به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 31 123456789101121 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 304
  1. #1
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 فروردین 94 [ 21:07]
    تاریخ عضویت
    1386-12-09
    نوشته ها
    2,496
    امتیاز
    42,303
    سطح
    100
    Points: 42,303, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Veteran25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    8,459

    تشکرشده 9,108 در 2,116 پست

    Rep Power
    268
    Array

    صندلی داغ سری نهم

    سلام صندلی داغ سری هشتم با مدیریت محمد ابراهیمی همکاری خانم نازنین 1 شروع میکنیم
    انشا الله همونطور که قبلا گفته شد صندلی داغ فرصتی باشه برای سرگرمی و تفریح دوستان تلطیف فضاو همچنین یادگیری بیشتر از یکدیگر در کنار اون فرصتی بهتر برای شناخت بیشتر دوستان اعضا تالار
    سوالات تکراری در صندلی داغ ممنوع است زمان هر فرد 5 رو ز در نظر گرفته شده و نفر بعد انتخاب می شود
    اعضا تالار در صندلی داغ شرکت کند به محمد ابراهیمی و خانم نازنین 1 پیام خصوصی بزنید
    باتشکر

  2. 12 کاربر از پست مفید محمدابراهیمی تشکرکرده اند .

    محمدابراهیمی (دوشنبه 29 خرداد 91)

  3. #2
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 فروردین 94 [ 21:07]
    تاریخ عضویت
    1386-12-09
    نوشته ها
    2,496
    امتیاز
    42,303
    سطح
    100
    Points: 42,303, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 5.0%
    دستاوردها:
    Veteran25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    8,459

    تشکرشده 9,108 در 2,116 پست

    Rep Power
    268
    Array

    RE: صندلی داغ سری نهم


    نفر بعدی صندلی داغ خانم طاهره است اعضا تالار با سوالات از خانم طاهره صندلی داغ داغ جذاب کنید

  4. 13 کاربر از پست مفید محمدابراهیمی تشکرکرده اند .

    محمدابراهیمی (دوشنبه 01 خرداد 91)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 07 شهریور 99 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1389-5-21
    نوشته ها
    679
    امتیاز
    18,628
    سطح
    86
    Points: 18,628, Level: 86
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 222
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial10000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    3,951

    تشکرشده 4,314 در 675 پست

    Rep Power
    116
    Array

    RE: صندلی داغ سری نهم

    وای چه عالی! طاهره بانو یکی از کساییه که به شدت مشتاقم از نزدیک ببینمش و باهاش گپ بزنم ...

    خب من شروع می کنم:
    1) طاهره جان! پست هات همیشه سرشار از آرامشه. گمان می کنم شخصیت واقعیت هم همینجوری باشه. اگه هست چیکار کردی که به اینجا رسیدی؟
    2) چرا دیگه نمیای این طرفا؟
    3) جواب پیغام من کوش؟ راستشو بگو گمش کردی؟
    4) تا حالا پیش اومده درباره خدا شک کنی؟ چی شده بعدش؟ چیکار کردی واسه درست شدنش؟
    5) ازدواج کردی؟ چند وقته؟ قدرتو می دونه؟
    6) چی شد اومدی همدردی؟
    7) دوست داشتی به کجا برسی؟ ( چه شخصیتی؟ چه جایگاهی؟ ...)
    8) کجاهای زندگیت از خودت بدت اومده؟
    9) یه کمی از خودت بگو: چند سالته؟ چه تیپی می گردی؟ تحصیلاتت چیه؟ کارت چیه؟ از بالت چه خبر؟... ( رگ فوضولیم در این سوال به شدت زده بود بالا! شما به بزرگواری خودت تحملش کن!)
    10) کدوم دعا رو خیلی دوست داری؟ ...
    11) پیش اومده با خدا قهر کنی؟ ... کی رفته منت کشی؟ ....

    ممنون که وقت می ذاری.

  6. 9 کاربر از پست مفید آویژه تشکرکرده اند .

    آویژه (سه شنبه 09 خرداد 91)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 13 اردیبهشت 04 [ 21:37]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    نوشته ها
    797
    امتیاز
    24,495
    سطح
    95
    Points: 24,495, Level: 95
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 855
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranRecommendation Second Class10000 Experience PointsSocialTagger Second Class
    تشکرها
    2,042

    تشکرشده 2,234 در 570 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: صندلی داغ سری نهم



    سلام و عذرخواهی،
    من بعد از اینکه با نازنین جان و محمد خان هماهنگی کردیم برای اینکه من بیام صندلی داغ، یکی دو بار سر زدم اما چون دیدم اعلامی صورت نگرفته ، ظاهرا خیلی خودسرانه :( فکر کردم که برنامه عوض شده و متاسفانه همزمان درگیر یک ماموریت چند روزه شدم و ...

    در هر صورت امیدوارم از طرف دوستان بخشیده بشم.. واقعا فکر کرده بودم که حضورم اینجا کنسل شده و ظاهرا محمد جان بعد از اخرین باری که اومده بودم تالار اسم منو در صندلی داغ اعلام کردن..

    الان هم با توجه به تاخیری که بوده آماده اطاعت از هر نوع دستور و تصمیمی که در خصوص ادامه یا عدم ادامه این صندلی داغ گرفته بشه هستم ...
    فقط اگه اجازه بدین به سوالای آویژه جان جواب میدم ..


    نقل قول نوشته اصلی توسط آویژه
    وای چه عالی! طاهره بانو یکی از کساییه که به شدت مشتاقم از نزدیک ببینمش و باهاش گپ بزنم ...

    سلام و ممنونم آویژه جان ،
    دوستی با شما مسلما باعث افتخار منه .


    خب من شروع می کنم:

    1) طاهره جان! پست هات همیشه سرشار از آرامشه. گمان می کنم شخصیت واقعیت هم همینجوری باشه. اگه هست چیکار کردی که به اینجا رسیدی؟

    صادقانه اگه بخوام بگم :
    ذاتا آدم آرومی متولد شدم .. شخصیتا هم طرفدار آرامش هستم اما اینکه همیشه اینطوری باشم ، نه واقعا اینطور نیست .. چون به هر حال همه ی ما آدمها به لحاظ نوع خلقتمون (اختلافات همیشگی بین احساس و عقل) و همینطور محدودیتمون در دو بعد مکان و زمان به کرات در رویارویی با واقعیت های زندگی گاهی در شرایطی قرار می گیریم که کنترل آرامش خیلی سخت و حتی بعضا ناممکن به نظر می رسه .. به تبع من هم گاهی به شدت آرامشم به هم می ریزه ..

    اما خب تلاش می کنم با تمرکز بر واقع بینی و پرهیز از دخالت دادن احساسات صرف در برداشت از واقعیتها و گاهی که خیلی سخت میشه با تظاهر به صبر (چون باعث میشه در اون شرایط خاص آدم کمتر تصمیم اشتباه بگیره و بعد که آرومتر شد با واقع بینی بیشتری مساله رو بررسی کنه)، آرامشم رو حفظ کنم اما اعتراف می کنم که همیشه موفق نیستم ..


    2) چرا دیگه نمیای این طرفا؟

    من که هستم آویژه جان .. فقط حضورم همیشگی و دائم نیست و هم کمتر اظهار نظر می کنم که اون هم بر میگرده به اینکه گاهی می بینم اشرافم نسبت به سایر دوستان نسبت به موضوعات کمتره و یا چیزی که می خوام بگم بقیه میگن .. واقعیتش هم اینه که رشد خیلی خوبی در اعضای تالار دیده میشه و همین امر باعث آسودگی خیال یک تنبلی مثل منه .. البته پیش خودمون باشه اما اینو هم باید بگم که من اصولا آدم کندی هستم .. وقتی تصمیم میگیرم توی یه تاپیک مطلب بزارم تا میاد به واقعیت بپیونده زمان گذشته و اون مطلب دیگه کارایی خودش رو از دست داده ..

    3) جواب پیغام من کوش؟ راستشو بگو گمش کردی؟

    متاسفانه پیغامتو وقتی دیدم که تصمیم به غیبت گرفته بودی .. و در نتیجه مقدور نشد پاسختو ارسال کنم و همینطوری ادامه یافت تا الان ..

    4) تا حالا پیش اومده درباره خدا شک کنی؟ چی شده بعدش؟ چیکار کردی واسه درست شدنش؟

    آره .. خیلی وحشتناک بود .. فکر میکنم 9 - 10 سال پیش بود .. البته هر کسی راه خودش رو در این مقوله داره .. اما من با بحث و گفتگو و مطالعه و فکرای شدید در حد درد مغز گرفتن و .. تونستم واسه خودم موضوع رو حلاجی و در نهایت ازش عبور کنم ..

    5) ازدواج کردی؟ چند وقته؟ قدرتو می دونه؟

    نه هنوز ..

    6) چی شد اومدی همدردی؟

    یه روز که دنبال یه مجموعه مباحثی در خصوص رشد شخصیت بودم در سایت دانشکده روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی یک لینک دیدم که مربوط به وبلاگ شخصی آقای سنگ تراشان بود .. به اونجا مراجعه کردم و به عنوان یک خواننده ، از مطالبشون بسیار بهره بردم .. بعد ایشون سایت همدردی رو راه انداختند که بنده به دلیل اعتیاد ، کوله بارمو از وبلاگشون به سایت منتقل کردم .. و بعد هم که .. تولد تالار بود و منم جزء اولین علاقمندان حضور در این مکان ..

    7) دوست داشتی به کجا برسی؟ ( چه شخصیتی؟ چه جایگاهی؟ ...)

    یکی دوتا دفتر دارم که نه از بچگی اما تقریبا از 18- 19 سالگی چیزایی که خواستم رو توش نوشتم .. حالا که بعد از 5-34 سال سن با سوال شما برگشتم و با کنجکاوی بهشون نگاه کردم میبینم اعتماد به نفسم سر به آسمون می زده .. جالبش اینجاست که هیچوقت در توانائیهام برای رسیدن به بالاترین جایگاهها (در هر چیزی) شک نکردم یعنی درواقع محدودیت نگذاشتم که به کجا باید برسم اما همش نوشتم : می خوام هر کاری که می کنم و هرجایی که می رسم اندازه ی همون جا باشم ، نه بزرگتر و نه کوچکتر .. در واقع لایق اون جایگاه باشم (در کار ، تحصیل ، خانواده ، دوستان ، درآمد و .. خلاصه در زندگی)..


    8) کجاهای زندگیت از خودت بدت اومده؟

    سوال سختیه .. یه موقعی که خیلی مذهبی بودم و شاید درک صحیحی از قالب انسان در زندگیم نداشتم و در واقع کورکورانه و بدون فهم کافی ، اونچیزایی که تحت عنوان آموزه های مذهب به من منتقل شده بود رو اعمال میکردم خیلی با واژه گناه درگیر بودم .. تا جایی که با کوچکترین اشتباهات ، روح و روان خودم رو با واژه گناه سلاخی میکردم .. اون موقع ها یادمه که گاهی احساس خودم نسبت به خودم حتی به تنفر و انزجار می رسید .. اما وقتی یاد گرفتم اشتباه برای همه وجود داره ..
    یاد گرفتم حد گناه چیزی منفک از اشتباهه ..
    یاد گرفتم لطف خدا به اندازه عدلشه ..
    یاد گرفتم همیشه فرصت برام هست که آدم بهتری بشم حتی اگه به اندازه ی یک ثانیه ..
    یاد گرفتم خودمو دوست داشته باشم و نه با تنبیه و تنفر صرف بلکه با ارزشگذاری روی وجوه انسانیم از خطا دوری کنم و ...
    خب دیگه از خودم بدم نیومد بلکه با پذیرفتن و دوست داشتن خودم حرکتمو برای بهتر شدن ادامه دادم ..


    9) یه کمی از خودت بگو: چند سالته؟ چه تیپی می گردی؟ تحصیلاتت چیه؟ کارت چیه؟ از بالت چه خبر؟... ( رگ فوضولیم در این سوال به شدت زده بود بالا! شما به بزرگواری خودت تحملش کن!)

    من ، طاهره .متولد 16 اردیبهشت 57 .ساکن شیراز. فوق لیسانس برنامه ریزی توریسم. مدرس دانشگاه و شاغل در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری .آخرین فرزند خانواده. مجرد . دارای 3 خواهر و دو برادر که همگی ازدواج کردن . قیافه معمولی و
    تیپم هم معمولیه .. اگه منظور پوشش ظاهری هست بیشتر ساده پوشم .. چادر نمی پوشم و البته خیلی محجوب و محجبه هم نیستم ..
    دیگه ؟


    10) کدوم دعا رو خیلی دوست داری؟ ...

    اسمشو نمی دونم ولی بی نهایت و بی نهایت و بی نهایت این دعا رو دوست دارم :
    مولای یا مولای أنت المولی وأنا العبد و هل یرحم العبد إلا المولی و ...


    11) پیش اومده با خدا قهر کنی؟ ... کی رفته منت کشی؟ ....
    نه .. هیچوقت ..


    ممنون که وقت می ذاری.

    قربون شما

  8. 9 کاربر از پست مفید طاهره تشکرکرده اند .

    طاهره (شنبه 06 خرداد 91)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 آذر 96 [ 10:48]
    تاریخ عضویت
    1389-5-14
    نوشته ها
    376
    امتیاز
    8,441
    سطح
    61
    Points: 8,441, Level: 61
    Level completed: 97%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,178

    تشکرشده 1,175 در 313 پست

    Rep Power
    52
    Array

    RE: صندلی داغ سری نهم

    سلام طاهره جان،
    خوبی؟

    و اینم سوال های من:


    - دختری رو فرض کن که در اوج احساساتش، به خطا می ره و با پسری دوست می شه و رابطه ی نامشروع برقرار می کنه و بکارتش رو از دست می ده! بعدش متوجه می شه پسره ایرادهای بسیاری داره و اونی نیست که می خواست، اما هنوز می خواد با دختره ازدواج کنه! به نظرت، این دختره باید چی کار کنه؟
    باید از ترس آبروش تن به این ازدواج بده، یا باید قید این ازدواج رو بزنه و منتظر بمونه که یکی بیاد که بتونه این دختر رو با گذشتش قبول کنه(و البته می دونه که احتماله این حالت، بسیار بسیار پائینه)! به نظرت باید چی کار کنه؟
    (من این موضوع رو خیلی جاها دیدم، اما به نتیجه نرسیدم که چه کاری درسته، به نظرت چه کاری درسته؟)


    - فرض کن که خیلی خیلی به پدر و مادرت علاقه داری و دوست نداری ناراحتشون کنی، اما به خاطره این که تن به یه سری خواسته هاشون ندی، ناخواسته ناراحتشون کردی مخصوصاً به خاطره مسئله ی ازدواج، حالا بعد از مدتی، یکی اومده خواستگاری که پدر و مادر بسیار بسیار دوسش دارن و حتی پدرت نشسته روبروت و التماست می کنه که تو باهاش ازدواج کنی، پسره هم از 100درصد، شاید 40 درصد معیارهای تو رو داشته باشه، و تو شرط ازدواجت، داشتن 70 درصد از معیارهات هستش! چی کار می کنی؟ فرض کن التماس می کنه ها!!!!! چی می گی؟

    ممنون، موفق باشی دوسته من.

  10. 7 کاربر از پست مفید ایوب تشکرکرده اند .

    ایوب (سه شنبه 09 خرداد 91)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 13 اردیبهشت 04 [ 21:37]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    نوشته ها
    797
    امتیاز
    24,495
    سطح
    95
    Points: 24,495, Level: 95
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 855
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranRecommendation Second Class10000 Experience PointsSocialTagger Second Class
    تشکرها
    2,042

    تشکرشده 2,234 در 570 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: صندلی داغ سری نهم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ایوب
    سلام طاهره جان،
    خوبی؟

    سلام بر ایوب خوب و مرسی.

    و اینم سوال های من:


    - دختری رو فرض کن که در اوج احساساتش، به خطا می ره و با پسری دوست می شه و رابطه ی نامشروع برقرار می کنه و بکارتش رو از دست می ده! بعدش متوجه می شه پسره ایرادهای بسیاری داره و اونی نیست که می خواست، اما هنوز می خواد با دختره ازدواج کنه! به نظرت، این دختره باید چی کار کنه؟
    باید از ترس آبروش تن به این ازدواج بده، یا باید قید این ازدواج رو بزنه و منتظر بمونه که یکی بیاد که بتونه این دختر رو با گذشتش قبول کنه(و البته می دونه که احتماله این حالت، بسیار بسیار پائینه)! به نظرت باید چی کار کنه؟
    (من این موضوع رو خیلی جاها دیدم، اما به نتیجه نرسیدم که چه کاری درسته، به نظرت چه کاری درسته؟)

    برداشت من از نوشته شما اینه که اون آقا ،اون خانم رو دوست داره و قصد فریب یا سوء استفاده در کار نبوده ..
    با لحاظ درست بودن این پیش فرض و فارغ از اینکه آیا ایشون از نظر خانم نسبت به خودش با خبره یاخیر و اگر اطلاع داره چرا اصرار به ادامه این رابطه و حتی ازدواح با این خانم داره (چون مجموع این دانسته ها تا حدودی می تونه نشون بده که اساسا مبنای شخصیت و رویکرد ایشون در تصمیمات مهم و تعیین کننده زندگیش چیست ..)باید به این نکته مهم و اساسی کاملا توجه نمود که هر انسانی ، چه زن و چه مرد، در هر جایگاهی و تحت هر شرایطی اگر مرتکب اشتباهی می شود نباید با اشتباهات بزرگتر زندگی خود و دیگری رو به سمت فنا ببرد. ..
    ضمن اینکه برای تصمیم گرفتن در این خصوص باید اطلاعات بیشتری وجود داشته باشه .. مثلا اینکه اون خانم ساکن چه شهری ست .. میزان تحصیلات، وضعیت فرهنگی و اجتماعی خانواده و مهمتر از همه قدرت حل مساله ، مسئولیت پذیری و توان رویارویی او با چالش های عمده زندگی و .. چقدره ؟ ..
    در هر صورت یک آدم عاقل هرگز اشتباهش رو با دست زدن به اشتباهات بیشتر ، بزرگتر نمی کنه.

    [size]



    -فرض کن که خیلی خیلی به پدر و مادرت علاقه داری و دوست نداری ناراحتشون کنی، اما به خاطره این که تن به یه سری خواسته هاشون ندی، ناخواسته ناراحتشون کردی مخصوصاً به خاطره مسئله ی ازدواج، حالا بعد از مدتی، یکی اومده خواستگاری که پدر و مادر بسیار بسیار دوسش دارن و حتی پدرت نشسته روبروت و التماست می کنه که تو باهاش ازدواج کنی، پسره هم از 100درصد، شاید 40 درصد معیارهای تو رو داشته باشه، و تو شرط ازدواجت، داشتن 70 درصد از معیارهات هستش! چی کار می کنی؟ فرض کن التماس می کنه ها!!!!! چی می گی؟

    [size=medium]یه کم پیچیده ست .. خب شاید معیارهای من ایراد داره .. و گرنه با این فرض که پدر و مادر
    مورد بحث کسانی هستند که به طور نسبی قدرت تشخیص و تدبیر مناسبی دارند و قطعا بیش از هرکسی صلاح منو می خوان چرا نتونم به نظرشون اعتماد کنم و حداقل از مواضع خودم کمی پایینتر بیام ؟؟؟
    اما اگر اون پدر و مادر در بخشهای مختلف زندگیشون ثابت کردن که قدرت درک مناسبی از واقعیتهای پیرامونشون ندارند و من به کرات از تبعات غلط بودن تصمیماتشون رنج بردم و البته قدرت تشخیص این موضوع هم در من هست و معیارهام هم به نسبت معیارهای قابل قبولی هستند مطمئنا باید بتونم راهی پیدا کنم که این خواسته نادرست محقق نشه .. راهای مختلفی وجود داره .. مثلا با خود این آقا گفتگو کنم و نظر قاطعم رو منتقل کنم و یا از بزرگان فامیل کمک بگیرم و یا ..


    ممنون، موفق باشی دوسته من.
    [b]خواهش می کنم . امیدوارم تونسته باشم پاسختون رو به خوبی بدم.

  12. 8 کاربر از پست مفید طاهره تشکرکرده اند .

    طاهره (یکشنبه 07 خرداد 91)

  13. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 خرداد 04 [ 22:57]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,584
    امتیاز
    67,964
    سطح
    100
    Points: 67,964, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 97.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,216

    تشکرشده 14,130 در 2,566 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    307
    Array

    RE: صندلی داغ سری نهم

    سلام طاهره عزیز و دوست داشتنی ، مراتب ارادتم رو خالصانه به عرضت می رسونم
    به یقین پست هایی که در این تالار گذاشتی ، به من خیلی کمک کرد و از این بابت بینهایت سپاسگزارم


    1) نظرت چیه ، که هرکس در صندلی داغ ، دغدغه های ذهنی خودش رو می پرسه؟


    2) اگر بخواهی یه سرمشق به اعضا تالار بدهی که همگانی باشه ، چه چیزی رو توصیه می کنی؟

    3) با فاصله زمانی طولانی به تالار میایی ، آیا در این مدت به صورت مهمان به تالار سر میزنی؟ آیا مسئولیتی نسبت به پاسخگویی به اعضا احساس می کنی؟ اگر جواب مثبت هست ، چه جوری با مسئولیتت برخورد می کنی ؟

    4) چرا از مدیریت تالار انصراف دادی؟ چه مغایرتی بین مدیر بودن و کارشناس افتخاری بودن و عضو عادی بودن می دیدی؟

    5) خودت رو با چی شارژ می کنی؟ باطری قلمی یا آداپتور 12 ولت؟

    6) در خصوص آرامش خیلی زیاد می خواستم بپرسم ، که آویژه جون زحمتش رو کشیده بودند ، گفتی با ویژگی های خلقتی که متولد می شویم و نوع خلقتمون ، این نوع آرامش تفاوت هایی داره ، چه رفتارهایی در کودکی باعث میشه شخص در بزرگسالی درونگرا باشه یا برونگرا؟

    7) برونگرا هستی با درونگرا؟ کدومشون رو بیشتر می پسندی؟ هریک در کجا مناسب هست؟

    8) آسه بیا آسه برو که گربه شاخت نزه یعنی چی؟

    9) برنامه زندگی طاهره چی هست؟ چه رنج هایی رو در زندگی ات و شغلت می پذیری؟

    10) بیاییم شیراز دم دروازه قرآن میایی دنبالمون؟

    11) تا چند روز روی صندلی داغ می شینی؟ آخه من یهو غافلگیر شدم ... سئوالام رو جا گذاشتم !

  14. 6 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (چهارشنبه 10 خرداد 91)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 13 اردیبهشت 04 [ 21:37]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    نوشته ها
    797
    امتیاز
    24,495
    سطح
    95
    Points: 24,495, Level: 95
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 855
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranRecommendation Second Class10000 Experience PointsSocialTagger Second Class
    تشکرها
    2,042

    تشکرشده 2,234 در 570 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: صندلی داغ سری نهم

    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
    سلام طاهره عزیز و دوست داشتنی ، مراتب ارادتم رو خالصانه به عرضت می رسونم
    به یقین پست هایی که در این تالار گذاشتی ، به من خیلی کمک کرد و از این بابت بینهایت سپاسگزارم

    سلام به بالهای صداقت عزیزم که شاید خودش نمی دونه برای طاهره یک الگوست ..



    1) نظرت چیه ، که هرکس در صندلی داغ ، دغدغه های ذهنی خودش رو می پرسه؟


    قطعا مطلق نیست ولی اگر نسبت بگیریم شاید بیشتر سوالات از همین دست باشند.

    2) اگر بخواهی یه سرمشق به اعضا تالار بدهی که همگانی باشه ، چه چیزی رو توصیه می کنی؟

    وزن دادن به داشته ها به جای تمرکز بر نداشته ها ..
    چون به خوبی می تونه شارژر خیلی قوی باشه در جهت تلاش برای کسب نداشته ها ..
    و هم باعث حفظ آرامش و قوام شخصیت ..


    3) با فاصله زمانی طولانی به تالار میایی ، آیا در این مدت به صورت مهمان به تالار سر میزنی؟ آیا مسئولیتی نسبت به پاسخگویی به اعضا احساس می کنی؟ اگر جواب مثبت هست ، چه جوری با مسئولیتت برخورد می کنی ؟

    - سعی می کنم اگر برسم حتما سر بزنم ، چه به صورت حضور مشخص و چه به صورت مهمان ..
    - هم آره و هم نه ..
    - به سختی ..


    4) چرا از مدیریت تالار انصراف دادی؟ چه مغایرتی بین مدیر بودن و کارشناس افتخاری بودن و عضو عادی بودن می دیدی؟

    این یکی از سختیهای ذهن من بود ..
    چون مدام عذاب وجدان داشتم از عدم حضور کافی در تالار ..
    و اینکه نمی رسیدم (به دلایل مختلف) کمک موثری باشم به مدیریت محترم تالار که واقعا همیشه نسبت به من لطف داشتن ..
    به نظرم در هر شکلی چه مجازی و چه واقعی وقتی یه سمت کنار یک اسم قرار می گیره ، هم حوزه مسئولیت رو افزایش می ده و هم در صورت عدم کفایت در مسئولیتی که وجود داره میزان انتقادات رو نسبت به کسی که عملا شما رو در حوزه مسئولیت خودش شریک کرده افزایش میده ..
    و من احساس میکردم امکانش رو ندارم به اون شکلی که لازم هست در نقش یکی از مدیران تالار ایفای نقش کنم و هم منصفانه نمی دیدم که به خاطر ضعف و کم کاری من،تیم مدیریت احیانا مورد سوال قرار بگیره ..

    اصلا چی می خوای بدونی بالهای صداقت ناقلا ..
    باشه قبول ..
    از مسئولیت و زحمت هاش فرار کردم ..
    اعتراف سنگینی بود ..


    5) خودت رو با چی شارژ می کنی؟ باطری قلمی یا آداپتور 12 ولت؟

    خدااای من ..
    خیلی دلم میخواد یاد بگیرم آداپتور 12 ولت رو از کجا گیر میارن؟
    بویژه در سالهای اخیر ، گاهی به شدت شارژر خودم رو گم می کنم ..


    6) در خصوص آرامش خیلی زیاد می خواستم بپرسم ، که آویژه جون زحمتش رو کشیده بودند ، گفتی با ویژگی های خلقتی که متولد می شویم و نوع خلقتمون ، این نوع آرامش تفاوت هایی داره ، چه رفتارهایی در کودکی باعث میشه شخص در بزرگسالی درونگرا باشه یا برونگرا؟

    فکر کنم این سوال خیلی تخصصیه و من واقعا بلد نیستم جواب بدم ..
    ولی در کل فکر می کنم ارامش رابطه مستقیمی با انتخابهای ما داره..
    اگر در کودکی (البته نمی دونم چطوری) پدر و مادر قالب شخصیت بچه رو به سمتی ببرند که قدرت تشخیص و انتخاب و مسئولیت پذیری مناسبی داشته باشه مطمئنا در نگاه کلان آرامش رو هم به فرزندشون هدیه خواهند کرد ..


    7) برونگرا هستی با درونگرا؟ کدومشون رو بیشتر می پسندی؟ هریک در کجا مناسب هست؟

    - گاهی برونگرا .. گاهی درونگرا ..
    - گاهی این .. گاهی اون ..
    - به طور کلی آدم باید بتونه در هر جایی واکنش مناسب اونجا رو داشته باشه ..



    8) آسه بیا آسه برو که گربه شاخت نزه یعنی چی؟

    به نظرم بیشتر به معنی دوری از دردسره و یا شفاف تر اگه بگم فرار از مسئولیت و تبعات اون ..

    9) برنامه زندگی طاهره چی هست؟ چه رنج هایی رو در زندگی ات و شغلت می پذیری؟
    بیشتر کار می کنم .. زمان استراحت و تفریح خیلی کم دارم ..
    هرچند اینم ممکنه یه جور فرار باشه ..
    برای رفع خستگی فیلم (خیلی زیاد) می بینم و مطالعه می کنم ..
    اوقاتی که خونه ام ، تنهایی رو ترجیح میدم ..
    هرچند اینم ممکنه یه جور فرار باشه ..

    - سوالاتت خیلی خیلی سخته ..
    واقعا تصمیم گرفتی منو به چالش بکشی خواهر ..
    نکنه می خوای منو به گریه بندازی؟

    - پذیرش رنج تابع مستقیم انتخابهاست ..
    آگاهانه یا ناآگاهانه ..
    حتی اگر از رنج دیگری رنج میکشی ..
    انتخاب کردی که این رنج رو بدوش بگیری ..
    شخصا ترجیح میدم کوله بار رنجی بدوشم باشه که بتونم برای تخفیفش نقشی ایفا کنم ..
    چه مربوط به خودم باشه و چه مربوط به دیگران ..
    از درگیر شدن با رنجهایی که فقط محدوده به تالمات روحی و نه بیشتر ، خوشم نمیاد ..
    [/color]

    10) بیاییم شیراز دم دروازه قرآن میایی دنبالمون؟
    [size=medium]صادقانه بگم ارتباط واقعیم با آدمهای فضای مجازیم تا حدودی محدوده ..
    اما اگر قابل باشیم چرا که نه؟ افتخار میدین؟
    [color=#1E90FF] [/size]

    11) تا چند روز روی صندلی داغ می شینی؟ آخه من یهو غافلگیر شدم ... سئوالام رو جا گذاشتم !
    هر چی مدیر محترم تاپیک دستور بدن ..
    اما خدا بخیر کنه ..
    خودت نمی دونی چه کردی با این سوالهات ..


  16. 7 کاربر از پست مفید طاهره تشکرکرده اند .

    طاهره (یکشنبه 07 خرداد 91)

  17. #9
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    شنبه 17 خرداد 04 [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,602
    امتیاز
    308,765
    سطح
    100
    Points: 308,765, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 75.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,763

    تشکرشده 37,309 در 7,141 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: صندلی داغ سری نهم

    با سلام
    تصور نمی کنم سئوالی برای طاهره گرم باشه. ولی از آنجا که نام این یار قدیمی همدردی در تالار هست و نیست و افراد دوست دارند بیشتر ازشون بدونند چند تا سئوال سرد و نیمه گرم و داغ:

    1 - اگر خدا بودی و اینهمه خلایق را روی زمین می آفریدی، برایشان پیامبری هم از سوی خودت می فرستادی یا نه؟



    2 - در اوائل تالار زحمت زیادی کشیدی و پراکندگی آموزش ها برای تازه واردین را تجمیع کردید در این پست ، ولی به نظر می رسد هنوز هم کسانی که با تالار گفتگو آشنا نیستند به هنگام ورود به تالار گیچ می شوند، راه علاجی سراغ دارید؟




    3 - اگر خاطرتون باشد ماههای اول تالار ما سعی داشتیم با آزادی کامل تالار را اداره کنیم، اما برخوردها، و درگیری ها و تنش ها همه وقت مدیران را به خود می گرفت؟ ناچار شدیم محدود کنیم؟ آیا فکر می کنید تصمیم درستی بود. یا باید با همان سبک مثل سایر تالار ادامه می دادیم؟



    4 - موفقیت تالار همدردی را با آشنایی که با آن دارید چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا پیشنهادی برای بهتر شدن آن دارید؟




    5 - فکر می کنید علت اقبال کاربران به پستها و تاپیک های شما بیشتر به خاطر کدام وجهه آنست؟





    6 - کدام بخش تالار نیاز به تقویت بیشتری دارد، و کدام بخش یا وظایف تالار بهتر انجام می شود؟





    7 - رویکرد عضویت های چندگانه تالار را چگونه ارزیابی می کنید آیا تغییراتی را پیشنهاد می دهید؟




    8 - کلم پلو را بیشتر دوست دارید یا تدریس در دانشگاه رو؟





    9 - به نظرتون آیا تالار همدردی وجه منحصر به فردی دارد که آن را از سایر فضاهای مجازی متمایز کند؟ آن کدامست؟



    10 - اگر جوابتان به سئوال اول مثبت بود، از طریق آن پیامبر چه چیزی را به آدمها می گفتید که احتمالا با عقل و علمشان نمی توانستند کشف کنند؟( آیا زندگی پس از مرگ را هم جزء آن دسته از مسائل مهم می دانید که عقل و علم بشر نمی توانند از چگونگی آن مستقیما اطلاع حاصل کنند)

    11 - گفتید که این دعا را خیلی دوست دارید:
    مولای یا مولای أنت المولی وأنا العبد و هل یرحم العبد إلا المولی و ...
    آیا دعای ابوحمزه ثمالی رو خوندید؟ (اگر نخوندید بخونید، در صندلی داغ بعدی یه سئوال داغ دارم)



    12 - یخ ترین سئوال و داغترین سئوالهای فوق کدوم بود؟

  18. 5 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (شنبه 20 خرداد 91)

  19. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 13:58]
    تاریخ عضویت
    1388-5-24
    نوشته ها
    1,224
    امتیاز
    2,219
    سطح
    28
    Points: 2,219, Level: 28
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    7,577

    تشکرشده 8,600 در 1,498 پست

    Rep Power
    140
    Array

    RE: صندلی داغ سری نهم

    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت

    1) نظرت چیه ، که هرکس در صندلی داغ ، دغدغه های ذهنی خودش رو می پرسه؟
    .
    .
    .
    .

    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

    2 - در اوائل تالار زحمت زیادی کشیدی و پراکندگی آموزش ها برای تازه واردین را تجمیع کردید در این پست ، ولی به نظر می رسد هنوز هم کسانی که با تالار گفتگو آشنا نیستند به هنگام ورود به تالار گیچ می شوند، راه علاجی سراغ دارید؟


    3 - اگر خاطرتون باشد ماههای اول تالار ما سعی داشتیم با آزادی کامل تالار را اداره کنیم، اما برخوردها، و درگیری ها و تنش ها همه وقت مدیران را به خود می گرفت؟ ناچار شدیم محدود کنیم؟ آیا فکر می کنید تصمیم درستی بود. یا باید با همان سبک مثل سایر تالار ادامه می دادیم؟


    4 - موفقیت تالار همدردی را با آشنایی که با آن دارید چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا پیشنهادی برای بهتر شدن آن دارید؟


    6 - کدام بخش تالار نیاز به تقویت بیشتری دارد، و کدام بخش یا وظایف تالار بهتر انجام می شود؟


    7 - رویکرد عضویت های چندگانه تالار را چگونه ارزیابی می کنید آیا تغییراتی را پیشنهاد می دهید؟


    9 - به نظرتون آیا تالار همدردی وجه منحصر به فردی دارد که آن را از سایر فضاهای مجازی متمایز کند؟ آن کدامست؟

    :cool:

    سلام طاهره گرامی

    1. چرا تا بحال عزب اوقلی موندی؟ فلسفه ای پشت اش بوده؟ فکر میکنی وقتش نرسیده؟

    2. چی میشه که یکی مثل شما در سن 34-5 سالگی هنوز مجرده شاید هم فکر میکنه وقتش نرسیده، اما یک بنده خدایی در سن 17 سالگی فکر میکنه اند کمالات مورد نیاز ازدواجه، فک و فامیل و تیر و طایفه را اعزام میکنه به اقصی نقاط برای یافتن همسری مناسب بر اساس لیستی شامل خصوصیات مورد نظر! از قضا گویا تریپ اعتماد بنفس آقا همه رو هم قانع کرده ... اصلا غیبت مردم به ما نیومده شما همون سوال خودتو جواب بده

    3. مدرک فوق لیسانس مگه میتونه مدرس دانشگاه باشه؟

    4. دیگه چه خبر؟

    5. راسته که میگن شیرازیها حال ندارند؟ تنبلی که در مورد ارسال پستهات گفتی مربوط به حال ندار بودن شیرازی ها نیست؟

    6. کناره گیری ات از مدیریت چی؟ ربطی به موضوع فوق داشت؟

    در این لحظه دیگه حال نداریم بیشتر سوال بپرسیم انشا الله بعدا برای سوزوندن خدمت میرسیم.






  20. 6 کاربر از پست مفید بی دل تشکرکرده اند .

    بی دل (چهارشنبه 10 خرداد 91)


 
صفحه 1 از 31 123456789101121 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.