به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    123
    Array

    پدرم داره افسرده میشه

    سلام دوستان خوبم

    پدرم ی مدتی هست تو خودشه و خیلی هم به من وابسته شده
    ما ی همسایه داریم که ی دختر مجرد دارن که از سن ازدواجش گذشته و حدود 55 سالش هست.
    اون رو مثال می زنه و می گه چقدر خوبه دخترش رو شوهرش نداده.می گه منم دخترمو شوهر نمی دم
    تو هم می مونی پیش خودمون، تا وقتی ما زنده ایم که ... از بابت تو نگرانی ندارم،تحصیلات داری کار داری،احتیاج مالی نداری...و عاقلی و این حرفا....
    منم همراهیش می کنم می گم آره....
    این حرفارو هفته ای چندبار می گه و هر دفعه هم تو چشماش اشک جمع میشه.

    خودش می دونست نزدیک بازنشستگیش هست ولی نه انقدر زود مثلا سه سال دیگه

    ولی ی قانون جدید گذاشتن و گفتن به دلیل اینکه کارشون سخت بوده ( 6 ماه ایران بود ،6ماه نبود) به همین دلیل زودتر بازنشته شون می کنند.
    از وقتی این رو فهمیده بود خیلی پریشون به نظر می اومد و دوست نداشت که بازنشته شه و هی نامه می زند که بازنشستش نکن
    دیروز حکم بازنشستگیش رو دادن ،خیلی افسرده شده
    اصلا ازقیافش معلومه غم داره و تو فکره.

    نگرانم بمونه
    تو خونه ،فکر و خیال کنه،بیماری قلبی هم داره و دیابت ،قندش هم دیروز خیلی بالا بود.

    خیلی نگرانشم خیلی ،چیکار کنم روحیه اش خوب شه

  2. 12 کاربر از پست مفید نازنین آریایی تشکرکرده اند .

    نازنین آریایی (شنبه 13 اسفند 90)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 15:38]
    تاریخ عضویت
    1389-3-03
    نوشته ها
    309
    امتیاز
    4,602
    سطح
    43
    Points: 4,602, Level: 43
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 148
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    953

    تشکرشده 977 در 191 پست

    Rep Power
    47
    Array

    RE: پدرم داره افسرده میشه

    سلام نازنین جون.شناختی منو؟یادته چهارماه قبل درگیر بیماری بابام شدم و خودشما خیلی دلداریم دادی....روزها گذشت و خدارو هزار مرتبه شکر وضعیت پدرم الان مساعده ..
    الان که دارم مینوسیم اشک توی چشمام جمع شده و اگه همکارام توی اتاق نبودن میزدم زیر گریه و خدارو بلند بلند شکر میگفتم که پدرم خوب شدن و اون روزای وحشتناک گذشتن.......
    اینارو گفتم تا به این مطلب برسم که هرچی توکردی و پدرت ...به مرور این حالتشون خوب میشه فقط نذارین توی خونه تنها بمونن.. خداروشکر نزدیک عیده و کم کم دیدو بازدیدها شروع میشه و کمتر میرن توی فکر...اگه میشه باهم مسافرت برین..سرگرمشون کنین..
    پدرمن هم اوایل بازنشستگیشون یکم اینجوری بودن ولی چون شغل دوم هم داشتن خیلی اذیت نشدن...

  4. 4 کاربر از پست مفید پریماه تشکرکرده اند .

    پریماه (پنجشنبه 11 اسفند 90)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 15 بهمن 00 [ 15:35]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    367
    امتیاز
    10,548
    سطح
    68
    Points: 10,548, Level: 68
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 302
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    811

    تشکرشده 815 در 286 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: پدرم داره افسرده میشه

    سلام
    پدرتان مثل همه انسان های دیگر یک انسان هست و در شرایط خاص حرفهای خاصی را می زند که شاید بعضیشان از روی ناچاری ، حرف های منطقی و درستی نباشد. ولی فرق او با سایر انسان ها این است که او پدر شماست...
    دلش را نشکنید. به او تلقین کنید که بازنشستگی به معنی از کارافتادگی و پیری نیست . بلکه فرصتی هست برای اسایش دوباره
    برنامه سفر بریزید . کمکش کنید وارد شغل ازاد شود . مرد باید کار کند وگرنه افسرده می شود

    بموقع که شما ازدواج بکنید او هم حرفی نخواهد زد( خوشحال هم خواهد شد)
    پ.ن: پدر خود بنده خدا خدا می کند که هر چه زودتر بازنشست شود تا بزند به کار تجارت!

  6. 4 کاربر از پست مفید eng.aydin تشکرکرده اند .

    eng.aydin (پنجشنبه 11 اسفند 90)

  7. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    156
    Array

    RE: پدرم داره افسرده میشه

    سلام نازنین جان

    عزیزم باید باهاش صحبت کنی

    باید بفهمه که چقدر واسه شما عزیزه و بهش افتخار می کنی!

    باید بدونه که واسه شما همیشه یک الگوی خوب بوده! بهش اطمینان بده که حتی اگر ازدواج هم کنی کنارشی!

    بابا ها وقتی پا به سن میذارن احساس نگرانی دارن...دقیقا مثل ترس کودکی هامون!

    اما بهش کمک کن تا به چیزی که علاقه داره بپردازه!

    مثلا براش مثال بزن که میتونه به کارهایی که دلش میخواسته انجام بده بپردازه!...کوهنوردی کنه!...حتی کسب و

    کاری جدید ولی سبک که دوست داره مدیریت کنه!

    مثلا من برام دوران میانسالی برنامه جهانگردی و عکاسی یا افتتاح یک آشپزخونه سنتی رو دارم و واسش برنامه

    ریزی کردم! همه ما اگه برنامه بریزیم و بپذیریم که هر دوران زندگی شیرینی های مخصوص به خودش رو داره دیگه

    کمتر دچار مشکل می شیم!

    بعد هم که ایشالا تو با بچه هات دورش رو میگیری و 1 حس خوب بهش میدی :)

    بابا بزرگ ها عاشق نوه هاشونن!





  8. 4 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (پنجشنبه 11 اسفند 90)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 خرداد 91 [ 21:17]
    تاریخ عضویت
    1390-11-27
    نوشته ها
    95
    امتیاز
    1,117
    سطح
    18
    Points: 1,117, Level: 18
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    230

    تشکرشده 231 در 82 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: پدرم داره افسرده میشه

    سلام نازنين جان
    عزيزم نگران نباش، خودت داري ميگي كه ايشان بخاطر بازنشستگي ناراحت هستند. خب اين كاملا طبيعيه. ورود به مراحل جديد در زندگي براي هر انساني همراه با يه حس نگراني است (و البته همراه با يك حس شيرين تجربه هاي جديد)
    من 2 تا حدس مي زنم :

    1-پدر شما خيلي به كارشان وابسته بودند و الان قطع اين وابستگي براشون سخته و نياز به گذر زمان داره. در اين حالت شما ذهن ايشان را متوجه ساير فعاليتهايي بكنيد كه هميشه ايشان آرزوي انجام دادن آن را داشتند مثلا فعاليت دوباره در يك شغل جديد كه مطابق ميلشون باشه
    2-پدر شما در ذهنشون بازنشستگي رو مساوي با شروع دوران پيري و خمودگي تعريف كردند و واسه همين هم احساس مي كنند كه سن و سالي ازشون گذشته و بيشتر از هميشه به ديگران احساس وابستگي دارند. در اين حالت شما براي ايشان از زندگينامه افرادي بگيد كه تازه پس از بازنشستگي به موفقيت هاي چشمگيري رسيدن و بهشون اين حس رو القا كنيد كه ايشان در شرايطي هستند كه مي تونند با استفاده از تجاربشون بيشتر از قبل از زندگي لذت ببرند.
    ازشون بخواهيد كه تجارب مفيدشون رو در اختيار شما بذارند، بهشون بگيد كه الان بيشتر از هميشه نيازمند راهنمايي هاي ايشان هستيد. در ضمن يك چند وقتي ايشان را همراهي كنيد مثلا با هم پياده روي بريد، با هم تفريح و گردش بريد تا پدرتون كم كم با شرايط جديد كنار بياند.

    پدر من هم الان 10 روزه كه بازنشسته شده ولي انگار تازه دنيا رو به ايشان دادند و از اينكه دوران جديد زندگيش شروع شده خيلي خوشحالند. ايشان علاوه بر اينكه پيگير تاسيس شركت و ادامه فعاليت حرفه ايش هست علاوه بر اون هر روز پياده روي مي روند، عضو كتابخانه شدند و مطالعه كتب دلخواهش رو شروع كرده، واسمون آشپزي مي كنه، به ديدن دوستان قديمي اش مي روند و از همه بامزه تر يه ماه عسل با مامانم واسه بعد از عيد و رفتن به كشوري كه يكي از آرزوهاش بوده.
    راستي جشن بازنشستگي هم فراموش نشه، خيلي جواب ميده امتحان كن.

  10. 4 کاربر از پست مفید صنم_64 تشکرکرده اند .

    صنم_64 (جمعه 12 اسفند 90)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 تیر 03 [ 04:02]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    37,798
    سطح
    100
    Points: 37,798, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    275
    Array

    RE: پدرم داره افسرده میشه

    سلام نازنین جان

    حرفای پدرتون در مورد ازدواج نکردن شما و ... رو بگذارید به حساب دلداری دادن به شما و یه جورایی همدردی کردنشون با خودتون. اگه اشتباه نکنم اخیرا نامزدیتون رو به هم زدین . پدرتون با این حرفا می خوان نشون بدن که اگه هیچوقت هم شما ازدواج نکنید از دیدگاه ایشون نه تنها مساله ای نیست بلکه خوشحال هم خواهند شد و پشتیبانی همه جوره خودشون رو عنوان میکنند.

    اما در مورد بازنشستگی رفتارشون به نظرم کاملا طبیعی هست .به هر حال جدا شدن از محیطی که سال ها درش کارش میکردند واسه هر کسی سخته . بهشون سخت نگیرید و از برچسب افسردگی و ... هم استفاده نکنید . هرچند افسردگی کوتاه مدت واسه همه افراد تو این شرایط کاملا طبیعیه . فقط باهاشون همدلی کنید و ابراز خوشحالی کنید که این شانس رو دارید که تا زمانیکه مجرد هستید تمام سال رو در کنار پدرتون باشید .

    سعی کنید همیشه جلو پدرتون شاد باشید این بزرگترین کمکیه که یک فرزند در تمام شرایط میتونه به والدینش داشته باشه.


  12. 6 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    صبا_2009 (پنجشنبه 11 اسفند 90)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    213
    Array

    RE: پدرم داره افسرده میشه

    بازنشستگی =از کار افتادگی،پیری=تنهایی

    این فورمولیه که تو ذهن پدرت درست شده.ترس از تنهایی هست که دوست داره تو پیشش بمونی.

    تو باید این فورمول رو تو ذهنش بشکنی.یعنی بازنشستگی معنیش با زن نشستگی هست:).یعنی فرصت برای تجربه چیزهای جدید.بهش بگو بابا خیلی خوشحالم که حالا همیشه پیشمونی.البته اگه مثه بقیه مردا غرغر نکنی:)

    وقتی بهت میگه ازدواج نکن و پیشم بمون نگو باشه.اینجا مامانت باید بیاد وسط بگه نه نازنین عروسی میکنه دورمون با نوه و دوماد شلوغ میشه انقد که وقت سر خاروندن نداریم.عیدا صدای جیغ و ویغ بچه تو خونمون میاد.خلاصه باید انقد تعریف کنید تا پدرت مشتاق بشه.
    رابطه پدرت با خواهرت که ازدواج کرده و شوهر خواهرت چقدره؟چند وقت یه بار بهش سر میزنن؟اگه بخاطر مشکلاتشون زیاد فرصت سر زدن به پدرت رو ندارن بگو بیشتر بیان سراغش که فکر نکنه اگه بچه هاش عروسی کردن تنها میمونه

  14. 6 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (جمعه 12 اسفند 90)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    128
    Array

    RE: پدرم داره افسرده میشه

    نازنين جان
    من فكر ميكنم قضيه نامزدي قبليت هم روي پدرت اثر گذاشته و ايشون ترسيدن.
    يه جورايي ميترسه خداي نكرده دوباره اين اتفاق برات بيفته و اينو اينطوربيان ميكنن
    كه دخترمو شوهر نميدمو.....
    و البته قضيه بازنشستگيشون هم در اين ميان اضافه شده

  16. 3 کاربر از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده اند .

    گلنوش67 (پنجشنبه 11 اسفند 90)

  17. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 شهریور 92 [ 10:34]
    تاریخ عضویت
    1389-12-08
    نوشته ها
    390
    امتیاز
    3,339
    سطح
    35
    Points: 3,339, Level: 35
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,374

    تشکرشده 1,334 در 350 پست

    Rep Power
    54
    Array

    RE: پدرم داره افسرده میشه

    سلام نازنین جون

    حق بده به پدرت سالهای سال به محیط کار عادت کرده و یه دفعه زودتر از موعد بهش گفتن باید بازنشسته شی,ما هم اگه بودیم ناراحت میشدیم

    چون اولش یه کم سخته ولی بعدش عادت میکنن

    یه برنامه ریزی کنین و خانوادکی برین مسافرت,خیلی تو روحیه اثر میذاره هاااا

    من مامانم عاشق این بود که زودتر بازنشسته شه,الانم حسابی وقتشو با پیاده روی و ...میگدرونه

    همش هم به من میگه بریم مسافرت:)

    خلاصه این که یه کم با بابا جون همراهی کن,مطمءن باش یه دورانی داره و تموم میشه

  18. کاربر روبرو از پست مفید شوکا تشکرکرده است .

    شوکا (جمعه 12 اسفند 90)

  19. #10
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    123
    Array

    RE: پدرم داره افسرده میشه

    سلام

    ممنون از اینکه نظرتون رو گفتید و راهنماییم کردید.

    پریماه مگه میشه نشناسمت عزیزم
    خیلی دلم برات تنگ بود اتفاقا تو حال احوال یاران همدردی هم سراغت رو گرفتم البته شما به اونجا دسترسی نداری
    خیلی خوشحال شدم از اینکه خداروشکر پدرت سلامتیش برگشته



    آقا ایدین
    ممنونم ازراهنمایتون
    چه خوب که پدرتون که از بازنشستگیش شاد می شه
    پدر من کلا اهل ریسک و کسب و کار و این چیزها نیست
    و خیلی محتاط هست ....



    بهار شادی جونم ممنونم از راهنماییت که مثل همیشه عالیه عالیه
    صنم جون از شما هم خیلی ممنونم
    گلنوش و شوکا عزیز ممنون که همیشه کمکم می کنید و منو از راهنمایی خوبتون بی نصیب نمی زارید.
    سفر کردن و رفتن دنبال ی هنری بخصوص اینکه خودش هم روحیه هنری داره فکر کنم خیلی براش خوب باشه
    می خوام بهش بگم کلاس هنری بره



    صبا جون ممنون از راهنماییت درست می گی ،من فکر کردم به من وابسته شده که اون حرفا رو می زنه ولی حتما به خاطر من این حرف می زنه و این حرفش ی جور دلداری هست
    چون کلا توجه اش به من خیلی بیشتر شده و خیلی بیشتر با من حرف میزنه
    یا قبلا ها از دست من عصبانی می شد که به مادرم کمک نمی کنم زیاد ، ولی الان زیاد به کار من کاری نداره
    و در روز که من سرکار هستم حتما به مبایل من زنگ می زنه ولی قبلا زنگ نمی زد.
    منم تازگیا لاغرتر شدم البته از روی ناراحتی نه،همین جوری ! نمی دونم چرا.
    پدرم از این موضوع هم ناراحت بود و فکر می کرد به خاطر غصه خوردنه
    حالا تصمیم دارم به وزن قبلیم هم برگردم تا شاداب تر به نظر بیام و فکر نکنه من غصه می خورم چون واقعا نمی خورم.

    بهار 66

    رابطه پدرم با خواهرم که ازدواج کرده خیلی خوبه با شوهرش هم همین طور
    اون ها معمولا هفته ای یک بار می ان خونه ما
    بعضی وقت ها کمتر
    یعضی وقت ها بیشتر


    امروزم با استفاده از نظرات خوب همه شما، من برنامه ریزی خیلی خوبی کردم
    من و مامانم اینا و خواهر اینا رفتیم کوه
    خیلی خوش گذشت
    البته خیلی کم بالا رفتیم و هواهم خیلی سرد بود
    بالای کوه صبحانه خوردیم
    و عکس انداختید
    برنامه رو من ریختم بقیه هم استقبال کردن و گفتن تو چه دختر باهوش و با فکری هستی
    منم نگفتم بچه ها همدردی باهوشن نه من
    پدرم البته اصلا حسش رو نداشت و کلی طول کشید تا راضیش کردیم حتی بد اخلاقی هم کرد ولی من از رو نرفتم :)
    فکر می کنم رو روحیه پدرم واقعا تاثیر گذاشته

    خیلی دوستون دارم خیلی زیاد
    البته درسته حکم بازنشستگیش اومده ولی تا اخر اسفند سر کار می ره و برای بعد اون هم برنامه میریزم .

    بازهم اگر نظری داشتید خوشحال می شم بگید.



  20. 6 کاربر از پست مفید نازنین آریایی تشکرکرده اند .

    نازنین آریایی (جمعه 12 اسفند 90)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:08 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.