به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 دی 90 [ 18:23]
    تاریخ عضویت
    1390-9-25
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    903
    سطح
    16
    Points: 903, Level: 16
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    عشق یک طرفه

    توی اردیبهشت همین سال بود که بعد امتحانان ارشد برای کارای علمی به یه سایت می رفتم من از نظریه نسبیت خوشم می اومد می رفتم تو قسمت تالار نجوم درباره این موضوع ها می خوندم چون تازه ارشد داده بودم خیلی خوشحال بودم همه چی درباره ارشد رو می خوندم تا اینکه یه دختری پست زد درباره هزینه پروژه ارشد صحبت کرد
    منم هی ازش پرسیدم در این باره اول تو همون پست بعدش هم تو خصوصی رابطه ما این جوری ادامه پیدا کرد در ضمن من هیچ وقت قبلش با دختر جماعت دم پر نمی شدم اینجوری بهتون بگم دوست دختر نداشتم تو لیسانس دم پر دخترای دانشگاه نمی شدم در صورتی که بقیه رابطه داشتن خوب از اشنایی اولیه گذشت ما تو این سایت با هم دوست نتی شدیم بعد از مدتی شنیدم ازش شده مدیر تو یه سایت دیگه اونم من رو با خودش برد به اون سایت و کرد مدیر یه بخش بعد از مدتی چون من تازه کار بودم من رو برد و بهم پیام داد گفت باید شماره من رو داشته باشه تا کمکم کنه من گفتم به شرطی که اس بدی باشه من با دختر ها حرف نمی زنم بعد از چند روز یه مشکلی تو سایت پیش اومد که البته باعث بانیش خودم بودم اون بهم زنگ زد من روش قطع کردم بعد از چند ثانیه ترسیدم ناراحت بشه خودم زنگ زدم و این اغاز ماجرا بود چون من تا حالا صداش رو نشنیده بودم رابطه ما به صورت چتی و تلفنی ادامه پیدا کرد ولی من هیچ وقت جرات نکردم تو طول یک ماهی که گذشته بود بهش بگم که دوستش دارم چون نمی شد بهش زیاد نزدیک بشی کلا ادمی هست غرور زیاد داره و منم از همینش خوشم اومد
    تا اینکه بعد از اون یک ماه دلم رو زدم به دریا تو چت ازش خواستگاری کردم اونم گفت باید فکر کنه بهم همه چیز رو گفت درباره خودش اینکه مثلا نامزدش فوت شده و اون براش شروع یه رابطه سخته بهم گفت اون دیگه عاشق نمی شه ولی ازم فرصت خواست منم گفتم تا وقتی زندم فرصت داری و من طرف کسی دیگه ای نمی رم بهم گفت نامزد قبلیش رو که این همه دسوت داشت و فوت کرده تو نت دیده بود و بعد از شش ماه تازه اونم دیده منم گفتم می ذاریم شش ماه بگذره حتما منم میاد می بینه در ضمن من انتخاب رشته ارشد رو زدم شهر اون چون همشهری نیستیم زد و بعد از چهار ماه من قبول شدم ارشد تو شهر همون دختر ازش خواستم بیاد ببینمش گفت بذاره بعدا هنوز زوده تو طول این مدت هم قهر و اشتی زیاد داشتیم مهر شد من رفتم دانشگاه درس ها ریخت سرم ولی من به امید چت با این دختر همیشه سر زنده بودم درسام رو مثل چی می خوندم گذشت تا اینکه بعد از یه مدت اون دوباره یاد نامزدش افتاد وقتی این حالت براش پیش میاد نمی شه دم پرش شد چون اون وقت دعوامون می شه من رفتم تو همون سایت از یه پست زدم و گفتم که دوستمون همیچین مشکلی داره بقیه بیان کمک کنن و این کار بزرگترین اشتباه من بود از من ناراحت شد تا چند روز گوشی رو بر نمی داشت من تا مرز دیونگی رفته بودم باورم نمی شد رو من گوشی رو قطع می کنه بعد سه روز بهم گفت برای خاطر اون کارم بود و خواسته ادب بشم بهم پیشنهاد داد برم مشاوره منم رفتم مشاور گفت باید روابطم رو کم کنم گفت من دچار وابستگی شدید شدم راست می گفت من یه روز باهاش حرف نزنم نمی تونم درس بخونم من به شدت وایستش بودم و هستم دوباره شرایط بر گشت به حالت قبل ولی ازم خواست رفتارام رو تغییر بدم شاید دویاره بتونه روم فکر کنه منم همه تلاشم رو کردم دیگه مثل تابستون نباشم و کارایی که اون بدش میاد رو انجام ندم گذشت روابطمون خوب شد یعنی بهتر شد تا دیشب که از دوستش شنیدم حالش بده رفتم یه کم شوخی خنده باهاش کنم شاید حالش بهتر بشه ولی نشد حالش شد مثل موقع هایی که دویاره قهر شدیم بهم گفت دور برش نیام و کم باهام حرف بزنیم یعنی چند روز اصلا حرف نزییم با هم ولی این برای من یعنی حرف نزدن باهاش مثل یه عذابه که هر لحظه روحم رو ازار می ده

  2. کاربر روبرو از پست مفید hichkas100 تشکرکرده است .

    hichkas100 (جمعه 25 آذر 90)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 15 دی 91 [ 00:17]
    تاریخ عضویت
    1389-5-09
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    2,617
    سطح
    31
    Points: 2,617, Level: 31
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    491

    تشکرشده 492 در 162 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق یک طرفه

    بالاخره ایشونو حضوری دیدید یا نه؟
    کلا چند ماهه ارتباط دارید؟
    شما و ایشون چند سالتونه؟
    قصدتون ازین ارتباط چیه؟
    این که عشق یه طرفه نیست اسمش، ظاهرا بدش نمیاد باهات باشه ولی داره بازیت میده

  4. 2 کاربر از پست مفید flag تشکرکرده اند .

    flag (جمعه 25 آذر 90)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 بهمن 90 [ 04:16]
    تاریخ عضویت
    1390-8-26
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    964
    سطح
    16
    Points: 964, Level: 16
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق یک طرفه

    درود

    آقا من معرفیت کردم اینجا گفتم بیایی همه چیز رو بگی و واقعیت رو هم بگی چون به طرفت هم گفتم بیاد بخونه


    من با این خانوم دوست هستم از حس این خانوم چیزی نمیگم ولی میدونم که به اصرار این آقا باهاشون در ارتباط هستن و میخواستن به تدریج رابطه اشون رو کم کنن که ایشون ضزبه نخورن قرارشون هم همین بوده ولی ظاهرا کم نشده از رابطه شون
    ایشون 23 سالشه و اون خانوم 25
    تا به حال ندیدن همدیگرو
    دوست من هم از روی گفته هاش به این نتیجه رسیدم که تمایلی نداره به دوستی یا ادامه ارتباط
    من پیشنهاد میکنم چند تا راه برای فراموش کردن بهشون بگید

  6. کاربر روبرو از پست مفید shabshekan تشکرکرده است .

    shabshekan (جمعه 25 آذر 90)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 دی 90 [ 18:23]
    تاریخ عضویت
    1390-9-25
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    903
    سطح
    16
    Points: 903, Level: 16
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق یک طرفه

    نقل قول نوشته اصلی توسط flag
    بالاخره ایشونو حضوری دیدید یا نه؟
    کلا چند ماهه ارتباط دارید؟
    شما و ایشون چند سالتونه؟
    قصدتون ازین ارتباط چیه؟
    این که عشق یه طرفه نیست اسمش، ظاهرا بدش نمیاد باهات باشه ولی داره بازیت میده
    نه من فقط عکسشون رو دیدم
    الان شده هفت ماه یا بیشتر
    اختلاف سنی ما یک سال و چهار روز هست
    من دوستش دارم و بهش هم گفتم قصدم ازدواجه

    نمی دونم چیه ولی هر چی هست عاشقم نیست ولی ازم بدش هم نمی یاد

  8. کاربر روبرو از پست مفید hichkas100 تشکرکرده است .

    hichkas100 (جمعه 25 آذر 90)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 15 دی 91 [ 00:17]
    تاریخ عضویت
    1389-5-09
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    2,617
    سطح
    31
    Points: 2,617, Level: 31
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    491

    تشکرشده 492 در 162 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق یک طرفه

    دوحالت داره
    1.یا ایشون نمیخواد ادامه بده =>رک وراست حرف بزنید ومنطقا به این نتیجه برسید که ادامه دادن به صلاحتون نیست
    2.یا میخواد ادامه بده =>پس باید همو ببنید،چه معلوم که شما از رفتارش،شخصیتش،ظاهرش خوشتون نیاد

    پس این رابطه به نظر من هنوز جدی نشده
    وعلت وابستگیتون اینه که رابطه اولتونه ولی ایشون خیر،نامزد داشتن؛پس اندازه شما وابسته نیستند

    نتیجه == از نظر منطقی تا کسیو ندیدید بهش دل نبندید،اشتباه خیلی بزرگیه،بعدا پشیمون میشید وحسرت زمان تلف شده رو میخورید

  10. 2 کاربر از پست مفید flag تشکرکرده اند .

    flag (شنبه 26 آذر 90)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 دی 90 [ 18:23]
    تاریخ عضویت
    1390-9-25
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    903
    سطح
    16
    Points: 903, Level: 16
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق یک طرفه

    می گه باید بعضی از اخلاقم رو عوض کنم گفته باید ببینه همون اخلاق های بدم مثل نق زدن رو ادامه می دم خوشش هم نمیاد زیاد حرف بزنه

    در مورد دوم هم می گه که باید تو نت اول ثابت کنم که به دردش می خورم بعد میاد تو عالم واقعیت من رو ببینه

  12. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 15 دی 91 [ 00:17]
    تاریخ عضویت
    1389-5-09
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    2,617
    سطح
    31
    Points: 2,617, Level: 31
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    491

    تشکرشده 492 در 162 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق یک طرفه

    نقل قول نوشته اصلی توسط hichkas100
    می گه باید بعضی از اخلاقم رو عوض کنم گفته باید ببینه همون اخلاق های بدم مثل نق زدن رو ادامه می دم
    هنوز هیچی به هیچی مشخص نیست،اخلاقتونو عوض کنید !!! ؛عجیبه!!!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط hichkas100
    خوشش هم نمیاد زیاد حرف بزنه
    همیشه همین طوریه یه بعضی وقتا ؛شاید امادگی پذیرش رابطه جدید رو نداره(به خاطر از دست دادن نامزدش)

    نقل قول نوشته اصلی توسط hichkas100
    در مورد دوم هم می گه که باید تو نت اول ثابت کنم که به دردش می خورم بعد میاد تو عالم واقعیت من رو ببینه
    میتونید هر دو رو با هم توأم کنید
    یا با این بادست پس زدناش،کم کم و یا یهویی دل بکنید.

  13. کاربر روبرو از پست مفید flag تشکرکرده است .

    flag (شنبه 26 آذر 90)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 دی 90 [ 18:23]
    تاریخ عضویت
    1390-9-25
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    903
    سطح
    16
    Points: 903, Level: 16
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق یک طرفه

    هنوز هیچی به هیچی مشخص نیست،اخلاقتونو عوض کنید !!! ؛عجیبه!!!!
    هفت ماه با هم چتیدیم و تلفنی حرف زدیم به هر حال اخلاق طرف تا یه حدودی دستت ادم میاد

    همیشه همین طوریه یه بعضی وقتا ؛شاید امادگی پذیرش رابطه جدید رو نداره(به خاطر از دست دادن نامزدش)
    ببینید مثلا تو همین هفته ما خوب خوب بودیم با هم حرف می زدیم یهو شب پنج شنبه حالش بد شد من رفتم به حساب خودم درستش کنم ولی نخواست باهام حرف بزنه گفت می خواهم تنها باشم ببینید نمی دونم یهو چه اتفاقی براش می افته که حالش بد می شه احتمال می دم یاد گذشته هاش می افته و دیگه نمی خوات من رو ببینه یا بحرفه چون می دونم با دوستش که دختر هست می حرفه ولی دیگه تو اون حالت خوشش نمی یاد من بهش نزدیک بشم و ازم می خوات نیام دور و برش برای من هم خیلی سخته یهویی رابطه مون بخواهد کم شه فشار بهم می یاد در ضمن من دانشجو ارشد م درس ها با هزار تا پروژه و استاد از خدا بی خبر ریخته سرم که همش باید درس بخونم این خودش یه فشار داره فشار از دست دادن ناگهانی یه رابطه هم ده برابر درس ها بهم فشار میاره دارم داغون می شم اما مثلا می دونم اگه نرم طرفش حالش بهتر می شه و شاید بذاره دوباره باهاش حرف بزنم

    اقا به نظرتون من چه گلی به سرم کنم من دور از خونه افتادم اونم خودش یه فشار دیگه روم میاره هر شب وقتی میرم خوابگاه از دیدن ساختمون خوابگاه حالم بهم می خوره


    یا با این بادست پس زدناش،کم کم و یا یهویی دل بکنید.
    برای شما اسون گفتنش ولی مگه می شه همه مهر و محبتاش رو یهویی بریزم از دلم بیرون همین دو ریز پیش یه اتفاق افتاد که من پشت تلفن اینقدر خندیدم ازش حالا یهوو رابطه اش با من شده مثل یخ

    من اصلا نمی دونم چی کار کردم که اینجوری شده یعنی خودم هاج و واج موندم

    ولی فکر کنم همش به من و کارام بر نمی گرده به حال روحی و جسمی خودش بر می گرده که من کاملا ازش اطلاح ندارم

  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مرداد 91 [ 14:51]
    تاریخ عضویت
    1390-8-19
    نوشته ها
    104
    امتیاز
    1,442
    سطح
    21
    Points: 1,442, Level: 21
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    102

    تشکرشده 94 در 53 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق یک طرفه

    سلام دوست عزیز شما در حالتی هستید که هر جوانی که برای اول بار عاشق میشود گرفتارشه.......بیماری عشق

    طول مریضی از ششماه تا 3 یا4 سال
    نشانه های بیماری دلتنگی شدید دائما به طرف فکر کردن
    آینده را در ذهن با او نقاشی کردن
    همه را ندیدن وفقط او را دیدن
    به اوج وقله احساسی رسیدن وفورانهای عشقی

    برای بعضی ها جنون ودیوانه بازی در آوردن..
    من هم گرفتار بودم
    ولی الان سلامتی ام را باز یافتم وگاهی یادش می افتم ودلم واسه اون وقتای غفلت وجوونی محض تنگ میشه

    قصه شما به اندازه تاریخ قدمت داره عششششق اول

    ولی اصلا نمیفهمی کجا یا کی یا چرا دود میشه میره هوا انگار اصلا نبوده

  16. کاربر روبرو از پست مفید مادلین تشکرکرده است .

    مادلین (چهارشنبه 30 آذر 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.