به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 شهریور 91 [ 16:59]
    تاریخ عضویت
    1390-9-15
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    984
    سطح
    16
    Points: 984, Level: 16
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دیگه نمیدونم چیکار کنم همیشه ناراضیه

    سلام خسته نباشید.
    من یک سال و دو ماه عقد کردم و 4 ماه دیگه عروسی میکنم همسرمو خیلی دوست دارم ولی دیگه نمیدونم با بعضی رفتارش چیکار کنم و اونم منو دوست داره ولی بعضی اوقات یه کارایی میکنه یا یه حرفایی میزنه وقتی حوصله نداره که فکر میکنم عاشقم نیست .شخصیتش احساس میکنم دورو نه به اون معنای بد، نه ولی وقتی عصبانی میشه همه حرفی بهم میزنه و فحشم میده اگه هم حوصله ند اشته باشه من پیشش باشم پرتم میکنه اون طرف و از این کاراش دلم شکسته یا وقتی ناراحت میشه کاری نداره کی اونجا باشه جلو همه با هام بد حرف میزنه بیشتر جلو خانواده خودش این کارا میکنه یه حس حاکم بودن روی من داره که همیشه همه چیو مدیریت کنه در ضمن اینم بگم وقتی خوش اخلاق باشه جلو خانواده من هی بوسم میکنه میگه عزیزم زنم ماه اخلاقش و مهربونه جلوی خانوادشم میگه ولی زیاد توجه هایی که خونه ما میکنه خونه خودشون بهم نمیکنه .اگه یه جایی بریم مهمونی منو تنها میزازه تو جمع میره برا خودش منم که میرم پیشش میشینمو دستشو میگیرم و وقتی ناراحته با هم تنهاییم بهم میگه دلم میخواد اینقدر پولدارشم که تو رو تامین کنم برم برا خودم وهمیشه من من میکنه تو دهنش مایی وجود نداره از لحاظ مالی وضه پدر شوهرم خوبه ما هم در حد متوسط و معمولی کارایی که من دوست دارم هیچ وقت به چشمش نمیاد یه شاخه گل حتی اگه مناسبتی نباشه نامه های عاشقونه ....همه چی بزرگش به چشمش میاد نمیدونم باهاش چطوری برخورد کنم و چطوری قوی باشم که دلم نشکنه

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 15 دی 91 [ 00:17]
    تاریخ عضویت
    1389-5-09
    نوشته ها
    212
    امتیاز
    2,617
    سطح
    31
    Points: 2,617, Level: 31
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    491

    تشکرشده 492 در 162 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه نمیدونم چیکار کنم همیشه ناراضیه

    دوست من
    هرعملی که د رفتارش میبینی ،نتیجه رفتارهای خودته ؛یادت باشه ادمها همونطور با ادم برخورد میکنند که بهشون اجازه میدیم
    اگه ازش رفتاری میبینی که دوست نداری یا ازارت میده باید بهش گوشزد کنی،تا دفعه دیگه انجام نده

  3. 3 کاربر از پست مفید flag تشکرکرده اند .

    flag (یکشنبه 20 آذر 90)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 01 مرداد 91 [ 14:51]
    تاریخ عضویت
    1390-8-19
    نوشته ها
    104
    امتیاز
    1,442
    سطح
    21
    Points: 1,442, Level: 21
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    102

    تشکرشده 94 در 53 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه نمیدونم چیکار کنم همیشه ناراضیه

    سلام توضیحات شما کمی پراکنده وبی انسجام است معلوم نیست حرف اصلیتون چیه؟؟به نظر می رسه که کمی اعتماد به نفس شما کمه...و سهم چندانی برای خودتون تو رابطه در نظر نمی گیرید شما با اعتماد به خودتون میتونی خیلی زندگی بهتری داشته باشید

    این کارهای نامزدت خیلی هم عجیب نیست واسه همه پیش میاد این دوگانگی ها ...تو چیزهایی که واقعا برات مهمن واولویت دارند را مشخص کن..بعد سعی کن با آرامش وهدفمند آنها را بدست بیاری مثلا با خودت بگو احترام جلو خانوادش برات خیلی مهمه سعی کن با رفتار خودت
    به هدف نزدیک شی نقطه ضعفهاتو جلو خانواده شوهر نشون نده...از موضع قدرت رفتار وعمل کن محاسن خودت را دائم واسه خودت یاد آوری کن ودر یک کلام قبل همه چیز اعتماد به نفس پیدا کن ....وتوضیحات دقیقتری از رابطه ومشکلاتت بده با توجه به اولویت بندی ات

  5. کاربر روبرو از پست مفید مادلین تشکرکرده است .

    مادلین (یکشنبه 20 آذر 90)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 91 [ 22:24]
    تاریخ عضویت
    1387-7-22
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    5,482
    سطح
    47
    Points: 5,482, Level: 47
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    932

    تشکرشده 968 در 217 پست

    Rep Power
    39
    Array

    RE: دیگه نمیدونم چیکار کنم همیشه ناراضیه

    دلت نشکنه جونم کم کم یاد میگیری چکار کنی
    ستاره چند سالته؟ هدفت از ازدواج با شوهرت چی بود؟ چی شد که اونو انتخاب کردی؟ نحوه اشنایی؟
    چرا بعد از این مدت هنوز عروسی نگرفتید؟چرا چهار ماه دیگه؟ دوست داری چطور با تو رفتار کنه؟ ایا باهاش درباره مشکلت حرف زدی؟ نتیجه چی بوده؟

  7. کاربر روبرو از پست مفید هاله نو تشکرکرده است .

    هاله نو (شنبه 19 آذر 90)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 شهریور 91 [ 16:59]
    تاریخ عضویت
    1390-9-15
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    984
    سطح
    16
    Points: 984, Level: 16
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه نمیدونم چیکار کنم همیشه ناراضیه

    نقل قول نوشته اصلی توسط هاله نو
    دلت نشکنه جونم کم کم یاد میگیری چکار کنی
    ستاره چند سالته؟ هدفت از ازدواج با شوهرت چی بود؟ چی شد که اونو انتخاب کردی؟ نحوه اشنایی؟
    چرا بعد از این مدت هنوز عروسی نگرفتید؟چرا چهار ماه دیگه؟ دوست داری چطور با تو رفتار کنه؟ ایا باهاش درباره مشکلت حرف زدی؟ نتیجه چی بوده؟
    سلام هاله نو
    من 24 سالمه ،هدفم از ازدواج با شوهرم فکر میکردم همینی که من میخواستم کسی که درکم میکنه همیشه تو همه چیز همراه و شریکشم و میتونیم با هم با اوج پیشرفت برسیم با هم دیگه و با کمک هم،از طریق فامیلامون البته اصلا با هم اشنایی نداشتیم و همو ندیده بودیم اشنای خیلی خیلی دور بودن.برا خانواده ها هر دو طرف امادگی نداشتن برا مراسم عروسی ،دوست دارم منو همینی که هستم بخواد دوست دارم احساساتمو متوجه بشه احساساتی که حالا از قبل میدونسته که براش تعریف کردم یا احساساتی که نمیدونه یا یکم تلاش کنه بدونه من چه ادمی هستم بفهمه منو برا احساساتم ارزش قايل بشه ،به من میگه تو زیادی رومانیکی من رومانتیک نیستم برام معنایی نداره ولی میخوام تو همیشه اینجوری باشی ولی از من نخواه رومانتیک باشم ولی من اینو اسمشو عشق میزارم نه زیاد رومانتیک بودن،پسر خوبیه منم دوسش دارم اونم منو دوست داره ولی بعضی اوقات احساس میکنم نه به اندازه من .ولی دوست داره منو مدیریت کنه مثلا جلو همه میگه اینکارو انجام بده اینو چیکار کن اینو چییکار نکن ( حالا هر چی فکرشو میکنی رو مدیریت میکنه ) کارایی که من خودم انجام میدم بدون گفتن این حرفا ولی نمیدونم چرا جلو همه اینجوری میکنه چه لزومی داره حالا یه موقهی هست زن و شوهر تنها هستن با هم حرف میزنن مشکلاتشونو حل میکنن ولی این جلو دیگران مطرح میکنه.اگه یه روزی با هم سر یه موضوعی بحث کنیم همه میفهمن اون روز ما با هم قهریم چون جلو همه با من عکس العمل نشون میده بی محلی میکنه سعی میکنه خوردم کنه جلو همه اینقدر این جوری میکنه تا من خسته بشم کار اشتباهی که نکردم و بگم اره عزیزم تقصیر من بود ببخشید دیگه کشش نده

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 فروردین 92 [ 09:26]
    تاریخ عضویت
    1390-3-21
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    1,530
    سطح
    22
    Points: 1,530, Level: 22
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    133

    تشکرشده 135 در 55 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه نمیدونم چیکار کنم همیشه ناراضیه

    سلام ستاره جان
    همسرت چند سالشه؟
    توی خانواده همسرت برخورد مادرشوهرت با پدرشورهرت وبالعکس چجوریه؟ یعنی حرف اول و آخر رو کی میزنه؟
    رابطه همسرت با مادرش چطوریه؟

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 اسفند 90 [ 12:21]
    تاریخ عضویت
    1390-8-29
    نوشته ها
    240
    امتیاز
    1,896
    سطح
    25
    Points: 1,896, Level: 25
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    287

    تشکرشده 292 در 154 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه نمیدونم چیکار کنم همیشه ناراضیه

    سلام ستاره جان
    فکر می کنم کاملا با مشکلت اشنا هستم و دقیقا می فهمم چی میگی
    فقط یه سوال:
    ایا سر موضوع های بی خود زود قاطی میکنه ؟ بهت توهین میکنه؟ لج بازی چطور؟ در کل بد دهن هم هست؟

  11. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 شهریور 91 [ 16:59]
    تاریخ عضویت
    1390-9-15
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    984
    سطح
    16
    Points: 984, Level: 16
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه نمیدونم چیکار کنم همیشه ناراضیه

    نقل قول نوشته اصلی توسط پارميدا
    سلام ستاره جان
    همسرت چند سالشه؟
    توی خانواده همسرت برخورد مادرشوهرت با پدرشورهرت وبالعکس چجوریه؟ یعنی حرف اول و آخر رو کی میزنه؟
    رابطه همسرت با مادرش چطوریه؟
    سلام پارمیدا
    با هم همسن هستیم ،توی زمان های قبل بیشتر پدر شوهرم همه کاره بوده چون توی زمان قبل همیشه اینجوری بوده مردا حرف اول و اخر رو میزدن ولی الان چندین ساله مادر شوهرم حرف اول و اخر رو میزنه (مادر شوهرم مهربونه )وشوهرمم رابظه خوبی دارن با مادرش ولی اگه ناراحت بشه و ناراحتش کنن برخورد خوبی نشون نمیده با اونها

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرانک68
    سلام ستاره جان
    فکر می کنم کاملا با مشکلت اشنا هستم و دقیقا می فهمم چی میگی
    فقط یه سوال:
    ایا سر موضوع های بی خود زود قاطی میکنه ؟ بهت توهین میکنه؟ لج بازی چطور؟ در کل بد دهن هم هست؟
    سلام فرانک
    بله سر کوچکترین چیز ممکنه بهش بربخوره یا ناراحت بشه
    اگه هم از دستم ناراحت باشه و عصبانی باشه توهینم میکنه بد دهنی هم بله ولجبازی هم بله خیلی ،

  12. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 فروردین 92 [ 09:26]
    تاریخ عضویت
    1390-3-21
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    1,530
    سطح
    22
    Points: 1,530, Level: 22
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    133

    تشکرشده 135 در 55 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دیگه نمیدونم چیکار کنم همیشه ناراضیه

    شوهرم رابظه خوبی دارن با مادرش ولی اگه ناراحت بشه و ناراحتش کنن برخورد خوبی نشون نمیده با اونها
    به نظر می رسه شوهرتون فقط با شما اینطوری رفتار نمی کنن وبا بقیه وحتی مادرشون هم همینطور هستند. پس سعی کنیدهمسرتون رو با این خصلت بپذیرید ونخواهید که به زور اونو تغییر بدین. بلکه سعی کنید توی زندگی با رفتار جرأت مندانه خواسته هاتون رو بهش بگین و وقتی تقصری ندارید عذرخواهی نکنید تا اونم شما رو جدی بگیره.

  13. کاربر روبرو از پست مفید پارميدا تشکرکرده است .

    پارميدا (چهارشنبه 23 آذر 90)

  14. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    213
    Array

    RE: دیگه نمیدونم چیکار کنم همیشه ناراضیه

    ستاره جان هر کسی به یه نحوی ابراز احساسات میکنه و دوست داشتن رو یه جور میبینه.شما دوست داری با گل خریدن و نامه های عشقولانه ابراز احساسات کنی اما شوهرت دلش میخواد با پولدار شدن و تامین تو بهت محبت کنه.لزومی نداره ابراز احساسات ادما مثه هم باشه.شوهرت حرف خوبی زده ازش نخواه مثه تو ابراز احساسات کنه و بهش ایراد نگیر.بهتره نفس عمل شوهرت که دوست داشتنته،ببینی.
    روی مسائل جزئی مثه اینکه تو مهمونی میره پیش کسای دیگه حساس نباش.شما دو نفر که نباید همیشه و همه جا به هم چسبیده باشین،اینجور مواقع تو هم با خانومای مهمونی گرم بگیر و از مهمونی لذت ببر،اینجوری نه از شوهرت دلخور میشی و نه خودت ناراحت.کارهای عشقولانه رو بذار برای خلوت دو نفره.تو خلوت هم دستشو بگیر و هم ببوس اما بهتره جلوی دیگران نه.
    به علاوه اینطور که پیداست شوهرت دوست داره مردونگی خودش رو ثابت کنه چون هم ابرازعشق رو با تامین کردن تو میدونه و هم میخواد بهت امر و نهی کنه.من حدس میزنم(فقط حدس) که احتمالا جلوی خونوادش با تحکم به تو میخواد اقتدارش رو به رخ خونوادش بکشه.اینجور وقتا و کلا هر وقت که ناراحته اصلا باهاش بحث نکن.معذرت خواهی هم نکن.فقط سکوت.بعد تو همون خلوت دو نفره ازش بخواه مشکلاتتون رو فقط به خودت بگه

  15. کاربر روبرو از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده است .

    بهار.زندگی (چهارشنبه 23 آذر 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.