با سلام خدمت دوستان محترم و کارشناسان خوب سایت همدردی
من دختری 25 ساله شاغل در یک شرکت خصوصی به مدت 2.5 سال، که از طرف یکی از مدیران حدودا 2 ماه پیش پیشنهاد آشنایی برای ازدواج داده شد.
با توجه به رابطه کاری زیاد و ازتباط زیاد ما با هم و شناخت خصوصیات اخلاقی همدیگه تو این مدت 2.5 سال، بعد از این پیشنهاد خیلی زود به هم وابسته شدیم.
در ضمن یاد آوری کنم که اختلاف سنی ما حدود 10 سالی میشه و ایشون هم خیلی زود تصمیم داشتن بیان خواستگاری ولی متاسفانه بعد دو هفته از شروع آشنایی مون، یکی از بستگان درجه اولشون با خانواده اش تو یه صانحه ای فوت کردن و خیلی داغ سنگینی برای ایشون و خانواده ش بود طوری که از من خواستن رابطه رو تموم کنیم چون میگفتن که دوست نداره منو درگیر مشکلاتش کنه با وجود عشقی که بهم داره..
ولی من بهش دلداری دادم و گفتم که منتظرت می مونم ولی با این وجود تو شرکت ما رابطه خیلی خوبی با هم داریم ولی بعد شرکت تقریبا هیچی و این منو آزار میده.. مثلا بعضی وقت ها بعد شرکت که من اس ام اس یا زنگ می رنم خیلی خوب برخورد میکنه ولی هیچ تماسی از طرف اون نیست به خاطر گرفتاری هایی که تو خونه داره و اینکه خانواده ش هنوز با این قضیه کنار نیومدن.
حالا من از شما میخوام بهم کمک کنید که چطوری با این قضیه برخورد کنم آیا کلا طبق خواسته ش بعد فوت خانواده، از این رابطه برم بیرون یا پای این عشق و مشکلاتش بمونم و منتظرم باشم که شرایط بهتر شه، با توجه به اینکه دارم از این قضیه و نبودنش عذاب می کشم؟
اینم بگم ما از همه لحاظ جز اختلاف سنی هیچ مشکلی با هم نداریم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)