سلام
مشکل من یه ذره خنده داره. یعنی شاید واسه شماها خنده دار باشه. من با دختر خالم خیلی راحتم و همه جیمو بهش میگم الان یه مدته احساس میکنم رفتارش سنگین شده انگار خودشو میگیره همش احساس میکنم الان پیش خودش راجع به اون چیزایی که باهاش حرف زدم بهم میخنده حتی چند بارم بهش کفتم ولی گفت اون اصن به اون جور چیزا فکر نمیکنه. چرا دخترا تا دوست پسر پیدا میکنن انقدر رابطشون با همجنسشون کم میشه؟!؟ اینهمه زنگ میزنم یا اس ام اس میدم ولی اون هیچ وقت نه زنگ میزنه نه اس ام اس میده همش فکر میکنم خودمو دارم تحقیر میکنم . فکر میکنم که اون اینجوری فکر میکنه که من یه دوست پسر اون و اون حسودی میکنم. من جند بار رفتم خونشون شب موندم اونم پارسال یه هفته اومد حاله روحیش بد بود من خیلی هواشو داشتم ولی حالا که اون میدونه حاله من خیلی بده اصن کاری با من نداره. آحه کودوم دختر خاله هایی رابزشون اینجوریه؟؟ چرا من اینهمه با وجود بی توجهی اون بازم خودمو تحقیر میکنم؟؟ جرا باهاش درد و دل میکردم؟؟ جرا من اصن اینجوری فکر میکنم؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)