سلام.
راستش من خیلی گیجم نمیدونم به ادما چقدر میشه اعتماد کرد؟من کلا ادمیم که خیلی دیر اعتماد میکنم بد بین نیستم اما میترسم زود اعتماد کنم اما مشکل اینجاست که وقتی یه نفر رو بارها و بارها ماهها و حتی سالها امتحان میکنم و به نقطه ای میرسم که بهش میتونم اعتماد کنم زیاد بهش اعتماد میکنم یه جورایی شاید تو اون زمینه بهش تکیه کنم.نه اینکه بهش وابسته بشم اما اونو واسه خودم یه دلگرمی یا پشتگرمی محسوب میکنم.خوب خیلی از ادما واقعا یه پشتوانه خوب واسه ادم هستن اما اگه احیانا بفهمم اشتباهی به کسی اعتماد کردم خیلی ناراحت میشم البته دوباره زود سر پا میشم اما
راستش یکی از چیزایی که ازش بدم میاد دوروییه.یعنی اصلا برام قابل تحمل نیست که ظاهر و باطن کسی در مقابل من متفاوت باشه.چه اگه حس منفی یا ناراحتی داره باید بهم رک بگه و از زیر زیرکی کاری کردن خوشم نمیاد.نمیدونم این معنیش اینه که سیاست ندارم؟اما اخه من سیاست رو با دودوزه بازی و کلک و حقه (هر چند ناچیز) متفاوت میدونم و سعی میکنم از اعتماد ادما سو استفاده نکنم و اگه مشکلی هست رک به خودش بگم.
وقتی فکر میکنم منم اینجور رفتار کنم غصه میخورم.و ترجیح میدم حد و حدود اعتماد رو بدونم و رعایت کنم تا اینکه با حقه پیش برم.
خوب من میخوام بدونم به ادما تو چه مرحله ای و تا چه اندازه ای باید اعتماد کرد؟(به طور عام)
همچنین به پسرا؟(به طور خاص)
(خواستم تو انجمن مشکلات ارتباطی بذارم نشد)
علاقه مندی ها (Bookmarks)