خسته شدم .آدم تو 27 سالگی بازنده میشه ؟

[پاردیزا]

خسته شدم ادم تو 27 سالگی بازنده میشه ؟؟؟
با تاپیک ( طلاق عاطفی در روابط دختر و پسر ) اومدم تو این سایت و حالم بهتر شد .
من میخوام اینقدر از عصبانیت درونم بنویسم که خسته بشم و راحت بشم
برای خودم که مینویسم فایده نداره.

5 سال فکر کنی عاشق یه مردی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بعد از این رابطه طرد میشی
میدونید چرا ؟
نخواستی سکس داشته باشی
نخوای
بعد تحقیرت کنه. اما حرفهای خیلی حرفه ای جوری که تو تحقیر رو انتقاد سازنده هضم میکنی.
میشنوی سرد مزاجی .
میشنوی دختر فامیل که چادری و دوست پسر نداره خیلی پاکه
دلت رو میشکنه .یعنی من ناپاکم ؟میپرسی .میخنده و قفل میشی اما وابستش شدی و دوسش داری میبخشی !
لعنت به من .
اوج فاجعه وقتی هست که وقتی میگه کاملا حرفه ای که ما از کلیه دیدگاه های زندگی مناسب نیستیم
تو نیاز جسمی من رو درک نمیکنی اگه با تو ازدواج کنم از این نظر چون به من برخورده رابطه ی موفقی باهات ندارم
مرد میگه : خداحافظ
فردای خداحافظی مرد : بیا دوست باشیم میتونم لب شما رو ببوسم؟!!!!!!!!!!!!!
بعد از 5 سال بلند میشی .میگه توکل به خدا زندگی میکنم .
همه ی زندگیت ریخته به هم
کار
تحصیل
میبینی چه بلایی سرت اومده
میشی ورزشکار افسرده

الان خیلی عصبانیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!1
دیروز یه خواستگار پیغوم فرستاده دخترای خوبی داری حاج اقا اگه چادری بشن میام خواستگاری
لعنت به همتون که برای خواستگاری هم شرط دارید . دیگه چیزی به ضد مرد شدنم نمونده .
ای کاش دیروز خونه بودم و وقی این حرف ها رو میزدن تلفن رو برمیداشتم و حسابی به خدمتشون میرسیدم دیگه روحیه ی صلح طلبم رو ندارم.

[sci]

فقط آرام باشيد... هر وقت توانستيد يك بار ديگه موضوع رو مرور كنيم!
هيچ كس تو بيست و هفت سالگي بازنده نمي شه...
شما فقط خسته هستيد و كمي آزرده...
استراحت روحي كنيد...

[pk1365]

[align=justify]مکالمات ذهنی نکن
اهمیتی نداره که بعضیها چقدر افکار اشتباه یا پوسیده دارند
غصه های قدیمی را دفن کن
سعی کن بیشتر اوقاتت را بیاد بهترین دوستت باشی
بهترین دوست کسیست که به تو ایمان داره، قبل از اینکه فرصت اثبات آنرا داشته باشی...
بهترین دوست کسیست که بهترین عقاید را در مورد تو داره، حتی اگر دلیلی برای اونها نداشته باشی...
بهترین دوست کسیست که قدردان توست، زمانیکه کس دیگه ای قدردان نیست...
بهترین دوست کسیست که تورو تشویق میکنه تا رویاهای غیرممکن داشته باشی...
بهترین دوست کسیست که همیشه به تو میگه : دوستت دارم، تو عالی هستی...
بهترین دوست کسیست که بسرعت تورو میبخشه...
بهترین دوست کسیست که با تو صادقه و حقیقت را به تو میگه...
بهترین دوست کسیست که میتونی بهش اعتماد کنی و عمیق ترین رازهاتو بهش بگی...
درپناه بهترین دوستت باش که اسمش خداست
خدایی که تو رو باور داره [/align]

[ani]

سلام عزیزم

خسته ای و آزرده اما آزاد و رها .

باور کن که مردم اجازه دارند باورهای خودشان را داشته باشند و تو هم .

باورهای دیگران را تعریف بر بی اجترامی نکن . به باورهایشان احترام بگذار . باورهایشان را اگر دوست نداری نپذیر و قبول نکن و تن به هر باوری نده و راه جدید را انتخاب کن و برای مسیر زندگی ات تصمیم بگیر . این همه نعمت بر داشتن فرصت و انتخاب و قدرت تصمیم گیری یعنی اینکه تو برنده ای . زندگی جریان دارد .

از این دست آدم یا آدم هایی که تجربه کردی و در طول مسیر زندگی احتمالا با انواع مختلف دیگری هم رو به رو خواهی شد و ..............تشکر کن که مسیر روشن تری را برای ادامه ی راه زندگی بهت نشان دادند و لی الزامی هم ندارد که به واسطه ی این تشکر بخواهی آنها را تا ته دنیا با خودت ببری . مسیرتان از هم جدا شده . چه خوب ؟!

اگر با توجه به تفاوت نگرش و باور و .........در کنار هم می ماندید و حاضر می شدی باورهایت را به خاطر علائق و تمایلات و هوس و .............یک انسان و موجود دو پا فرو بریزی بازنده بودی . پس برنده ای . برنده . هووووورررررررررررررا .

نفس های عمیق بکش . خدا را شاکر باش . جلوی هر ضرری را از هر کجا که بگیری منفعت است . این 5 سال را فراموش کن و فقط تجربه هایت را با خودت بردار . همین .

عزیز نسین یک کتاب خیلی خوب دارد که من خیلی دوستش دارم آن را هم بخوان "حکایت ما الاغ ها " !

[sanjab]

دوست عزیز
من احساس می کنم شما احساس بازندگی می کنی چون به هدفی که داشته اید نرسیدید.
"قبول" !?!? نرسیدن به هدف احساس شکست و ناامیدی در وجود انسان ایجاد می کند.
هدف شما ازدواج بوده است چه در رابطه عشقی و چه در مسئله دوم که مربوط به خاستگار بوده.
ولی آیا به نظر شما ازدواج تمام جنبه های روحی و جسمی و فردی و اجتما عی و.... را تامین می کند.
آیا فکر نمی کنید شما باید اهداف شخصی تری برای خود انتخاب کنید مثل تحصیل و کار و ......
آیا اگر ازدواج می کردید دیگر هیچ مشکلی در دنیا نداشتید؟!؟
فکر نمی کنید اینقدر محدود کردن آمال و آرزوهایتان اصلا به صلاح شما و زندگی آینده تان نیست؟!؟!
اگر خدای ناکرده همسر نامناسبی نصیب شما شد چه؟!
اگر همسر و فرزندانی خوب داشتید ولی خدای ناکرده همسر و و فرزندانتان را در حادثه ای از دست دادید چه؟!
اینقدر زندگی و آرزوهایتان را محدود به افراد و اشخاص نکنید که از دست دادن آنها همه زندگیتان را تحت شعاع خود قرار دهد.
از لحاظ تحصیلی و یا شغلی رشته ای را دنبال کنید ان شاالله اگر در این مسیر همسفری مناسب یافتید که خدا را هزار
بار شکر و اگر هم نیافتید حتما حکمتی در کار بوده .
مگر می شود خدایی که اینقدر به فکر نیازهای متفاوت ما بوده در مورد امر مهم ازدواج همه چیز را به خود ماسپرده باشد و ما را رها کرده باشد.

صبورانه در انتظار زمان باشه . هر چیز در زمان خودش رخ خواهد داد .... باغبان اگر باغش را غرق اب کند درختان خارج از فصل خود میوه نمی دهند.

ان شاالله خداوند بهترین را برایت در نظر خواهد گرفت.

[bahar.shadi]

دوست خوبم

تو الان فقط عصبانی هستی و باید با یاد خدا و خود باوری به خودت مسلط شوی و آرامش از

دست رفته ات را بدست آوری...گذشت زمان حتما حالت را بهتر می کند اما به چند شرط :

1- خودت را بازنده این ماجرا نبینی!!!!

2- این چیزی را که برای خودت تهدید می بینی به فرصت تبدیل کنی و انقدر زیبا و قوی از هر

لحاظ بشوی که دیگران حسرت داشتنت را داشته باشند و بگویند چه دختر فوق العاده ای!!!

3- پرونده مرثیه سرایی احساسی و احساس شکست و تحقیری را که در وجودت جوانه زده

دفن کنی و ببندی و با بازیابی اعتماد به نفس و عزت درونت دوباره سرپا شوی و به این ماجرا

اینگونه نگاه کنی که من 5 سال اشتباه کردم ولی خدا انقدر من را دوست داشت که من را

حفظ کرد و نگذاشت با ماندن با آن پسر یا با ازدواج با او تیره بخت شوم!


دوست گلم

من می فهمم که تو چه حالی داری چرا که من را هم تحقیر کردند اما من با عزت نفس بلند

شدم و به همه آنها نشان دادم که کسانی که ضرر کردند آنها بودند نه من!

فقط چند ماه به خودت زمان بده و زیبا شو!!! درس بخوان و پیشرفت کن و از مردها هم متنفر

نشو چون همه که مثل هم نیستند!!!

تو جذابی ، نجیبی ، پاکی ، دوست داشتنی هستی و اصلا هم سرد مزاج نیستی فقط کمی

اعتماد به نفست پایین است که آن را هم با مطالب همین سایت بالا می بری ان شاالله ...

اینجا را هم ببین

اینجا این همه دوست داری که به کمکشان دوباره سر پا می شوی و همه دوستت دارند

پس احساس بازندگی را کم کم فراموش کن و هر وقت فکرش سراغت آمد فکرت را مشغول

کن تا این افکار منفی انرژی ات را نگیرند و زندگی کن

موسیقی های شاد گوش بده

سفر کن

زیاد تنها نمان

یک برنامه و هدف را در زندگی ات دنبال کن!!!

شاد بودن را خودت برای خودت به ارمغان بیاور و خدا را میهمان لحظات تنهایی ات کن!!!

تو دختر فوق العاده ای هستی عزیز دلم

[پاردیزا]

از همه ی دوستان عزیزم در این سایت که لطف کردن و راهنمایی کردن ممنونم
برای همتون ارزوی بهترین ها رو دارم
من بعد از مهر ماه که این رابطه تموم شد کلی برنامه ریزی کردم و الان صبح و شب دارم برای کنکور اماده میشم
واقعا اون روز که خواستگاری که ندیدی بیاد برای ورود به خونت شرط بزاره عصبانیم کرد و یک دفعه همه مسائل اومد جلوی چشمم
من فرصت غصه خوردن هم احساس میکنم نباید داشته باشم زمان الان برام مهمه .
برنامه هام فشرده هست
اما اون روز یک دفعه ریختم بهم و احساس کردم از زندگی 5 سال عقب افتادم . ترس برم داشت که چرا الان من باید شرایطم این بشه . من الان درس و کار و برنامه هایی جانبی دارم . از مهر ماه که این رابطه تموم شد تنها کارم الان درسم هست . و بعد از کنکور هم برنامه هایی دیگه دارم . وقتی اومدم و نظراتتون رو خوندم نت برداری کردم و به اسم تک تکتون گذاشتم تو کتابخونم خیلی خوبه که بدونی این ها همدردی های دوستانه هست و کلی انرژی میگیرم
و یادم بمونه که ادم تو 27 سالگی بازنده نیست .
همتون گلید و نازنین امیدوارم در دنیایی دیگر وقتی دیدمتون بشناسمتون
برام دعا کنید
وقتی کنکور قبول شدم میام و یه تاپیک باز میکنم و مینویسم
شیرینی مجازی کنکور من برای دوستان همدردی