سلام.نیاز فوری به راهنمائیتون دارم
تا چند روز پیش مطمئن بودم عید چه برنامه ای داریم.اما الان.....
مادر شوهرم یه ماهه می گه عید می خوایم بریم جنوب.(با ماشین خودشون)
ما همش منتظر بودیم به ما پیشنهاد بده شما هم بیاین ولی نگفت تازه ازمون معذرت خواست گفت اگه ماشین جا داشت به شما هم می گفتیم(اصلا اشاره نکرد خوب شما هم با ماشین خودتون بیاین)
من و همسرم دو دل بودیم که بریم مسافرت یا نه.تا اینکه مادرم گفت بابات در پی گرفتن مرخصیه تا بریم مسافرت اگه جور شه میاین ؟ من اولش گفتم نه امسال می خوایم خونه بمونیم.
اما بعدا طی مشورت با همسرم گفتیم ما هم می یایم.اما من همش استرس اینو داشتم که نکنه مادر شوهرم ازین تصمیم ناراحت بشه
بالاخره دیشب مادرشوهرم پرسید بالاخره عید شما هم با ما می یاین یا نه؟؟؟؟
همسرم گفت دائی رایحه پیشنهاد داده همگی با هم بریم منم قبول کردم.از اونشب رفتار مادر شوهرم خیلی سرد شده.
بچه ها من می ترسم این عید هم خراب شه.به نظرتون این درسته من برم به مادرم بگم مادره من تو که مادر شوهرمو می شناسی به خاطر من دور ما رو خط بکشید یه امسالو با اونا بریم.ان شاالله سالهای آینده با شما.
(ما پارسال عید با خانواده من رفتیم مسافرت. تابستون هم با مادرشوهرم اینا رفتیم مشهد.)
حالا من می ترسم مادر شوهرم بهونه کنه بگه همش عید با اونا می رید.به خدا تو این دو سال مسافرت دور ونزدیک زیاد رفتیم ولی هیچ کدوم به من نچسبیده هر بار سر یه مسئله ناراحتی پیش اومده.نمی خوام اینبار هم زهر مارم بشه.
من حق دارم لذت ببرم از عید
بچه ها زودتر بگید چی کنم چون احتمالا شنبه مادر شوهرم اینا برن.یه اخلاقی هم داره الان مخالفتشو ابراز نمی کنه وقتی کار از کار می گذره .............![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)