سلام بچه ها میدونم از وقتی عضو این سایت شدم خیلی غر زدم خیلی....اما
من خیلی وقته که جای خالی توکل به خدا رو توی زندگیم حس می کنم یادمه از کوچیکی هر مشکلی داشتم بابام بهم میگفت توکل کن به خدا ....و الخیرو فی ما وقع پدرم با این حرف ها خیلی اروم میشه و کمتر دیدم توی زندگی غصه چیزی رو بخره و یا حرص بخوره اما من نمی دونم چرا هیچ وقت نتونستم اونجور که میخوام به خدا توکل کنم
من تقریبا هر روز قران میخونم و توی این یکسال گذشته خیلی دعا خوندم که البته بیشترش برای مریضی نداشته اون از خدا بی خبر بود اما کلا با وجود دوستی با اون اقا توی این یکسال به مسائل دینی مقیدتر شدم تا قبل از اشنای با او قران نمی خوندم و دعا کم می کردم اما احساس می کنم به خاطر عشقی که به اون اقا پیدا کردم و واسش دعا کردم حالا دیگه خوندن قران و دعا برام شده جزوی از برنامه روزانه نمی دونم شاید اینم از اثرات مثبت ارتباط با اون شخص بود
حالا از بحث اصلی دور نشم من به بسیاری از مسائل دینی مقیدم اما نمی دونم چرا نمی تونم توکل واقعی داشته باشم همش فکر می کنم یه گوشه نشستن و دعا کردن بی فایده است اگه خودمون کاری عملا نکنیم
اما خوب می دونید خیلی از کارها دست ما نیست که بخوایم کاری بکنیم کلا از این وضعیت خسته شدم احساس می کنم اگه بتونم به خدا اونجور که باید توکل کنم خیلی از مشکلات روحی ام حل میشه واقعا سخته ادم بخواد بار تموم مشکلات زندگیش رو خودش به تنهایی به دوش بکشم
البته یکی از دلایلی که نمی تونم به خدا توکل کنم اونه که وقتی ادم های رو میبینم که علی رغم نداشتن هیچ مشکلی به بعضی از خواسته هاشون نمی رسن و به خیلی چیزها ی که حقشونه نمی رسند احساس می کنم که خدا چرا به اونها کمک نمی کنه اگه به اونا کمک نمی کنه چرا باید به من کمک کنه؟؟ خیلی چیزها تا حالا ازش خواستم بهم نداده اگه بقیه چیزها رو نده چی ؟؟کلا گیج شدم اون اعتمادی که یه مسلمان واقعی باید به خدا داشته باشه رو ندارم ( خدا من رو ببخشه واسه تفکراتم البته خودش خبر داره)
خوب دوستان منتظر راهنمایی هاتون هستم چون الان توی برهه ای از زندگیم هستم که جز با توکل به خدا نمی تونم ازش به سلامت عبور کنم واقعا نیاز به یه نیروی الهی دارم......
علاقه مندی ها (Bookmarks)