امشب توی اخبار یه پیرمرده نابینا رو نشون دادن که با سبد بافی اونم سبدی 500 1000 2500 تومن زندگیشو میگذروند 80 سالش بود اما انگار 60 سالشه . شاد بود با اینکه نابینا بود خدا رو شکر می کرد می گفت اگه یه لقمه نون از دسترنج خودم بخورم بهتر از اینه که کسی بهم نون بده .
اون وقت من با کلی دبدبه و کبکبه با کلی هزینه و کلاس هنوز یه کار ساده نتونستم برای خودم پیدا کنم . هر روز پا میشم میام اینجا غر می زنم که فلانی اینو بهم گفت فلانی این کارو کرد . من فلان کار رو میکنم .هزار تا فکر و خیال بیخود .در حالیکه همه دارن زندگی میکنن . این درو اون در میزنن برای زندگیشون من نشستم پشت کامپیوترو می خوام هم چی درست بشه کسی به من چپ نگاه نکنه ، همه خوب باشن، همه چی خوب باشه تا من لطف کنم برم سر کار .
کاش یه کم از فکر سالم اون پیرمرد رومن داشتم کاش یه کم فقط یه کم غیرت تو وجودم بود.
علاقه مندی ها (Bookmarks)