به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 21 تیر 91 [ 13:43]
    تاریخ عضویت
    1390-4-12
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    1,216
    سطح
    19
    Points: 1,216, Level: 19
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    ذهنیت بد من از پدرم_رفتار با پدر و مادر؟

    سلام
    در همه جا فقط و فقط میگن به پدر و مادرت احترام بزار و فقط همین.
    دیگه نحوه احترام گذاشتن رو در حالی که پدر در دوران کودکی کلی آسیب به آدم رسانده باشه نمیگن!
    اینکه شما رو از علم بازداشته باشه؟
    بعد چجوری الان متونیم احترام بزاریم.
    مثلا من کلی دلیل منطقی برای کارهام دارم در حالی که پدر مادر با سواد کمی که دارن چجوری بهشون بفهمونم دلیل کارام رو؟
    در حالی که کنار هم زندگی میکنیم.(مجرد هستم 24 ساله و پسر آخر(سوم)یه داداش دارم دور از خونواده و خواهرم ازدواج کرده رفته)
    میخوام برم از پیششون میبینم مادرم بدون من نمیتونه.تموم خرید خونه به پای منه.از نان گرفته تا گوشت و میوه.حتی خرید مغازه پدرم.مشکل اینه که از کارای بازاری و حتی دفتری متنفرم.من فقط از بچگی تو فکر این بودم که آزمایشات فیزیکی انجام بدم.همش چیز درست میکردم.
    یه ماشین واسم خریده فقط کارم خرید خونه و مغازست.یعنی با این کارا دیگه مغزی واسه درس و ... نمیمونه.
    این در حالیه که بچه که بودم تلسکوپ و میکروسکوپ دست ساز ساخته بودم و ....
    اما پدرم همرو انداخت دور.به دور از چشم من!
    افسرده شدم تا سر حد مرگ.خیلی بهم میگفتند خوش اخلاقی.مخصوصا مادرم و خواهرم خیلی میگفتند.ولی الان بد اخلاق شدم یکم.مخصوصا با پدر و مادرم.
    بعدش پشیمون میشم میگم من اصلا هیچی نمیخوام.
    اما از واقعیت نمیشه فرار کرد.
    وقتی که پشیمون میشم باز میبینم که نه کاری دارم نه درسام خوبه. آیندم معلوم نیست چی میشه.من فکر میکنم تموم فرصت های خوبو پدرم از من گرفته.همین آزارم میده.هیچ وقت پدرم کارامو تایید نکرده.هیچوقت.حتی وقتی که از پشت بوم خونه روستاییمون تونستم با تلسکوپ دست ساز خودم گودال های ماه رو برای اولین بار از پشت تلسکوپم ببینم پدر رو صدا زدم و گفتم بیا ببین.وقتی دید انگار نه انگار.فقط کافی بود همونجا یه تشویق کوچولو میکرد منو.ولی دریغ از یه آفرین گفتم کوچولو.کلی روحیمو کشت.
    اصلا نمیتونم یک کلمه درس بخونم.5.5 ساله دارم کارشناسی میخونم هنوز تموم نکردم.هر درس رو 3 بار میوفتم.
    در حالی که ابتدایی و راهنمایی نفر ممتاز کل مدرسه بودم.مردم محل از من انتظار دارن ارشد یا دکترا بگیرم.اونقد انتظارشون از من بالاست.داییم وقتی وضع درسمو دید تعجب کرد و گفت(بدون هیچ اغراغی) من فکر میکردم بزرگ میشی ایران نمیونی.چون کارامو تو بچگی دیده بود.به شدت عاشق فیزیک و نجوم بودم.
    پدرم منو میفرستاد مداحی!!!!!!در حالی که یه درصدم علاقه نداشتم به این کار.
    پدرم به من بد کرد.
    الان یه خونه دانشجویی گرفتم دور از خونه.تا نخوام دست هیشکی یهم نمیرسه.اولش گرفتم برای درس خوندن سریع.ولی دیدم اولا فکرایی که گفتم منو اذیت میکنه.بعدش اینکه کلی عقب مونده بودم از درسای پایه و شروع برام سخت بود.و بعد اینکه تموم کارهای خونه همچنان ادامه داشت.هفته ای دو سه بار
    اگه میرفتم خونه هر سه بار باید دوسه ساعت خرید میکردم به سختی.
    تازه یه مشکل دیگه و بزرگ:
    اینکه وقتی خرید میکردم اشتباهاتی که تو خرید پیش میومد امکان نداشت به خاطرش تا چند روز فکر و خیال نمیکردم.چون حتما حتما حداقل یک اشتباه پیش میومد و به خاطر اون عوض خسته نباشید و تشکر میگفتند چرا اینطوری شد و چرا اینو نگرفتی چرا...
    مخصوصا که مامان بابام (و خودم) روستایی هستند کلا از نظر تشکر و ... صفر هستند.
    در آخر اینکه مدتیه به شدت روان شناسی مطالعه میکنم
    برنامه شبستانه رادیو فرهنگ رو ساهت شب پیشنهاد میدم حتما گوش بدین.
    اگه کسی اون مشکلات رو داشته باشه ممکنه در طی برنامه گریشم بگیره.
    موضوعاتی که مربوط به مشکل من بود رو هروقت گوش میدم گریم میگیره.
    درسته مرد هستم ولی اینجا هیشکی منو نمیشناسه بزار بگم که منم گریه میکنم...

  2. کاربر روبرو از پست مفید physic تشکرکرده است .

    physic (دوشنبه 19 تیر 91)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 بهمن 91 [ 02:46]
    تاریخ عضویت
    1391-4-07
    نوشته ها
    487
    امتیاز
    1,771
    سطح
    24
    Points: 1,771, Level: 24
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    3,685

    تشکرشده 3,700 در 587 پست

    Rep Power
    61
    Array

    RE: ذهنیت بد من از پدرم_رفتار با پدر و مادر؟

    سلام

    دوست عزيز كاش يه كم مختصرتر مينوشتي كه همه بتونند بخونند

    اما به هرحال مشكل اصليتو فهميدم, نارضايتي از شرايطت, مخصوصا پدرت و مقصر دونستن ايشون تو مشكلات و شكست هات

    ببخش اينو واضح ميگم اما مقصر اصلي تو هستي, اون همه استعدادو گذاشتي كنار و شده غصه شب و روزت خونواده ات
    روستايي هستند, كم سوادن, دوست دارن مثل خودشون باشي, تورو فرستادن سراغ كارايي كه نميخواستي اما هيچوقت فكر نكردي همينن كه هستن و هر چي باشن خوبن, اينا كه عيب نيست

    همه رو كردي يه مشكل لاينحل, قسمت خريد خونه رو خيلي خوب درك كردم چون وظيفه منم تو خونه همين بود تا يه مدت,باورت نميشه قراربود برم دنبال يكي از مهمترين كاراي شغليم بابا زنگ ميزد ميگفت سر كوچه منتظرم بريم خريد,حالا هم نميخواستم ناراحتش كنم هم نميتونستم از كارم بزنم و اونم پدر من به راحتي دلخور ميشد, ميدوني چكار ميكردم ميگفتم بابا ميام دنبالت اول بريم دنبال كار من و بعد خريد, دو حالت داشت يا خودش ميرفت, يا ميگفت بعدا ميريم, همين, كم كم براشون جا افتاد منم بايد به كار خودم برسم, تو هم طوري رفتاركن كه نه ناراحت بشن نه حريم خودت بشكنه

    چرا اونور قضيه رو نميبيني, ميخواي هزارتا دانشمند و مخترع نام ببرم كه با همين كمبودا بزرگ شدن, نمونه اش يكي از فاميلاي خودمون كه پدرش جلوي چشم همه, همه وسايلشو از بنجره ريخت بيرون,به شدت تحقيرش كرد و ميگفت فقط كار توي بازار
    همون پدر الان چپ ميره راست ميره پسرم پسرم ميكنه

    تو خودتو ثابت كن بهشون, كاري كه بايد بكني فرار از شرايطت نيست , متعادل كردن شرايطته

    با اين اوضاع روحي كه واسه خودت درست كردي خونواده ات هر كاري بكنن تو به خشم مياي

    اول برگرد بشو همون ادميكه همه ميگفتن خوش اخلاقه و بعد شرايطتو طوري درست كن كه هميشه همون بموني

    مشكلاتتو جدا جدا بررسي كن و باهاشون كنار بيا, قرارنيست يه دفعه متحول بشي, علاقمندي هاتم دوباره پيگيري كن

    خودت داري ميگي ذهنيت بد, پس اول ذهنيتتو عوض كن

    واااااااااااااااي من چقدر نوشتم, يكي نبود به خودم تذكر بده

  4. 2 کاربر از پست مفید z o h r e h تشکرکرده اند .

    z o h r e h (دوشنبه 19 تیر 91)

  5. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,025 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    373
    Array

    RE: ذهنیت بد من از پدرم_رفتار با پدر و مادر؟

    سلام دوست عزیز

    به همدردی خوش امدید

    برای پیشرفت و طی کردن پله های ترقی همیشه راه و زمان هست.
    خودتونو انقدر نبازید.

    عموی من هم از بچگی عاشق مکانیک بود اما پدربزرگم اجازه نداد.تا اینکه بالاخره عموم تصمیمش رو گرفت و در سن 55 سالگی وارد دانشگاه شد.الان نزدیک 70 سالشه و دانشجوی دکترای مهندسی مکانیکه.
    اگر خود ما بخوایم هیچکس نمیتونه جلودار پیشرفت ما باشه.

    شما میتونید کنار خدمتی که به پدر و مادرتون میکنید(به پاس 24 سال زحمتی که برای شما کشیدن) به علایق خودتون هم رسیدگی کنید.

    برخی موارد آسیبهایی که پدر و مادر به بچه ها میرسونن فقط به خاطر عدم آگاهیشونه و فکر میکنن ای رشته و یا این شغل به درد آینده نمیخوره.

    پدر شما هم این فکر رو میکنه.با خودش احتمالا میگه نجوم و فیزیک و ...چیه آخه!؟پسر خوبه بازاری بشه.

    باور کنید ایشون به خاطر علاقه به شما فکر میکنن دارن به شما کمک میکنن.
    بهترین کار اینه که شما نا امید نشید و کنار رسیدگی به امور پدر و مادرتون به علایق خودتون هم برسید.

    به جای وقتهایی که شب میذارید و غم و غصه میخورید بهتره به همون علایقتون برسید.

    24 سال که سنی نیست.تازه اول جوونی و اغاز پیشرفت برای طی کردن مراحل ترقیه.

    شما میتونید اختراعاتتون رو به جشنواره خوارزمی هم معرفی کنید و زمینه خوبی برای پیشرفتتون فراهم کنید.

    به انتظارات مردم محل کار نداشته باشید !

    شما اگر ارشد هم بگیرید میگن ما انتظار داشتیم فلانی دکترا بگیره.
    دکترا بگیرید میگن ما انتظار داشتیم طرف استاد بشه....
    استاد بشی میگن ما انتظار داشتیم طرف پروفسور بشه....

    من توصیه ام به شما اینه که به یه مشاور برنامه ریزی تحصیلی (اگر دسترسی ندارید سرچ کنید و از طریق ایمیل و ...) مراجعه کنید

    بالاخره باید از این پیله بیرون بیاید و خودتون خودتون رو به ارزوهاتون برسونید.

    از پدر و مادر دلگیر نشید.اونها فکر میکنن دان به نفع شما اقدام میکنن.شما همراستای کمک به والدین خودتون هم به علایق خودتون بپردازید.
    کسی رو میشناسم که در سن 30 سالگی با داشتن زن و دو تا بچه (رشته خودش مهندسی بود) بالاخره دلش رو به دریا زد و رفت دنبال رشته ای که دیوانه وار دوستش داشت.روانشناسی.

    صبح ساعت 4 بیدار میشد و تا ساعت 7 درس میخوند و بعدش میرفت سرکار.ساعت 6 بعد از ظهر از سرکار میمومد و و میرفت مسافر کشی و ساعت 12 میخوابید تا ساعت 4 صبح.

    یکسال خودش و خانوادش خیلی سختی کشیدن اما ارشد قبول شد و همین هفته پیش شنیدم که دکترا هم قبول شده.

    شما هم میتونید.فقط اراده قوی و پشتکار میخواین.
    موفق باشید


  6. 3 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (دوشنبه 19 تیر 91)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 بهمن 91 [ 17:35]
    تاریخ عضویت
    1391-1-25
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    989
    سطح
    16
    Points: 989, Level: 16
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    257

    تشکرشده 257 در 77 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ذهنیت بد من از پدرم_رفتار با پدر و مادر؟

    کاملا درکت میکنم .دقیقا میدونم چی داری میگی چون خودمم بدبختیایی زیادی به خاطر پدرو مادرم کشیدم .

    روزی که دانشگاه قبول شدم به جای تشویقو تبریک گفت درس به چه دردت میخوره؟! من پول ندارم خرجت کنم .گفتم باشه 1 سال کار میکنم سال بعد رشته ودانشگاه بهتر قبول میشم و زیر بار منتش نمیرم .1 سال شد 7 سال و... حسرت من برای همیشه .
    دوستای من یک دهم من تلاش نکردن ولی 10 سال از من جلوترن چون خانواده ی خوبی داشتن .

    روزی 10 ساعت کار میکنم هیچی ندارم .روم نمیشه به کسی بگم تحصیلاتم دیپلمه .شغلم عملگیه .

    در حالی که شاگرد اول کلاس بودم .کند ذهنترین شاگرد کلاس لیسانس گرفته من دیپلم .

    دوستان لطفا" راهکار ارائه بدین .شاید به درد منم بخوره .این حرفای ( همه اینجورین و مشکل دارن )دیگه خیلی تکراری و کلیشه ای شده .







  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 فروردین 93 [ 13:46]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    298
    امتیاز
    2,164
    سطح
    28
    Points: 2,164, Level: 28
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 136
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,619

    تشکرشده 1,636 در 313 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ذهنیت بد من از پدرم_رفتار با پدر و مادر؟

    همسر سابق من درست وضعیتی مشابه شما رو داشت.

    خانواده ای بی سواد که قدر تحصیلات رو نمی دونستن، باز خداروشکر که شما هوش رو داشتین ولی ایشون از این مسئله هم بهره ی چندانی نبرده بودند.

    اعتماد به نفس و پشتکار خوبی داشتند، قبل از این که دیپلم بگیره پدرش مجبورش میکنه کار کنه و خرج تحصیلش رو خودش در بیاره و الانم سال آخر ارشد رو دارن میگذرونن!!!

    الان که دیگه الجمدالله مستقلین و برای خودتون انگیزه ایجاد کنین،مثلا هرچی تحصیلاتتون بالاتر باشه همسری با تحصیلات بالات میتونید انتخاب کنید. جایگاه اجتماعی بالاتری دارین و هزار و یک چیز دیگه که فقز خودتون میدونید و میتونید برای خودتون تبدیل به انگیزه کنید.
    وقتی قرارمان پروانه شدن است ، بگذار روزگار هرچقدر میخواهد پیله کند .

  9. کاربر روبرو از پست مفید gole kaghazi تشکرکرده است .

    gole kaghazi (دوشنبه 19 تیر 91)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 16 دی 91 [ 14:35]
    تاریخ عضویت
    1391-2-11
    نوشته ها
    119
    امتیاز
    1,024
    سطح
    17
    Points: 1,024, Level: 17
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    263

    تشکرشده 267 در 87 پست

    Rep Power
    25
    Array

    RE: ذهنیت بد من از پدرم_رفتار با پدر و مادر؟

    مرسی شازده کوچولو و مریم
    گل کاغذی هم که نمونه عینی رو نشونت داد،
    والا من کل خرج تحصیلم رو خودم دادم،همزمان هم کار کردم،کلی هم مشکل داشتم و اصلا وقت نکردم دیگه به مشکلات خونواده ام فکر کنم،مشوق هم نداشتم
    حالا یکی خودش نمیره دنیال هدفش و مشکلشو بزرگ میکنه و یکسالش میشه هفت سال یکی خم مثل من اینقدر میخونه که شبی دوساعت فقط میخوابه،مشکلات طلاق و جدایی هم داره،همه اینارم گذرونده ،تازه تو این جامعه حمایت نشدن واسه دختر سختتره،شازده کوچولو راست میگه ذهنیتتو عوض کن،من ذهنیتم اینه زندگی من رو خودم میسازم حالاپدرم پول نداره،تمام فکر وذکرش تخمه و فوتباله،چپ وراستم بهم میگه تقصیر تو بود با این انتخابت
    کلا بی خیال باش و اگه نمیتونی بیخیال باشی بازم بیخیال باش
    باور. کن الان هم شصت بارنوشتم وویرایش کردم وپاک شد از خستگی

  11. کاربر روبرو از پست مفید yalda7 تشکرکرده است .

    yalda7 (سه شنبه 20 تیر 91)

  12. #7
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ذهنیت بد من از پدرم_رفتار با پدر و مادر؟

    پدر من بر عکس همه تون ، تحصیلات خیلی براشون مهمه ، الان چند تایی مهندس داره برای خودش !!
    ولی مشکل اینه که همش فکر می کنه تنها وظیفه پدر تمرکز روی تحصیلات بچه هاست. فقط تحصیل ، نه ازدواج نه کمک مالی .
    جالبه همین پدر وقتی سر یه موضوع تنش زا بهش گفتم از ارشدم انصراف دادم ، بهم گفت صلاح کار خودت رو خودت می دونی ، اگه فکر می کنی اینجوری خوبه ، اینطور عمل کن !!!ا در حالی که انتظار یه سیلی آبدار رو داشتم !!!!!!!!
    (انصراف که ندادم ) ، می خوام بگم برای من که پدرم رو خیلی خوب می شناسم سعی من بر این بوده که هیچ کاری به کارش نداشته باشم ، بذار توی فکرش ما همون بچه های خوبش باقی بمونیم ، کسی رو که 60 70 سالشه چطور میشه عوض کرد ؟ عمراً اگه بتونی عوضش کنی .
    تاپیک منو بخون به نام ، با پــدری که به فکر خـانواده نیست ، چیکار کنم؟
    http://www.hamdardi.net/thread-21865.html
    بعنوان فردی که همیشه به این موضوع فکر می کنه باید بگم به فکر تغییرش نباش ، باید باهاش کنار بیای .


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 اسفند 92, 10:36
  2. موفقیت از آن كسانی است كه ذهنیت موفق دارند
    توسط ani در انجمن موفقیت و شادی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 24 آبان 88, 18:19

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.