RE: از دست بهانه گیری های زنم خسته شدم
سلام
برادر گرامی اولین اشتباه شما ازدواج با کسی بوده که تا این حد باهاش اختلاف عقیدتی و مذهبی و فرهنگی دارشتید و به وجود امدن این مشکلات خیلی باید براتون طبیعی باشه.
البته الان در مورد اشتباه بحث نمیکنیم چون دیگه تموم شده رفته
دومین اشتباه شما انتقال مسائل زندگیتون به خارج خانواده بوده.شما باید یاد بگیرید که ازدواج کردید و کسی که ازدواج میکنه باید انقدر به بلوغ و پختگی رسیده باشه که خودش با شریکش بتونن مشکلات رو حل کنن.
توجه کنید که اگر شما مشکل رو انتقال نمیدادید این اتفاقای ناجور هم نمیافتاد.
شما ارتباطتتونو با خانواده به هیچ عنوان قطع نکنید اما نحوه ارتباطتتون هم طوری نباشه که حس تنفر در ایشون تشدید بشه.
باهاش منطقی صحبت کنید و بگید هر چی بوده تموم شده.الان داریم زندگیمونو میکنیم.اما ممکنه با این رویه ای که تو پیش گرفتی شاید در روند عادی زندگیمون مشکلاتی رو ایجاد کنه.
بهتره روابطش رو با خانواده با زبونی نرم و مهربان و اماده کردن هر دو طرف درست کنید.چرا که هرچقدر بگذره ممکنه کینه بیتشر بشه.
موفق باشید
شما الان خارجید..همسرتونم اونجاست یا ایرانه؟
گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)