به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 بهمن 90 [ 00:34]
    تاریخ عضویت
    1390-9-15
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    934
    سطح
    16
    Points: 934, Level: 16
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    عشق دوباره بعد از یک شکست عمیق

    سلام و خسته نباشید خدمت همه ی خوانندگان این متن
    من یه دختر 20 ساله هستم که توی سن 14 سالگی از طریق اینترنت با یه پسر که 2 3 سالی ازم بزرگتر بود دوست شدم البته با نارضایتی خانواده که زوده و این حرفها..در این مدت چون دوستم از لحاظ مذهبی با من فرق داشت خیلی منو اذیت میکرد و دائم تلاش میکرد منو مجبور کنه با آقایون (حتی پسر خاله و شوهر خاله ام) حرفی نزنم نماز بخونم و روزه بگیرم منم همه رو قبول کردم..تمام این مدت توی تمام دعواها ترکم میکرد فکر کنین هر 2 3 هفته یه بار دعوا میشد و منو ترک میکرد منم دنبالش میفتادم که تورو خدا نرو غلط کردم و اونم با منت میموند و هر دفعه یه شرط جدید میگذاشت..من از این وضعیت به خونواده ام هیچی نمی گفتم تا مخالفت نکنن اختلافات بزرگ شد تا اینکه اون رفت دانشگاه اونجا یه دختری به این ابراز علاقه کرد و وای به حال من هر روز زندگیم شده بود استرس و اضطراب که الان بهم خیانت میکنه اما اون بهم اطمینان میداد که خبری نیست اما یه روز بعد از محاکمه ی سنگین من به حاطر حضورم توی عروسی دختر داییم که 2 3 تا سر جمع مرد داشت(داییم و پسر داییم و ..) بهم گفت که با اون دختره شبها تلفنی حرف میزنن با هم میرن پارک و کافی شاپ..یادمه اون شب تا صبح گریه میکردم البته بهم میگفت همه اش به اون دختره میگه که عاشق عسلم و من دارم عشق اونو نجات میدم تا خاطره ی بدی از عشق نداشته باشه و از این حرفها اما من تاکید کردم که تموم کنن اما صحبت هاشون به نیمه های شب میکشید و من از این فاصله ی طولانی بین دو شهر کاری از دستم بر نمیومد..تحمل کردم اختلافات بزرگ و بزرگتر شد (ارتباط ما پیشرفت شدیدی داشت)تا اینکه سال چهارم دوستیمون خونواده ام ازم خواستن ترکش کنم چون یه چشمه از اون اختلافات رو دیدن و گریه زاری منو برای برگردوندنش...منم گفتم باشه حالا که میخوای ترکت میکنم و میرم اون شوکه شد ولی گفت برو دیگه نمیخوامت راستی لازم به ذکره اواخر وقتای دعوا بهم فحش های رکیک میداد خیلی بد...که حتی بعد ها به خونواده اش که میگفتم باور نمی کردن و مدرک میخواستن..خلاصه بعدش اومد اصرار که بمون نرو بعد فرداش یهو عصبانی میشد میگفت میرم به همه همه چیزو میگم...به زور نگهم داشت اما نشد ازم خواست خونواده ام رو ترک کنم چون بابامو دوست نداشت گفت بعد عقد من دیگه با تو برنمیگردم شهرت.....پدرم وقتی فهمید گفت دیگه نمیذارم ادامه بدین...اونم وقتی فهمید رفت و 4 ماه ناپدید شد(من کنکور داشتم)2 روز مونده به کنکور زنگ زد که کادو هامو برگردون..من برگردوندم یه هفته ی بعد زنگ زد و با گریه و زاری که تورو خدا نرو ...ضجه میزد خونواده اش زنگ میزدن و میگفتن دیگه با اون دختره رابطه نداره(لازم به ذکره بعد از اینکه بهش اخطاز دادم که اون دخترو ول کن فهمیدم بازم با اون ارتباط داره توی همون بهبوهه ی جدایی از من )اما پدرم راضی نشد..یعد از یه ماه دوستی محدد با اون دیگه نتونستم با اون بمونم و ترکش کردم ...اما خونواده اش زنگ ردن و داد و بیداد کردن سرم و آخرش نفرینم کردن...اما من از آزادیم راضی بودم گرچه علائمی تو وجودم باقی مونده بود مثل ترس از سین جیم و همین طور اون اواخر میگفت دیگه هیچ کی باهات دوست نمیشه خدا یکی یار یکی هر کی بفهمه قبلا با یه پسر بودی ولت میکنه(من دخترم و باکره) خلاصه گذشت و من رفتم دانشگاه..به خاطر ظاهر نسبتا جذابم همون ماه اول یکی از همکلاسی هام که پسر خیلی محجوبی هم بود بهم علاقه مند شد و جلوی همه به من پیشنهاد دوستی داد ..اما با وجود گدشت 3 ماه از پایان رابطه ی ناموفقم من هنوز کابوس های شبانه ام و گریه های ممتدم ادامه داشت آخه من و دوست پسر سابقم (بگیم آقای ایکس) با هم ازدواج موقت کرده بودیم مثلا که بعد ها فهمیدیم چون رضایت پدرم نبوده باطل بوده من حتی با یه روحانی در این باره صحبت کرده بودم اما بازهم عذاب وجدان مثل یه چاقو روی گلوم بود
    بار اول به این فرد جدید جواب رد دادم اما ازش بدم نمیومد اما شرایط روحی نا مناسبی داشتم و افسرده بودم یعد از یک ماه باز پیشنهادشو تکرار کرد گفتم بزار بشناسمتون بعدا جواب میدم تمام این مدت توی تمام کلاس ها عاشقانه نگام میکرد و تلاش میکرد توجه منو جلب کنه و تقریبا موفق شد من بهش عادت کردم اما میدونستم جوابم منفیه چون به نظرم اونقدر ها هم مساعد نمیومد که بخوام بعد از یه همچین اشتباهی باز با کسی دوست شم زمان گذشته الان یک سال و یک ماه از پیشنهادش گذشته و با هم صمیمی هستیم به عنوان هم کلاسی اما هنوز برای گرفتن جوابش نیومده اما همه از روی ظاهر من میگن که چوابم مثبته از طرفی این شخص اصلا تا حالا با کسی دوست نبوده و من احساس میکنم از این لحاظ داره به اون ظلم میشه و من به حد کافی برای اون پاک نیستم حس میکنم اگه بفهم قبلا دوست پسر داشتم ترکم میکنه البته به نظر روشن فکر میاد چون من آدم شدیدا معاشرتی هستم و با آقایون خیلی راحت صحبت میکنم اون هم دیده و میدونه...
    خونواده ام زیاد موافق نیستن و اونو خیلی مساعد با دوستی با من نمیدونن از سال گذشته تا الان من نزدیک 10 11 تا پیشنهاد جدی داشتم اما همه رو به راحتی رد کردم جز این یه مورد...نمیدونم علاقه و وابستگی من به این آقا به خاطر اینه که بلافاصله بعد شکست عشقیم رخ داده یا واقعا جذبش شدم به شدت سر دو راهی گیر کردم کارم شده فکر کردن و گریه کردن..من چیکار کنم؟خیلیا میگن حیفی برای این شخص جدید..اما حس میکنم بهش علاقه ی شدیدی دارم وقتی هست خوشحالم و به دوست پسر سابقم فکر نمیکنم اما از طرفی احساس نمیکنم بتونم باهاش ازدواج کنم لازم به ذکره ما دو تا دانشجوی دکتری هستیم و حداقل تا 5 سال دیگه با هم همکلاسیم من الان موندم سر دو راهی دلم گیر کرده اما عقلم میگه رددش کنم اگه رددش کردم این 5 سال وقتی میبینمش چیکار کنم ؟ دلم گیر کرده..از گذشته ام خجالت میکشم و از واکنشش میترسم

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 بهمن 90 [ 00:34]
    تاریخ عضویت
    1390-9-15
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    934
    سطح
    16
    Points: 934, Level: 16
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق دوباره بعد از یک شکست عمیق

    خواهش میکنم اگه مقدوره سریعتر به این سوالات من جواب بدین من تو بد برزخی گیر کردم

  3. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق دوباره بعد از یک شکست عمیق

    سلام
    رابطه قبلی شما شبیه به یک بازی بچه گانه بوده، رابطه ای که تحت نظر والدین باشد و اینچنین پیش برود،بدون منطق،قطعا" اگر به ازدواج ختم میشد دوامش بسیار کوتاه خواهد بود

    معمولا" اشخاصی که در یک رابطه دچار شکست عاطفی میشوند خیلی زود مجذوب دیگری میشوند،منظور از خیلی زود این است که بدون توجه به بسیاری مسائل خود را درگیر میکنند،این طبیعی است اما آدم عاقل دوبار از یک سوراخ گزیده نمیشود

    هدف شما از ایجاد رابطه چیست؟چرا برای شما مهم است؟

  4. 6 کاربر از پست مفید keyvan تشکرکرده اند .

    keyvan (سه شنبه 15 آذر 90)

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 25 آذر 90 [ 11:25]
    تاریخ عضویت
    1390-9-14
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    962
    سطح
    16
    Points: 962, Level: 16
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 12 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق دوباره بعد از یک شکست عمیق

    عسل جان تو تجربه تلخي در نوجواني به عنوان عشق داشتي سني كه بدجور آدم احساساتش بر عقلش غلبه ميكنه. ولي آفرين به تو كه تونستي خودتو از اون شرايط بد جدا كني وبا اون شرايط درس توهم خوب خوندي ورفتي دانشكاه. اونجور كه كفتي شرايط خوبي داري قدر خودتو بدون و نذار دوباره به مشكل بخوري. از خانوادت حتما كمك بخواه بذار اونا تو تصميمت بهت كمك كنن. طبيعي است كه با اظهار علاقه يك نفر بعد از اون شكست عشقي بهش جذب شدي ولي اكه ميبيني شرايطش مناسب تو نيست زودتر بيخيالش بشو. وبه اون هم نشون بده. تا بيشتر از اين تو فكر رسيدن به تو نباشه. در شروع رابطه جديد خوب دقت كن به كسي اجازه نده تا اين حد (رابطه اولت‏)‏ باهات بد رفتاري كنه‏. با ما همونجوري كه بخوايم واجازه بديم باهامون رفتار ميكنن. مواظب خودت باش

  6. 4 کاربر از پست مفید parinaz73 تشکرکرده اند .

    parinaz73 (سه شنبه 15 آذر 90)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 مهر 91 [ 20:35]
    تاریخ عضویت
    1390-5-12
    نوشته ها
    221
    امتیاز
    1,889
    سطح
    25
    Points: 1,889, Level: 25
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    550

    تشکرشده 554 در 162 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: عشق دوباره بعد از یک شکست عمیق

    اولا بهتره بگید ما دو تا دانشجوی پزشکی هستیم نه دکتری! چون شما 20 سالته و امکانش نیست دانشجوی دکتری باشی چون دکتری مقطعی ست بعد از گذراندن لیسانس و فوق لیسانس...
    به هر حال من ماندم با اینکه حتما دختر سخت کوشی بودی و باهوش تا حدی که توانستی رشته پزشکی قبول بشی این چه طرز زندگی کردن است؟
    یعنی شما یکبار ازدواج موقت کردی با یک آقا پسر آن هم بدون اطلاع خانواده و بعد هم می گویی 11 پیشنهاد مختلف داشتی بعد از آن آقا...با مرد ها هم که می گویی خیلی راحت صحبت می کنی...خوب عزیز دل ایراد کارت همین جاست که تا به حال 11 پیشنهاد داشتی که مسلما برای دوستی بوده نه ازدواج...
    شما یکبار انتخاب اشتباه کردی و تاوانش را دادی اما هنوز برایت درس نشده...همه ی ما اشتباه می کنیم اما لااقل باید سعی کنیم تکرارشان نکنیم...ایشان اگر قصد ازدواج دارند می توانید ایشان را هدایت کنید که یا باید از طریق خانواده اقدام کنند یا بروند پی کارشان...شما در همه ی ان آزارها که از آن آقا دیدی مقصری...در واقع خودت اجازه اش را دادی در حالی که اگر کمی خوبشتن داری پیشه کنی و عزت نفس داشته باشی این مشکلات هم برایت پیش نمی آید...من فکر می کنم شما حتما باید به یک روانشناس مراجعه کنی و مشکلاتت را درمان کنی چون زمینه ی انحرافات اخلاقی در شما زیاد است...این جور روابط قبل از ازدواج برای شما می تواند آثار سوعی یه جا بگذارد...

    از گذشته ات و آن ازدواج موقت هم بهتر است با هیچ کس صحبت نکنی که خدای نکرده راه را برای سو استفاده باز می کند.

  8. 4 کاربر از پست مفید هم پرواز تشکرکرده اند .

    هم پرواز (چهارشنبه 16 آذر 90)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 بهمن 90 [ 00:34]
    تاریخ عضویت
    1390-9-15
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    934
    سطح
    16
    Points: 934, Level: 16
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق دوباره بعد از یک شکست عمیق

    در جواب مریم جان:‌ ازدواج موقت ما بیشتر مثل یه بازی بچه گانه بود چون اجازه ی پدر شرط بود که من نداشتم و میخواستم بدونم منظور شما از انحرافات اخلاقی چیه؟

    در جواب آقای کیوان:

    نسبت به این شخص جدید احساس علاقه میکنم اما به شدت میترسم از واکنشش اگه بفهمه قبلا با کسی دوست بودم و چون به این قضیه خیلی جدی نگاه میکنم تصمیم گیری برام سخته و خونواده ام هم از طرفی به نظر ناراضی میان با اینکه تصمیم گیری رو به عهده ی خودم گذاشتن...حالا من موندم به حرف دلم گوش بدم و یه مدت باهاش دوست بشم اگه اخلاقیاتش رو نپسندیدم ارتباط رو تموم کنیم یا کلا اصلا شروع نکنیم؟؟ با این وصف که با هر روز دیدنش بیشتر بهش عادت میکنم و این تماس های مکرر روزانه منو کلافه کرده .

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 25 آذر 90 [ 11:25]
    تاریخ عضویت
    1390-9-14
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    962
    سطح
    16
    Points: 962, Level: 16
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 12 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق دوباره بعد از یک شکست عمیق

    خانمي ببين دليل مخالفت خانوادت جيه؟ شايد فكر ميكنن دوباره به نتيجه نرسي با اين طرف وضربه بخوري. هنوز شروع نكرده كرفتار احساساتت شدي بس بدون بعدش از اين سختر ميشه برات. حالا اكه بازم دلت راضي نميشه بايد شروع كردنشو وصل كني به خواستكاري و جلسات رسمي و همش با خودت اين فكرو بكني كه شايد نشه بس وابسته نشي كه البته سخته و بايد قوي باشي معمولا يك زماني جند ماه بستكي به طرف داره، لازمه تا بعد يك شكست عشقي ترميم بشي، عجله كردن براي فرار از اون احساساي بد فقط يك مسكن موقته. بس دقت كن . باهركسي هم كه خواستي ازدواج كني قرار نيست ريز به ريز زندكيتو كامل براش بكي. همين كه بكي با آقايي آشنا شدي ولي بعد مدتي به نتيجه نرسيدي و تازه خانوادتم در جريان بودن كافيه. اشتباهت اونم تو سن به اون كمي دليلي بر تموم شدن زندكيت كه نيست. موفق باشي عزيزم

  11. 2 کاربر از پست مفید parinaz73 تشکرکرده اند .

    parinaz73 (سه شنبه 15 آذر 90)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 بهمن 90 [ 00:34]
    تاریخ عضویت
    1390-9-15
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    934
    سطح
    16
    Points: 934, Level: 16
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 66
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق دوباره بعد از یک شکست عمیق

    خیلی ممنون از جواب پریناز :‌
    این شخص جدید تقریبا هم سن خودمه و همونطور که گفتم حداقل 4 5 سال تا مدرک و پایان نامه و طرحمون مونده و این شخص با هدف دوستی جدی جلو اومده...یک سال منتظر نگهش داشتم اما از احساسش هیچی کم نشده و تازه به ارتباط با من امیدوار هم شده حالا موندم چه جوابی بدم که هم ایشون کمتر لطمه بخوره هم من..نظر خونواده ام هم اینه که برای این تصمیمات خیلی زوده و انتخاب های مناسب تری در آینده هم پیش رو داری

  13. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 مهر 91 [ 20:35]
    تاریخ عضویت
    1390-5-12
    نوشته ها
    221
    امتیاز
    1,889
    سطح
    25
    Points: 1,889, Level: 25
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 11
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    550

    تشکرشده 554 در 162 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: عشق دوباره بعد از یک شکست عمیق

    عزیزم این اشتباه است که خانواده ات انتخاب را و تصمیم گیری را به عهده ی تنها خودت گذاشته اند...
    شما باید حتما قدم به قدم با یک مشاور خانواده جلو بروی اگر قصد ازدواج با کسی را داری و اگر تنها بر تشخیص و شناخت خودت اکتفا کنی حتما شکست خواهی خورد...

    یادت باشد منطقت به واسطه ی احساست تحریف شده است....
    باید مشورت بگیری...مشاوره بگیری و دوباره سرخود وارد رابطه ای نشوی تا خدای ناکرده آسیب نبینی...

  14. 4 کاربر از پست مفید هم پرواز تشکرکرده اند .

    هم پرواز (سه شنبه 15 آذر 90)

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 15 اردیبهشت 91 [ 17:46]
    تاریخ عضویت
    1390-9-25
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    864
    سطح
    15
    Points: 864, Level: 15
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق دوباره بعد از یک شکست عمیق

    سلام.به نظر من رابطه قبلی شما عشق نبوده چون تو عشق هیچ قید و شرطی نیست که نماز بخونو ...شما هم چون بهش وابسته شدی چشمتو رو معایب اون بستی.سعی کن دیگه از این اشتباهات نکنی یعنی اگه رابطه ای شروع کردی نزار قید و شرط برات تعیین کنه.چون نماز و...مسایل شخصیه و با اختیارت خودت اینکار میکنی یا نمیکنی.سعی کن رابطت زیر نظر خانواده و مدت کوتاه باشه.از این که قصدش ازدواج با شماست مطمئن شو

  16. کاربر روبرو از پست مفید maryamf تشکرکرده است .

    maryamf (جمعه 09 دی 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درخواست حذف کاربری، خواهشمند است مدیران سایت توجه فرمایند
    توسط ترنم1 در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 11 آبان 95, 17:13
  2. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 شهریور 91, 23:34
  3. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: شنبه 20 خرداد 91, 14:03
  4. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.