سلام؛
به پیوست تاپیک:
http://hamdardi.net/thread-22383.html
ادامه میدم...
ببخشید بهار جان میشه توصیح بدین چه جوری باید به خودم توجه کنم؟
یا اصلا آیا الان من به خودم توجه نمیکنم؟
تشکرشده 215 در 103 پست
سلام؛
به پیوست تاپیک:
http://hamdardi.net/thread-22383.html
ادامه میدم...
ببخشید بهار جان میشه توصیح بدین چه جوری باید به خودم توجه کنم؟
یا اصلا آیا الان من به خودم توجه نمیکنم؟
تشکرشده 2,441 در 754 پست
کیارش عزیز در سن 17 سالگی چیزهای دیگه ای باید خلاتو پر کنن و نه دوستی با ی دختر.
یادت باشه هرچیز ی سنی و زمان مخصوص بخودش را داره که دیرتر یا زودتر اتفاق افتادنش اشتباهه و از مسیر اصلیش خارجش میکنه. شما تمام فکر و ذکرت را بذار رو درس و دانشگاه و آموزش زبان و ورزش و ...... و عبادت و خودسازی و ارتباط با معنویات مطمئن باش برا اون داستانها دیر نمیشه و به وقتش اونها را هم تجربه میکنی.0
کامران (یکشنبه 17 اردیبهشت 91)
تشکرشده 215 در 103 پست
دوست عزیز جوری حرف میزنید که انگار میخوام یه مرحله از زندگیمو به دست خودم پشت سر بزارم.عمدا که نیست.این مثال هایی که زدید عذر میخوام حالمو بهم میزنه! چه برسه بخواد بانک احساسی رو پر کنه.نوشته اصلی توسط kamrava
______
یه توضیح کوچیک میدم بابت مشکلم البته کاملش تو تاپیکی که لینکشو تو پست اول زدم وجود داره.
من شدیدا انسان احساساتی هستم و نمیتونم بانک احساسیم رو پر کنم.
یه مدت کوتاه به رابطه با جنس مخالف رو آورده بودم که بنا به توصیه دوستان کنار گذاشتم.حالا یه راه حل برا مشکل اصلیم میخوام تکراری نباشه خواهشا.مرسی
تشکرشده 9,663 در 1,930 پست
خوب شما به من بگو تا حال پای درد دل خودت نشستی..ببخشید بهار جان میشه توصیح بدین چه جوری باید به خودم توجه کنم؟
یا اصلا آیا الان من به خودم توجه نمیکنم؟
با خودت یه گردش دو نفره رفتی؟
با کودک درونت ارتباط گرفتی؟
چند بار تاحالا روز تولدت رو به خودت تبریک گفتی؟
چند بار ازخودت تشکر کردی؟
چندبار از خدا تشکر کردی رای یه روز جدید که بهت هدیه داده؟
تا حالا رو سلولای بدنت تمرکز کردی؟ازشون تشکر کردی که شبانه روز دارن برات کار انجام میدن؟
بهار.زندگی (یکشنبه 17 اردیبهشت 91)
تشکرشده 215 در 103 پست
یعنی واقعا جواب میده؟
چشم من بمدت دو هفته اینکارا رو انجام میدم تا ببینم چی میشه.یه حسی بهم میگه میشه!
امیدوارم!
تشکرشده 7,657 در 1,487 پست
در تکمیل گفته های بهار 66 عزیز،
میخواستم بگم که شما تنها کسی نیستی که این خلاء رو احساس میکنی.
اکثر ماها هم دچار این نوع خلاء هستیم.
اما چرا بعضیامون اصلاً سراغ دوستی های اینچنینی نمیریم، بخاطر اینکه میفهمیم از چاله به چاه افتادنه. ترجیح میدیم توی همین چاله بمونیم و تحمل کنیم.
البته بعضی ها که پیشرفته تر هستن، برای خودشون راهکارایی دارن که نه توی چاله باشن نه چاه.
ممکنه بعضی وقتا یه عالمه حرف و درد و دل روی دلت بمونه ولی گوشی برای شنیدن نداشته باشی.
میتونی اینجور وقتا بنویسیشون تا خالی بشی.
میتونی همزمان گریه هم بکنی.
و بعدش به خودت دلداری بدی.
ممکنه یه اتفاقی افتاده باشه و شوق تعریف کردن اون رو برای یکی دیگه داشته باشی. اما کسی نباشه.
میتونی اینا رو هم بنویسی.
کلاً برای آدمای با حس تنهایی، نوشتن خیلی کمک کننده هست.
در مورد ارتباط با خدا هم که قاعدتاً خودت میدونی چقدر کمک کننده هست.
فکر میکنم گفته بودی مذهبی هستی.(اگه درست خاطرم باشه)
این خیلی خوبه.
برنامه خاص روزانه ای داری برای اعمال مذهبی؟
اینا همه برای مواقعی هست که هیچ فردی (بجز افراد غیر مجاز) در اطرافت نباشه که بتونی بهش اطمینان داشته باشی. و محرم حرف دلت باشه.
من تاپیکای قبلیت رو یه نگاه کلی انداختم. اما توضیحی در مورد برادر خواهرت ندیدم. (شایدم نوشتی، ولی به چشم من نیومده) فقط اینو دیدم که نوشته بودی پدر مادرت در مورد بیرون رفتن سخت گیرن.
یه کمی بیشتر در مورد خانواده و فامیلت برامون میگی؟
دختر مهربون (دوشنبه 18 اردیبهشت 91)
تشکرشده 36,065 در 7,430 پست
نوشته اصلی توسط کیارش۲
و اصل مشکل شما همینجاست . یعنی مسائل شما عوارض این احساساتی بودن و تصور اینکه باید به این احساسات میدان دهید .
شما نیاز دارید روی کنترل احساس خود کار کنید . و بالغ درونتون را تقویت کنید .
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
فرشته مهربان (دوشنبه 18 اردیبهشت 91)
تشکرشده 36,065 در 7,430 پست
نحوه ایجاد آرامش و ارتباط با درون
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
فرشته مهربان (دوشنبه 18 اردیبهشت 91)
تشکرشده 600 در 287 پست
با تشکر از بهار66 ، فرشته ی مهربان و دختر مهربان عزیز که راهنمایی های خوبی به دوستمون کردن.
اما من فکر می کنم دوستمون باید به یک روانشناس مراجعه کنن تا روانکاوی بشن و علت یا علتهای اصلی این احساسشون پیدا بشه و تصور میکنم به صورت مکاتبه ایی مشکل ایشون اونطور که باید و شاید حل و فصل نمیشه.
tamas (دوشنبه 18 اردیبهشت 91)
تشکرشده 215 در 103 پست
سلام؛
یه مدت داشتم رو تمرینات کار میکردم و بالاخره راه حل فرشته مهربان کارساز شد.
خیلی ممنونم به خاطر کمک های همه خصوصا فرشته مهربان
متاسفانه راه حل دختر مهربون برام مفید نبود چون اصلا دوست داشتن خود برام بی معنیه(سعی کردم ولی نشد.)
الان سعی میکنم تا به احساساتم میدون ندم که کنترلم رو به دست بگیره
هر وقت احساس تنهایی و ... سراغم اومد سعی میکنم تا این افکار رو از خودم دور کنم گرچه یه کم سخته ولی شدنیه
بازم مرسی
قفلش کنید لطفا
کیارش۲ (چهارشنبه 27 اردیبهشت 91)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)