عدم اعنماد به مردان

[مریم محمدی]

اعتماد به خواستگاراتم ندارم
تاکنون چند مورد پيش آمده و همه بعر از چند ماه بعلت دخالت خانواده هايشان بهم خورده
ديگر از خواستگار و صحبت کردن و وقت گذاشتن برای آشنايي خسته شده ام
میگم خوب آخرش که بهم میخوره، چرا وقت تلف کنم و حرف بزنم؟
البته همون اولش می فهمم که اينطورند که خيلی به حرف خانواده گوش می دهند. اما باز ادامه میدهم تا خسته میشم و بهم میزنم
اصلا نمیدونم چطور باید طرف مقابل رو شناخت

[maryam123]

سلام مریم جان به همدردی خو ش امدی

تا به حال فکر کردی چرا همه خواستگارانت به یک شکل همه این مشکل رو دارند؟!

به نظرت کمی عجیب نیست؟یا دید شما کمی منفی نشده؟

به هرحال هر خانواده ای (چه شما و چه طرف مقابل) حق دارند که در مورد مهمترین قسمت زندگی عزیزشون نظرشون رو بگن.

در ارسال بعدیت بیشتر بگو برامون که مثلا چه طور دخالت کردند که بهم خورد؟چی گفتن؟

دوست خوبم

هر دختری در یک برهه زمانی خواستگاران زیادی داره. و بعد از اون یکباره تعداد خواستگارا کاهش نزولی میکنه.
پس دقت کن با لجیازی با خودت این دوران طلایی رو از دست ندی.

نکته دیگه اینکه دیدت رو صحیح کن.من از نوشته هات اینو برداشت میکنم که دیدت تا حدود زیادی منفیه.

فکرهای ما انرژی دارن...اگر انرژِی منفی مدام ساطع کنی بهت منفی هم میرسه.

توکلت رو به خدا زیاد کن و ازش بخواه همونی که قسمتت هست رو بفرسته.و بقیه اش رو بسپر به خودش.

شما وقتی از اول با نگرش منفی میری جلو خوب مسلمه اخرش بهم میخوره.این دید منفی اصلا بهت اجازه نمیده بتونی خوب و بد رو تشخیص بدی .و همش میخوای با این نقطه برسی که:

دیدی مریم ! دیدی بازم نشد ؟! از اولش میدونستم که نمیشه....

یاس و ناامیدی رو بذار کنار که ناامیدی بزرگترین گناهه.

[mehrdad_m]

سلام
شما چند سالتونه؟
به نظر خودتون عامل اصلی در بهم خوردن چی هست؟ فقط دخالت خانوادشون؟

خب فکر نمیکنید اون بنده خدا هم حق انتخاب داره!؟ خواستگاری پسر که به معنای تمایل 100% برای ازدواج با اون دختر نیست...

[omid65]

حرفای زیادی دارم که می خواستم بزنم بهتون ،ولی چه فایده من می دونم شما گوش نمی دین!!
شما چطور نشناخته اعتماد ندارین به خواستگاراتون؟
شاید خیلی کمال گرا هستین؟
شاید تیپ خاصی از پسرا رو مدنظر قرار دارین؟
شاید دارین با کسی مقایسه می کنین؟
سابقه دوستی داشتین؟

[elahe.a]

سلام عزیزم

همه ما انسانها با هم تفاوت داریم، این تفاوتها بیانگر خوبی یا بدی افراد نیست بلکه تفاوت در نوع نگاه به زندگیه یا به قولی تفاوت در هنجارها.
فردی که به خاستگاری شما میاد از یک خانواده با نوع زندگی متفاوت شاید نوع نگرش متفاوت ..... باشه، قرار نیست ما با یکی عین خودمون یا با یکی که کامل 100% باشه ازدواج کنیم، همونطور که ما کامل نیستیم این را هم قایل شیم که خاستگارای ما هم کا مل نیستن، عزیزم ازدواج یعنی کنار کسی قرار بگیریم که مکمل هم باشیم نه عین هم، در ثانی ما خیلی چیزها رو در زندگی مشترک تجرببه میکنیم و یاد میگیریم و این در حالی هست که فرصت یادگیریشو در منزل پدر نداشتیم، یک پسر و یا دختر تا زمانی که منزل پدر هست، پدر و مادر به عنوان والدین نقش زیادی در زندگیش دارن، مخصوصا تو فرهنگ ما، از طرفی تا حالا به این موضوع توجه کردی اگر پسری در زمان مجردی حرف حرف خودش باشه، پس امکان داره نشان دهنده زنگ خطری باشه که این فرد خودرای هست، خودخواهه و قطعا با شما یا همسر آینده هم چنین برخوردی داره.
من نمیگم این مشکل را ندید بگیرین اما احترام به عقاید خانواده را دلیل بر دخالت خانواده یا ... نگذارید،
برات آرزوی خوشبختی دارم

[maryam123]

دوست عزیز رز سفید

پنج انگشت مثل هم نیستند و نمیشه همه رو با یک چوب برونیم !

بهتره سعی در ارائه یک راه حل به مراجع داشته باشیم نه اینکه بیتشر فکرش ر مشغول کنیم.ایشون از اینکه اینطوری داره پیش میره ناراحته که اومده تاپیک باز کرده..اونوقت شما ایشون رو به ادامه این مسیر تشویق میکنید!؟

توجه کنیم که ناراحتی ها و اختلافات ما با همسرمون و یا خانوادش نباید روی ارائه راهکار و نظر به دیگران تاثیر بذاره.

انسان با ازدواج کامل میشه..هم خودش و هم دینش.به شرط اینکه این انتخاب درست و براساس معیارهای عقلانی و منطقی باشه.
هر کسی نیاز به ازدواج داره.

با انتخاب درست میتونیم این حس خوبو برای خودمون داشته باشیم.