به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 دی 90 [ 01:02]
    تاریخ عضویت
    1390-10-07
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    891
    سطح
    15
    Points: 891, Level: 15
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بعد 6 سال میگه ازم متنفره ! با ورم نمیشه

    سلام
    به تازگی و کاملا اتفاقی با سایتتون آشنا هستم گفتم داستان زندگیمو بگم شاید راه حلی در راه باشه

    در هر صورت

    پسری هستم 22 ساله از 17 سالگی با دختری دوست شدم که 2 سال قبلش اقدام کرده بودم برای برقراری یک دوستی ولی جواب منفی شنیدم بعد 2 سال یعنی همان 17 سالگی خودش اومد و از همون روز رابطمون شروع شد اینم اضافه کنم که این دختر همسایه ما بود و شدیدا دوسش داشتم دارم و خواهم داشت

    در هر صورت شاید به حرفام بخندید خییییلی خییییلی دوسش دارم از روز اول به خودش گفتم که من اصلا دنبال یک رابطه دوستی نیستم و تورو برای ازدواج میخوام حرفی که بعد 5 الی 6 ساله روش بیشتر تاکید دارم اونم حرفمو به خنده میگرفت و میگفت حالا تا آینده اینم یادم رفت بگم مادرش و مادرم کاملا در جریان رابطه ما بوده اند درهر صورت رابطمون خیلی قوی شده بود یادمه اون روزا میپرسیدم چقد دوسم داری میگفت نمیتونه بگه چقدر دوسم داره چون نمیدونه به چیزی تشبیه کنه خلاصه اون روزا ازش در مورد حتی مهریه هم صحبت کرده بودیم که میگفت 14 تا گذشت تا یکم بزرگ شدیم هر روز بیشتر عاشقش میشدم یواش یواش که سن بالا اومد خواسته هاش تغییر کرد اینم بگم که یک دختر عمه داره که شدیدا من باهاش مخالفم ولی روش شدیدا نفوذ داره خلاصه من رفتم دانشگاه و ترم بعدی این خانم همان شهر قیول شد و با هم میرفتیمو میومدیم انقدر این علاقه من نصبت بهش شدید شده بود حتی نگاه های دوستاشم تحمل نمیکردم منظورم دوست دختره که باعث شده بود ناراحت بشه روزهایی که خودم دانشگاه نداشتم ولی اون داشت باهاش میرفتم تو سرما و گرما باهاش میرفتم هر کاری داشت کافی بود میسکال بندازه درس داشتم یا حتی هر جا بودم کارمو ول میکردم میومدم پیشش هرچی من بیشتر عاشقش میشدم اون از من زده تر میشد خدا شاهده تو دانشگاه دختره میومد به رفیقام میگفت میخوام با این پسره دوست بشیم دوستم میومد میگفت فلانی میگه میخوادت میگفتم برو بهش بگو من زن دارم و به هیچ کس جز اون فکر نمیکنم براش انگشتر خریدم با حضور مادرش و مادرم با شوق دستش کرد گفت تا آخر عمرم از انگشتم در نمیارم 1 سال گذشت از قضیه انگشتر مشکلات رنگ تنهایی گرفت کم کم درسش تموم شد چون کاردانی بود به روزی رسیدیم الان که میگه بهم زنگ میزنی روزم خراب میشه پشت تلفن میگه ازم متنفره انگشتر رو دیگه تو دستش نمیبینم کار هایی که باهم توافق کرده بودیم نکنیم مثل رفیق بازی یا خانه فامیل ها شب نخوابیدن و خیلی چیزا رو دیگه قبول نداره میره جایی میگه حق نداری بهم بزنگی عابروم میره و روزم خراب میشه البته من این حرفاشو هم جنس حرف های دختر عمش میبینم و عامل اصلی این موضوعات دختر عمش و عمش هست یک پسر دارن دنبال زن هستن براش از همه جور موش دووندن کم نمیزارن
    بهش گفتم فلانی دارم له میشم این چه برخودیه میکنی گفت من با اخلاقت کنار نمیام ازت متنفرم حالمو بهم میزنی

    دارم له میشم الان بقضم گرفته به خدا امشب سر نمازم از خدا خواستم مهرشو از دلم بیرون کنه چون اون علاقه ای بهم نداره و من دارم نابود میشم هر روز حرسو جوش از درس عقب از زندگی و کار عقب از همه چی عقبم 1 ثانیه از جلو چشمم دور نمیشه
    خدایا خودت کمکم کن

  2. 5 کاربر از پست مفید ashibad تشکرکرده اند .

    ashibad (پنجشنبه 08 دی 90)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 12 بهمن 91 [ 18:49]
    تاریخ عضویت
    1390-8-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    1,360
    سطح
    20
    Points: 1,360, Level: 20
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    338

    تشکرشده 338 در 108 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بعد 6 سال میگه ازم متنفره ! با ورم نمیشه

    خب دوست عزیز سریعا این رابطه رو تموم کن و بسپار به گذر زمان.. خودت و سرایطت رو اماده کن برو خواستگاری رسمی یا میگه بله یا نه ! تمام !
    خیلی ساده و سنگدلانه گفتم ولی باور کن همینه !

  4. 4 کاربر از پست مفید 1majid تشکرکرده اند .

    1majid (پنجشنبه 08 دی 90)

  5. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    340
    Array

    RE: بعد 6 سال میگه ازم متنفره ! با ورم نمیشه

    به همدردی خوش اومدی

    همدردی هیچ گونه مشاوره ای در مورد رابطه دوستی دختر پسر ارایه نمی ده.

    دلایل مختلفی داره که رفتارش عوض شده.شاید از یه نفر دیگه خوشش اومده شاید از تو بهش بد گفتن.شاید ...

    ولی بدون هر رابطه دوستی یک روزی به انتها می رسه معمولن نزدیک به همیشه م پایان خوشی نداره.الآنم باید

    خودت رابطه رو تموم کنی پیشنهاد ازدواج م نمی دم چون معیارهات تغییر خواهد کرد.

  6. 4 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (پنجشنبه 08 دی 90)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 فروردین 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    3,638
    سطح
    37
    Points: 3,638, Level: 37
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,831

    تشکرشده 1,872 در 398 پست

    Rep Power
    53
    Array

    RE: بعد 6 سال میگه ازم متنفره ! با ورم نمیشه

    سلام
    خوش اومدی به این تالار
    دوست عزیزاحتمال اینکه اون خانم معیارهایی که برای ازدواج درنظرگرفته نسبت به شش سال پیش فرق کرده باشه.
    به نظرمن این خانموبه حال خودش بزار.زیاددوروبرش نباش.
    یعنی یک مدت به هیچ وجه تودسترس نباش.حتی پیام هم نده.بزاراون خانم توتنهایی وخلوت خودش به این نتیجه برسه که شماروبرای ازدواج می خوادیانه.
    می دونم سخته ولی برای هردوتون بهترین راهه.درضمن ارتباط خودتوباخدابیشترکن وهمه چیزوبسپاردست خدا

  8. 6 کاربر از پست مفید mahi91 تشکرکرده اند .

    mahi91 (پنجشنبه 08 دی 90)

  9. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بعد 6 سال میگه ازم متنفره ! با ورم نمیشه

    سلام دوست عزیز،

    به همدردی خوش آمدی.

    می توانم ناراحتی تو رو درک کنم و امیدوارم که زودتر این ناراحتی ها برطرف بشود.

    خب مشکل اینجاست که شما خیلی خیلی زود و فقط به خاطر احساسات نوجوانی با هم دوست شدید و روابط برقرار کردید. این رابطه همینطوری ادامه پیدا کرده و حالا آخرش به اینجا رسیده که خودت تعریف کردی.
    این رو بدان که چنین روندی در رابطه های این شکلی و به خصوص در این سن و سال طبیعی هست.
    به هر حال یک دختر و پسر 17 ساله چیز زیادی از زندگی نمی دانند و هنوز حتی شخصیت خودشون شکل نگرفته، چه برسد به اینکه بدانند چه معیارهایی برای ازدواج و انتخاب همسر دارند! برای همین تالار همدردی با این دوستی ها مخالفت می کند.

    مسئله ی دیگر این است که شما نه تنها احساسی این رابطه رو شروع کردی، بلکه هنوز هم احساسی برخورد می کنی.
    نمی دانم تا به حال به معیارهای خودت فکر کردی یا نه. چقدر مطالعات در رابطه با ازدواج و روش صحیح انتخاب همسر داشتی. مشکل اینجاست که خیلی خیلی زود علاقه مند به این دختر خانم شدی و هیچ وقت فرصتی نداشتی که به دور از احساسات راجع به معیارهایت فکر کنی. در صورتی که این کار بسیار ضروری است.


    از نظر من ادامه دادن این رابطه به این شکل به هیچ وجه درست نیست. و البته خود دختر خانم هم این رابطه رو نمی خواهد و این از صحبت هایش کاملاً مشخص است. بهترین کار این هست که به این رابطه خیلی محترمانه و قبل از اینکه بین شما دعوا یا اختلافی پیش بیاید، خاتمه بدهی.
    و بعد به خودت فرصت بده. هم شما و هم او کمی زمان نیاز دارید. خودت بنشین فکر کن. و برای این سوال ها جواب پیدا کن:

    واقعاً چرا فکر می کنی اون دختر مناسبی برای تو هست؟
    معیارهای تو برای ازدواج چه چیزهایی هستند؟ (این و این و این و این مقاله رو بخوان).
    این دختر خانم چند درصد از معیارهای تو رو دارد؟
    آیا شما اصلاً شرایط ازدواج رو داری؟ فکر می کنی کی می توانی به خواستگاری او بروی؟ (این مقاله رو بخوان)

    در رابطه با رهایی از وابستگی این مقاله رو بخوان.


    اگر روزی با عقل و منطق و به دور از احساسات به این نتیجه رسیدی که او می تواند همسر مناسبی برایت باشد، بگو پدر مادرت با پدر مادرش تماس بگیرند و اگر قبول کردند، به خواستگاری بروید.

    به شما مطالب زیادی دادم که خواندن اونها خیلی کمکت می کند. امیدوارم وقت بگذاری.
    بدان که درکت می کنیم و اکثر ما طعم عاشقی و همینطور شکست عشقی رو چشیدیم.

    موفق باشی.

  10. 11 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (پنجشنبه 08 دی 90)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 خرداد 92 [ 22:13]
    تاریخ عضویت
    1390-9-13
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    1,308
    سطح
    20
    Points: 1,308, Level: 20
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 92
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 36 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بعد 6 سال میگه ازم متنفره ! با ورم نمیشه

    سلام دوست عزیز.
    من هم به مانند "1majid" و "mahi91" پیشنهاد می‌کنم همه چیزا به گذر زمان بسپاری (کاری که من خودم دارم انجام میدم. سخته. خیلی سخته خصوصاً برا شما که خیلی وقته با هم بودید، ولی ممکنه. مطمئن باش). گذر زمان خیلی چیزا را ثابت می‌کنه. رابطت را با خدا قویتر از اینی که هست بکن و از خدا صبر بخواه.
    بعد از یه مدت هم به نظر من، بهترین راه اقدام رسمیه.
    موفق باشی.

  12. 2 کاربر از پست مفید parsi1134 تشکرکرده اند .

    parsi1134 (پنجشنبه 08 دی 90)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 10 اسفند 90 [ 12:38]
    تاریخ عضویت
    1390-6-15
    نوشته ها
    86
    امتیاز
    1,271
    سطح
    19
    Points: 1,271, Level: 19
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    229

    تشکرشده 230 در 69 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بعد 6 سال میگه ازم متنفره ! با ورم نمیشه

    که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها ...
    سه تا سوال:
    1- اون موقع که باهاش دوست شدی چرا اونقدر دوستش داشتی؟ چی توش دیده بودی؟
    2- الان چرا انقدر دوستش داری؟ چی توش میبینی؟
    3- فکر میکنی در آینده چقدر بتونی دوستش داشته باشی؟ در آینده چطور میبینیش؟

  14. 2 کاربر از پست مفید آتنــــــا25 تشکرکرده اند .

    آتنــــــا25 (پنجشنبه 08 دی 90)

  15. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    123
    Array

    RE: بعد 6 سال میگه ازم متنفره ! با ورم نمیشه

    ashibad
    اخی ی ی

    فکر کنم تو این مدت انقدر بهش علاقه نشون دادین و انقدر بهش محبت کردید که تا حدی از این عشق اشباع شده
    در محبت کردن هم نباید زیاده روی کرد
    چون باعث میشه طرف مقابل اطمینان پیدا کنه که تحت هر شرایطی شما رو داره و بدترین چیزم بگه شما رهاش نمیکنید و داشتن شما براش بی ارزش میشه
    از طرفی هم این علاقه شما انقدر زیاد بوده که می گید حتی به نگاه دوست هاش که دختر بودن هم حساس بودید...خوب این علاقه افراطی باعث شده ناخواسته رفتارهای غیرمنطقی داشته باشید که طبیعتا باعث دل سردی اون شده....
    الان بدونید که شخصی که برای احساس شما ارزش قائل نیست و به راحتی بعد از 6 سال بعد از اینکه این همه حمایت از سمت شما دیده همه چیز رو فراموش می کنه و می گه حالم ازت بهم می خوره
    واقعا لایق احساس پاک شما نیست....
    به درست شدن رابطه اصلا فکر نکنید چون اگر هم درست شه به اصرار شماست و اون همیشه این موضوع رو به شما گوش زد میکنه شما ول کن اون نبودید و اون نمی خواسته ...
    برای فراموش کردن این عشقی که الان کاملا ی طرفه است بهترین راه حل اینکه واقعیت رو بپذیرید ...که دوستون نداره
    اگر این واقعیت رو قبول کنید راحت تر فراموشش می کنید.می دونم خیلی سخته و نیاز به زمان دارید
    ناراحتیتون رو تخلیه کنید با گریه ..نمی دونم شاید من دخترونه دارم حرف میزنم ولی فک کنم گریه سبک کنه آدم رو...

    ببخشید !!من داشتم این متنو می نوشتم فقط دو جواب برای شما اومده بود بعد که فرستادم دیدم چندین تا جواب اومده
    شاید حرفام تکراری باشه

  16. 4 کاربر از پست مفید نازنین آریایی تشکرکرده اند .

    نازنین آریایی (پنجشنبه 08 دی 90)

  17. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 دی 90 [ 01:02]
    تاریخ عضویت
    1390-10-07
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    891
    سطح
    15
    Points: 891, Level: 15
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بعد 6 سال میگه ازم متنفره ! با ورم نمیشه

    سلامی دوباره

    ممنون از صحبت هاتون دوستان واقعا لذت بردم مخصوصا از مقالاتی که لینک کرده بودید

    ولی چند نکته

    1majid عزیز فرمودند پایان بدم به رابطه من مقالات رو خواندم و متوجه شدم شخصیت شدیدا وابسته ای دارم به این خانم و قطع کردن بک دفعه و به کل تعطیل برام خیلی مشکله

    mahi91 عزیز فرمودند که معیارهاشون تغییر کرده و من کاملا با ایشون موافق هستم تغییر کرده مثال بارزی براتون میارم ایشون از مهریه بالا بدش میومد ولی امروز به تشویق اطرافیانشون 1370 تا سکه از من میخواهند ازشون میپرسم جرا میگن به اخلاقت اعتمادی نیست باید پشتوانه ای داشته باشم!!!
    در ادامه فرموده بودید به حال خودش بزارم این هم پیشنهاد بسیار منطقی است ولی همونطور که گفتم شخصیت بسیار وابسته ای به این خانوم دارم و برام خیلی مشکله


    hamed65 گل سر سبد دوستان که با کامنت و نظرش تغییرات اساسی دارم تو خودم شکل میدم واقعا از مقالاتت که پیوست کردی ممنونم دوست من
    موافق کل حرفات هستم ولی چگونه تمومش کنم ! منی که تمام ثانیه هارو 6 سال با یک نفر گذروندم چگونه!! واقعا تو ذهنم میگم اون چه جوری میتونه این همه خاطررو فراموش کنه من 10 سالم بود مادر و پدرمو تو یک سانحه رانندگی از دست دادم تقریبان از 12 سالگی تو متن جامعه بودم تنها شدن برام فاجعست تغریبا مساوی مرگ این رو بگم بخاطر ترس از تنها شدن نیست که نمیتونم این خانوم رو فراموش کنم قلبن دوسش دارم با همه برام فرق داره
    من با او زندگی کردم شاید بخندید به حرفام ولی شدیدا نیاز دارم بهش نه مادی نه جنسی نه ..... دوسش دارم

    آتنــــــا25 و سه سوال شما دوست من
    1 . اونموقع که باهاش دوس شدم نگاهامون باهم حرف میزد من ساعت ها به خونشون خیره میشدم نه برای موضوعات جنسی من اصلا این موارد رو در رابطم دخیل نمیکنم هر بار میدیدمش پاهام سست میشد قلبم تند تند میزد الان هم میزنه نفسام به شمارش میفتاد یادش بخیر بچه گیاش تو محل والیبال بازی میکرد تا صدای توپ میشنیدم بهترین لباسامو میپوشیدم میدویدم پشت بوم چون از پشت بوم هم من اون رو میدیدم هم اون من رو .....

    گونه هام خیس شد.................................... یاد اون روزا بخیر

    2 . با همه برام فرق داره هیچ دختری به چشمام به اندازه اون برام خواستنی تر نیست نه فقط زیبایی اتفاقا از نظر من خیلیم زیباست ولی میگید چرا دوسش دارید نمیدونم حس است حس زبون نداره و قابل وصف نیست

    3. مطمنم با تمام وجودم ثانیه به ثانیه بیشتر عاشقش میشم از کنارش بودن لذت میبرم

    نازنین 1 : در جواب شما باید بگم درست میفرمایید من خیلی خیلی بهش ابراز علاقه میکنم چکش میکنم شاید واسه همین ها باشه که سرد شده راچعبه درست شدن رابطه هم درست میفرمایید من به بهترین رفیقم هم التماس نمیکنم حتی به مادربزرگ و پدر بزرگم که حق پدر و مادر به گردنم دارن التماس نمیکنم چون مغرورم ولی جلو دونفر التماس کردم یکیش این خانوم بود یکی خدا ولی جواب میدونید چی بود این خانم فرمودند با این اخلاق و شرایط کنار نمیاد و اگر ادامه بده فقط از روی اجباره و خواسته مکرر من! (تکراری نبود کامنتتون ممنون )

    راستی مادرشون خیلی تاکید دارن که پا جلو بزارم برای خاستگاری ( پدرشون در جریان رابطه ما نیست ) البته 2 سال پیش مادربزرگم رو فرستادم با پدرش صحبت کرد ولی در این حد که پدرش موافقت ضمنی داشت ولی گفت زوده و گفت 2 سال دیگه بیاید جلو مادرشون میگن دختر تا یک سنی خاستگار داره بیاید حرف بزنید اخه سنی نداره 21 سالشه

    مشکل اینجاست که من مشکل سریازی ندارم کارت هم دارم ولی 1 سال از درسم مونده کار هم شاید جای پدرم مشغول شم در یکی ازین ارگان های دولتی ولی در حد شاید هست 1 ماشین هم دارم همین و بس به نظرتون برم جلو برای خاستگاری؟؟؟؟ با این شرایط خانوم که دوسم نداره یا نمیدونم هرچی به نظرتون درسته پا پیش بزارم؟!

    دوستان رابطه من با این خانم شدیدا تیره و تاریک شده و من در حال نابودی هستم ریزش شدید مو گرفتم دکتر میگه عصبیه میگفت برو مسافرت نه شرایطشو دارم نه اعصابشو با هر حرفی از کوره در میرم هر شب بیداری میکشم ولی اون مبخوابه راحت و آسوده

    من 6 سال همه زندگیمو تعطیل کردم فقط و فقط به عشق ایشون زندگی کردم به خاطر ایشون ولی همه چیرو زدو شیکوند

    از اول رابطمون ایجور نبودا یادم میاد این خانم میگفت که ایشون هم زمان کودکی 10 الی 15 سالگی دلش با من بوده نه اینکخ عاشق باشه ها یک حسی هست که قابل وصف نیست در هر صورت ولی این خانم دیگه حسی به من نداره یا بهتر بگم مثل قبل نمیخواد با من باشه نمیدونم چه روزهای سختی با هم بودیم حالا نمیدونم چه کنم

    بازم ممنون از پیام ها و نظراتتون دوستان

    اینم بگم ما یک دعوا کردیم ولی به سنگینی و شدت دعواهای قبلیمون نبود ولی بعد او دعوا بود که دیگه همه چی به کل به هم ریخت

    قضیه از این قرار بود من با بیرون بودن و چرخیدن الکی در خیابان شدیدا شدیدا مخالفم ولی ده روز محرم این خانم از ساعت 9 شب تا 12 الی 1 شب هم بیرون بودند با مادر و خواهرشون و دوستانشون مشکل اساسی من این بود که میرفتن به هیئت پسر عموش که قبلا مادر این پسر عموش برای خاستگاری از این خانوم با پدرشون صحبت کردند بعضی شب ها هم میرفتن هیئت نامزد خواهرش

    من شدیدا با این موضوعات مخالف بودم 10 روز با هم به کل قهر بودیم و اصلا حتی با هم تماس نمیگرفتیم نیمیدونید چی به من گذشت اون 10 شب

    اینم بگم هر محدودیتی که واسه این خانوم میزاشتم قبلش برای خودم اجراش میکردم خدا گواهه حرفامه من از همه رفیقام پسر عمه هام که هم سنم هستن از همه گذشتم تا ایشون رو داشته باشم ولی ایشون اصلا ندید این چیزارو متاسفانه

  18. کاربر روبرو از پست مفید ashibad تشکرکرده است .

    ashibad (پنجشنبه 08 دی 90)

  19. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 دی 91 [ 01:34]
    تاریخ عضویت
    1389-12-23
    نوشته ها
    301
    امتیاز
    2,429
    سطح
    29
    Points: 2,429, Level: 29
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,706

    تشکرشده 1,723 در 325 پست

    Rep Power
    45
    Array

    RE: بعد 6 سال میگه ازم متنفره ! با ورم نمیشه

    سلام دوست عزیز

    گفتنی ها رو دوستان گفتند
    فقط خواستم بهتون یاد آوری کنم که تو تمام پست های شما فوران احساسات شدید دیده میشه و با اینکه ازتون خواسته شد دلایل و معیار های منطقی تون رو برای این انتخاب بر شمارید، ظاهرا هنوز این کار رو انجام ندادید!!!!

    البته درک می کنم که الآن در شرایط سخت احساسی هستید. و مسلما زمان می خواهید تا آروم بشید (این زمان رو به خودتون بدید ولی فراموش نکنید که این حال و روز شما مقطعی است، با پرو بال دادن به این حستون در اومدن از این حال خیلی سخته)

    احساسات در فرآیند تصمیم گیری دقیقا مثل مه در یک جاده کوهستانیه!!
    به ندرت انسان رو به مقصد میرسونه

    یه چیز دیگه که به ذهنم میرسه اینه که یادتون نره ازدواج، تحصیل، کار، موقعیت اجتماعی و........ فقط برای اینه که ما رو به هدف اصلی زندگیمون که انسان بودنه برسونه
    عشق با ارزشه، خیلی با ارزش!!
    ولی تمام معنای زندگی نیست

  20. 4 کاربر از پست مفید دانوب تشکرکرده اند .

    دانوب (یکشنبه 11 دی 90)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:49 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.