خب
بیا فرض کنیم که راه درست رو بریم و دوستی غلط!!!!!
من به عنوان یک پسر خب از یه دختری خوشم اومده برای ازدواج ولی حالا میخوام بشناسمش که اخلاقیاتش-طرز برخورد با مشکلاتش-قدرت صبرش-و...... خیلی از مسائل دیگه چون قرار نیست ما انتخابی بکنیم و توی زندگی یجوری با اخلاقای هم کنار بیایم و به اصطلاح اون نمیشه زندگی میشه تحمل.
خب پس باید زمینه ای وجود داشته باشه که ما همدیگرو تو شرایطای مختلف و همچنیین با یکسری عادات شخصی هم اشنا بشیم و این مسائل و از قبل ببینیم و بدونیم واقعا داریم وارد چه زندگی ای میشیم و چه کسیو داریم انتخاب میکنیم.
خب شما مثلا چه شرایطی به نظرتون میاد که بشه اشنا شد!تو این فرهنگ ما!؟
کدوم خانواده ای حاظر دخترشو بزاره با اون پسر یه مدت اشنا بشن یا به قولی شرعی صیغه محرمیت باشه بینشون تا همو بشناسن و حالا گیریم ما یه مدت با این دختر بودیم با زیر نظر خانواده که در جریانم بودن قصدمونم ازدواج بوده دیدم نه ما بعضی جاها باهم اختلاف داریم و نمیتونیم هم با هم کنار بیایم فکر کنیم یه احساسیم بینمون ایجاد شده حالا چیکار باید بکنیم!نمیتونیم روی رو در بایسی گیر کنیم که.حرف یه عمر زندگیه.
حالا گیریم همه راضی شدن ما جدا شدیم.این همه تو کوچه و خیابون مارو با هم دیدن همه هزار جور فکر کردن در مورد اون دختر بالاخره این دخترو دیدن باهامون بوده.خب حالا نفره بعدی که میخواد بیاد خواستگاری این خانوم میره تحقیق صد در صد چجوری میخواد کنار بیاد که بین منو این خانوم هیچی نبوده!!!!!! این خانوم ضربه ندیده!؟این ضربه ها چه فرقی با دوستی های عادی میکنه؟
حالا اینم در نظر بگیرین که تو این جامعه با این فرهنگ هیچ خانواده ای فکر نمیکنم تا اینقدم اجازه بده.!!!
در کل احساس میکنم شما همیشه دارین بهترین حالات و رویایی ترین حالاتو در نظر میگیرین.یخرده هم این حالاتو در نظر بگیرین.
ممنون میشششم نظراتتون رو بشنوم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)