سلام دوستان عزیزم. وقتتون بخیر.
من نیایش هستم 28 ساله.یه مشکلی که روز به روز برام پررنگ تر و بزرگتر میشه رو میخوام بگم براتون. راهنکاییم کنید تروخدا. داره افسردم میکنه.
من سال 86 توی رشته زیست شناسی از دانشگاه دولتی فارغ التحصیل شدم. خیلی بهش علاقه نداشتم. از بدشانسی جزء اونایی بودم که خوب خونده بودمو سر جلسه کنکور حالم بد شد و گند زدم. ترسیدم دوباره بخونم اینه که همون رشته رو دنبال کردم. متاسفانه مشاورای خوبی نداشتم اصلا .
فارغ التحصیل شدم و دنبال کار گشتم ولی نبود. انقدر زندگیم به بطالت گشت و نا امید بودم که دنبال ادامه تحصیل نرفتم. البته اعتماد به نفس خیلی پایینی هم دارم توی این زمینه. تا اینه تصمیم گرفتم ارشد شرکت کنم. دو هفته برای آزاد خوندمو با رتبه 80 قبول شدم رشت.زمان آزمون مجرد بودمو وقتی قبول شدم متاهل شده بودم. همسرم بخاطر وابستگی به من و البته مشکل شهره اش موافق نبود برم. اینه که بیخیالش شدم.
تصمیم گرفتم یه رشته دیگه بخونم. گرافیک شهر خودم قبول شدم. الانم ترم 4 هستم.
بارها دنبال کار رفتم ولی پارتی نداشتم اینه که هیچوقت نشده.من عاشق تدریسم . از اینکه مصرف کننده هستم متنفرم. از اینکه توی جامعه آدم مفیدی نیستم متنفرم. از اینکه فقط همسرم زحمت بکشه برای خرج زندگیمون متنفرم. دلم خیلی گرفته. واقعا نمیدونم چکار کنم. گرافیکو دنبال کنم؟ برای ارشد بخونم؟ مشکل بزرگم اینه که خودم و تواناییهامو قبول ندارم و هیچ وقت نتونستم تصمیم درستی بگیرم. اگه بهتر درس خونده بودم یه شغل مناسب داشتم که توی جامعه مورد تایید باشه. دوست داشتم باعث افتخار همسر و خانوادم باشم.
همسرم عاشق منه و همیشه دلداریم میده. دوست داشتم از خودم حقوق داشتم تا زحماتشو جبران کنم.
بهم بگید چکار کنم؟ خواهش میکنم مشاوره های خوب بدید بهم تا بتونم راه درستو پیدا کنم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)