته زیادی در زندگیتون پیش رو دارید. فصل جدیدی رو شروع کنید، این بار با خطی خوانا.

    موفق باشید.

  6. 6 کاربر از پست مفید Serok تشکرکرده اند .

    Serok (چهارشنبه 15 شهریور 91)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 07 تیر 92 [ 11:23]
    تاریخ عضویت
    1391-2-03
    نوشته ها
    141
    امتیاز
    1,341
    سطح
    20
    Points: 1,341, Level: 20
    Level completed: 41%, Points required for next Level: 59
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    299

    تشکرشده 333 در 115 پست

    Rep Power
    28
    Array

    RE: همه شخصیت منو خورد میکنن

    سلام دوست من
    خوشحالم که داری آدم های بی لیاقت زندگیتو از ذهنت حذف میکنی...آفرین
    این حساسیت ها به نظر من طبیعیه...
    توی زندگی همـــــــه آدمها کسایی وجود دارن که با حرفاشون و رفتاراشون می خوان به آدم طعنه بزنن یا تحقیرش کنن پس این فقط مشکل شما نیست... اما این واکنش آدمهاست که اونارو متفاوت میکنه
    یه نفر هر کی هرچی هم بگه اصلا براش مهم نیست و 1 ساعت بعد یادش رفته...یه نفرم مثل شما می یاد اینجا تاپیک میزنه «همه(که مطمئنا همه این جوری نیستن) شخصیت منو زیر سوال می برن»...
    اما گفتم حساسیت های تو طبیعیه...چرا؟؟؟ چون از طرف کسی که دوست داشتی تایید نشدی و این توی ضمیر نا خود آگاهت مونده(که کاملا واکنش طبیعی ای هست) و به نظر من ضمیر نا خود اگاهت هم توی صحبت هر شخصی میگرده یه چیزی پیدا کنه و بهت تحویل بده که « آهان بیا...اینم از تو خوشش نمی یاد!!»

    بیا و یه مدت این افکارتو تعطیل کن...بذار همه از تو بدشون بیاد اصـــــلا!!! مگه مهمـــــــه؟!! واسه خودت زندگی کن...مطالعه کن...فقط واسه یه مدت ...یکم به خودت وقت بده...سعی کن خودتو بیشتر بشناسی و قوی تر بشی
    تو تازه 22 سالته...شخصیتی که دوست داریو توی خودت به وجود بیار و به ضمیر نا خودآگاهت ثابت کن که چقدر دوست داشتنی هستی

  8. 2 کاربر از پست مفید اندیشه 22 تشکرکرده اند .

    اندیشه 22 (چهارشنبه 15 شهریور 91)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 آبان 91 [ 11:25]
    تاریخ عضویت
    1391-3-21
    نوشته ها
    54
    امتیاز
    862
    سطح
    15
    Points: 862, Level: 15
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    50

    تشکرشده 50 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همه شخصیت منو خورد میکنن

    بله من دکتر رفتم قرصامم میخورم ولی یه کم اثر داشت و استرسم خوب شد ولی افسردگیم با اینکه دوز قرصام زیاد کردن ولی بازم خوب نمیشه . بعدش اینکه بچه ها من واقعا مطمینم همه منو راحت خورد میکنن همش به اونی که دوسش داشتم ربط نداره ازون که خیلی ضربه خوردم و تحقیر شدم درسته ولی بقیه هم یا به خاطره اینکه خیلی عاشقش بودم منو تحقیر میکنن
    یه عده میگن دختره میخواست اویزون پسره شه که بخدا من اونو واقعا دوست داشتم نمیخواستم اویزونش شم یا بلاخره یه دلیلی پیدا میکنن چند نفر فامیل رشتمو میزنن تو سرم چون کار نداره و همه ی دخترای فامیل رفتن سر کار تو خونه ای یکی یه عده میگن چقد ساکته و ارایش نداره اصلا به خودش نمیرسه و پشت سرم حرف میزنن یه عده میگن وای امسال افت کرده بود ارشد قبول نشد داره دوباره میخونه
    هر کی یه چیز میگه من زندگیمو گم کردم همه ی سالهای زندگیمو برای رشته ی بی ارزش که کار خیلی کمه برای مردی که خودش عاشق و مرده ی دختر دیگه بود و تحقیرم کرد برای دلسوزیها نگرانیهای بیجا واسه خونوادم که چقد حرص خوردم اصلا من زندگیمو باختم این سالها الانم بازم دارم گریه میکنم کاش دوستای صمیمی کنار خونمون داشتم

  10. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    213
    Array

    RE: همه شخصیت منو خورد میکنن

    سلام هیچکس جان.

    تو رو خدا ببین از تاپیک اولت تا الان حتی یه ذره هم پیشرفت نکردی..سروک درست میگه تو اصلا یه قدم مثبت برنمیداری.

    فقط میای اینجا درددل میکنی..اما حتی یه ذره هم به راهنماییها توجه نمیکنی.واقعا دوست داری مشکلت حل بشه یا نه؟؟
    اگه اره با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشه.باید تلاش کنی.

    زود رنجیه خیلی حساس شدم
    کجا زود رنجی؟؟پسره تو رو شسته انداخته تو افتاب میگی زودرنجم؟؟

    این ناراحتیت از زود رنجیت نیست..فریاد درونته که دلش نمیخواد حرمتش شکسته بشه.

    عزیز دلم به خودت ارزش و احترام بار..
    باور کن اسمون دهن باز نکرده اون پسرتلپی بیفته پایین..اگه مجال بدی ادمای بهتری سر راهت میان.

    دوسش ندارم کینه ازش به دل گرفتم چهار سال با فحشو تحقیر این پسره زجرم داد عشقمو تبذیل به نفرت کرده الان.
    عشق و نفرت و همه این تلاطمهای احساسی رو بریز دور..
    دیگه بهش فکر نکن..شمارشو پاک کن.

    دختر گل هیچی ارزش اینو نداره که انقد خودتو اذیت کنی.

    لینک زیر رو بخون.

    قوانین حرمت به خویشتن

    ولی افسردگیم با اینکه دوز قرصام زیاد کردن ولی بازم خوب نمیشه
    این افسردگی تو با قرص خوب نمیشه..با یه کم همت خوب میشه.

    دختر خوب روحت رنجیده است..زخم خورده است..برای جبرانش مدام به این در و اون در میزنی تا با اون پسر ارتباط بگیری ولی به والله روحت وجود نازنینت به تو احتیاج داره..به خودت..
    به زخمای روحت مرهم بذار..خودت خودتو سیراب کن.

    بخدا حیفه انقد این روح کوچولوی ازرده رو اذیت کنی.

    موفق باشی

  11. 4 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (چهارشنبه 15 شهریور 91)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 آبان 91 [ 11:25]
    تاریخ عضویت
    1391-3-21
    نوشته ها
    54
    امتیاز
    862
    سطح
    15
    Points: 862, Level: 15
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    50

    تشکرشده 50 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همه شخصیت منو خورد میکنن

    بهار زندگی راست میگی میام درد دل میکنم . من بخدا قدم مثبت برداشتم ببین عکساشو پاک کردم فیس بوک نمیرم اهنگ گوش نمیدم کلاس نقاشی میرم درس میخونم ولی یه چیزی مثل خوره توی جونم افتاده همش بی دلیل میخوام گریه کنم دلم یه غم بزرگ داره که وقتی به هیچی فکر نکنم بازم حسش میکنم من دیگه اونو دوست ندارم ازش حرصم میگیره
    انقد اون دختری که عاشقش بود ازش تعریف کرد داستان عاشقانشو میگفت اونوقت به من فحش میداد میگفت نمیخوامت مسخرم میکر دیگه
    ازش متنفرم ابروم پیش همه فامیل رفته چون همه فهمیدن فک میکنن من یه دختر بدم که راه افتاده دنبال پسره فک میکنن من کمبود داشتم من هیچ عقده و کمبودی نداشتم

    اما این سالها با شنیدن روابط قشنگش با دوس دخترش و تحقیر من از من یه عقده ای ساخت
    خواستگارارو نمیخوام چون دنبال عشق اونجوری میگردم یه کم محبت اونجوری که اون نسبت به دوس دخترش داشت عاشقش بود عشق واقعی من حسودیم میشه چون منم عاشقش بودم مثل ذوس دخترش من دل نداشتم انگار پسره ی خودخواه .حالا دوستام منو با حرفا و کاراشون میرنجونن من میخوام حرف مردم برام مهم نباشه واسه خودم زندگی کنم دست از سر من بردارن به اونا چه که درموردم حرف میزنن
    همش دختراشونو میکوبن توی سر من به مامانم میگن اون میره سر کار اخی دختر شما نمیره؟ یا اخی دخترتو پسرهه نخواست حالا افسردگی گرفته یا میگن دخترت چرا انقد ساکته زبون نداره ؟ اخه من چیکار کنم دلم واسه مامانم میسوزه ولی خب نمیتونم واسه این حرفا راهی پیدا کنم

  13. کاربر روبرو از پست مفید hichkas.a تشکرکرده است .

    hichkas.a (چهارشنبه 15 شهریور 91)

  14. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    213
    Array

    RE: همه شخصیت منو خورد میکنن

    افرین دختر خوب..پس تا الان کلی پیشرفت کردی..چیزی دیگه نمونده واسه همیشه قال این قضیه رو بکنی.

    عزیزم هر مردی میتونه عاشق باشه..عاشق همسرش..

    نیاز نیست دنبال عشق بدویی.فقط باید حواستو جمع کنی و درست انتخاب کنی..اونوقت میتونی عاشقترین مرد دنیا رو داشته باشی.

    هممون همچین تجربه هایی داشتیم..منم ازکسی خوشم میومد شدید..یعنی خیال میکردم چقد دوسش دارم..بعد که پا پیش گذاشت خودم گفتم نه..دیگه انگار هیچ حسی نداشتم..انگار فقط دلم میخواست بیاد.

    نفر بعدی عاشقانه تر اومد جلو.

    ببین وقتی روی یه نفر فقط تمرکز کنی نمیتونی ادمای دیگه رو ببینی..ادمایی که شاید خیلی برات مناسبتر باشن.

    عزیزم از الان شمارشم بنداز دور.

    توکلت بخدا..با اغوش باز منتظر ورود موهبتهایی باش که پشت در منتظرن و ازت اجازه ورود میخوان.

    کتاب4 اثر از فلورانس اسکاول شین رو بخون.

    بقیه رو هم بذار بگن..یه گوش در یه گوش دروازه.

    به منم واسه درس یه چیزایی میگفتن اما الان فقط تعریف میکنن.

    هیچ کس اول این اسمتو عوض کن.
    بعد اون دفترچه یادداشت رو تهیه کن و هر قدم مثبت برمیداری بنویس.

    موفق باشی

  15. 5 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (پنجشنبه 16 شهریور 91)

  16. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    353
    Array

    RE: همه شخصیت منو خورد میکنن

    عزیز اون پسره اگه یه روزی هم ادم خوبی بوده الان به دردت نمی خوره. چون کسی که واقعا عاشق شده باشه و طرف مقابلش ردش کرده باشه می فهمه با همه وجودش می فهمه که چه رنجیه این حالت و هیچوقت نمیاد این رفتارو با یه نفر دیگه بکنه که عین خودش عاشقه. پس یا واقعا عاشق نبوده و فقط واسه تو حرف بیخود زده یا اگه هم بوده ادم نفهمیه. ارزش اینکه فکر کنی یکی رو می خوای مثله اون نداره. اون یه ادم نفهمه. هی نرو طرفش که با حرفاش نیشت بزنه بعد چند روز ناراحت بشی. رهاش کن. خودتم ازاد کن.

    ببین قبول دارم ادمای اطرافمون فضولن خیلی وقتا ولی الانو ببین. تو دیگه با اون پسر کاری نداری اما بیخود یه زنگ زدی. اون پسر اگه شعور داشت جوابتو نمی داد یا یه تشکر خشک و خالی می کرد و قطع می کرد. منفی بودن وجودشو ناراحتی های دیگه اشو توی ذهن تو خالی کرده و تو حالت بد شده. مامانت حالش بد شده و کل داستان دوباره تازه شده و بازم در موردش حرف زده می شه. یعنی خودت تازه اش کردی. می دونم ادمای اطرافمون هی حرف می زنن اما بعد یه مدت که بگذره اگه موضوع جدید پیدا نکنن و خودمون تازه اش نکنیم که لذتی واسشون نداره حرف زدن راجع به موضوعات قدیمی که هی تکرارش کردن. کم کم کمتر حرف می زنن و بعد هم حرف نمی زنن. پرونده ی اون پسرو تو قلبت ببند. بی تفاوت بشو نسبت بهش. نه بهش فکر کن نه باهاش کاری داشته باش نه بهش زنگ بزن. ولش کن.

    خوشحال باش مادر خوبی داری خونواده ی خوبی داری. بقیه هم به جهنم. خودت هم دیگه هی این داستانو تازه نکن. هی دنبال او پسره نرو. تولدش یا هرچی به خودش ربط داره. تو گلم باید اول از همه به خودت به اعصابت اهمیت بدی.

    دخترای اونا قطعا عیب و ایراد زیاد دارن وگرنه که مامانشون دنبال کوبیدن تو نبود.
    هر کی دهنشو باز می کنه هر چی می گه داره بلند بلند خودشو افکارشو گذشته اشو و حتی خانواده اشو داد می زنه و معرفی می کنه. همین. وقتی اون پسره اینهمه بهت توهین کرده معنی هاش هر چیزی می تونه باشه جز اینکه تو لایق تحقیری. وقتی یکی به یکی توهین می کنه در اصل داره می گه من خودم همش بهم توهین شده یا من توی خونواده ای هستم که بهم توهین می کنن یا من مشکل دارم. همین. نه اینکه تو مشکل داشته باشی. وگرنه یا جوابتو نمیداد یا یه تشکر و خدافظی. تموم.

    دلت واسه کسی نسوزه. خودتو جمع کن. زندگیتو اداره کن. الان سن کمی داری و خیلی هم خوبه که این سایتو پیدا کردی. روی خودسازیت کار کن. وقتی خودت به یه اطمینان کافی از خودت برسی راه که بری همه می فهمن تو کسی نیستی که بخوان بهش توهین کنن. کارگاه جراتمندانه رفتنو بخون و الان که هی اینا حرف می زنن موقعیت خوبیه که تمرین کنی جراتمندانه رفتار کردنو که بعدا بری سرکار یا بیرون از خونه بتونی بهتر از حق و حقوقت دفاع کنی. اینا که دهنشون بازه. احترامو بی خیال. از فرصت استفاده کن و تمرین جراتمندانه رفتار کردنو عینا روشون پیاده کن تا کم کم یاد بگیری.
    مامانت هم خوشحال می شه که دخترش بعد از این احساسات مختلف بتونه چیزای زیادی یاد بگیره.

    اصلا چرا اجازه دادین همه اشون خبر بشن که تو یکی رو دوست داشتی؟ خوب یه سری مسایل هست که فقط تو سطح خونواده بمونه. حالا که اینکارو کردین باید از فرصت استفاده کنی و یاد بگیری جراتمندانه رفتار کردنو. فکر کن ازدواج می کردی و خونواده ی شوهرت این رفتارارو می کردن باید اونوقت یاد می گرفتی. حالا الان یاد می گیری.

    ورزش سبک هم بکن مثله شنا یوگا دویدن

    خودتو دوست داشته باش و به خودت احترام بذار دیگه کسی جرات نمی کنه راحت بهت بی احترامی بکنه.

    شاید هر بار می ری طرف پسره که یه جورایی تلافی توهینای قبلی بشه. مثل اینکه ادم بگه دفعه قبل نتونستم اما الان می تونم. منتظری که ازت معذرت بخواد یا باهات خوب حرف بزنه که راضی بشی جبران توهینات شده. نمی دونم. ولی اگه این باشه اصلا به دردت نمی خوره. هی یه زخمو که داره خوب می شه بازش می کنی.

    همینکه حالت بهتره و اضطراب نداری خیلی خوبه. ولی روی خودسازیت بیشتر و بیشتر کار کن. از ادمایی که سودی واست ندارن و فقط بهت انرژی منفی می دن دوری کن. یکیش اون پسره. یکیش هم همین خاله ات. یه مدت فکرتو فقط به چیزایی که دوست داری و درس تمرکز بده.

    موفق باشی.

  17. 4 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    meinoush (چهارشنبه 15 شهریور 91)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 آبان 91 [ 11:25]
    تاریخ عضویت
    1391-3-21
    نوشته ها
    54
    امتیاز
    862
    سطح
    15
    Points: 862, Level: 15
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    50

    تشکرشده 50 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: همه شخصیت منو خورد میکنن

    مرسی بچه ها بهار جون مینوش جون مرسی خدارو شکر من اینجارو پیدا کردم دوستای خوب بالاخره پیدا کردم . درسته راستش میدونید خودم که فکر میکنم میبینم همیشه همه ی مشکلاتم استرسهام و اینکه دنبال همچین عشقی میگردم امنیته من امنیت ندارم هیچ امنیتی همیشه جای امن میخواستم من پدرمو دوست دارم اما اون خوب نیست زیاد همیشه از بچگی با مامانم دعواش میشد همیشه مارو میخواست بده به مامانمو طلاقش بده مامانمم تا همین سن من هنوز نیاز داره یکی پشتش باشه خیلی ترسوهه من برادرم ندارم که پشتم بهش گرم باشه واسه همین تا مردونگی ومحبت های توخالی این پسرو دیدم بهش دلبستم فک کردم امنیت بهم میده

    همیشه مشکلاتمو میگفتم دردو دل میکردم براش ولی هیچ دلگرمی واسم نبود میگفت به من چه نمیخوام دیگه ازش بگم کلا اونم نمیتونست پشتم وایسته
    من خیلی تنهام دلم میخاد برم سر کار تا مثل یه کوه پشت مامانم باشم میخوام واسه خودم امنیت داشته باشم بابام همیشه کارای اشتباه میکنه تاوانشو ما هم باید پس بدیم همیشه ضرر همیشه غر همیشه استرس که ما الان بدبخت میشیم
    خونمونو خراب کرده که بسازه حالا توش مونده ینی خیلی امنیت داشتم حالا خونمونم اینجوری شده الان مستجر شدیم بابام از یه طرف میگه چیکار کنم مامانم از یه طرف دیگه نا امیده میگه چیکار کنیم
    دلم میخواد یه مرد واقعی بیاد منو با خودش ببره یکی نجاتم بده ازین فکر و استرسا ولی کو مرد؟ ااین بود اونی که میخواستم نجاتم بده؟ حالا من چیکار کنم از باب مامانم که نمیتونم جدا شم اینا هم منو اذیت میکنن غصه یخونه و مشکلات اینجارم من بخوام نخوام باید بخورم

  19. 2 کاربر از پست مفید hichkas.a تشکرکرده اند .

    hichkas.a (چهارشنبه 15 شهریور 91)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درمان شخصیت کمالگرا (شخصیت وسواسی)
    توسط مدیرهمدردی در انجمن وسواس
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: دوشنبه 27 دی 00, 12:40
  2. پدر دختر اختلال شخصیت داره و اطلاعات در مورد این بیماری
    توسط Naashena در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: جمعه 08 شهریور 92, 09:53
  3. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 تیر 92, 19:39
  4. چه همسری مناسب کدام شخصیت >>>
    توسط فرشته مهربان در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 26
    آخرين نوشته: پنجشنبه 04 خرداد 91, 01:12
  5. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: دوشنبه 20 اردیبهشت 89, 10:14

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.