سلام
اول تشکر می کنم از همه دوستانی که من رو تو تاپیک قبلی که داشتم صمیمانه راهنمایی کردن
واقعا از تک تکتون بی نهایت ممنونم و یه معذرت خواهی برای حقیقتی که پنهان کرده بودم
چون تا الان اهمیتش رو نمی دونستم به خاطر همین توی تاپیک قبلیم پنهانش کرده بودم ولی الان با صحبت با یک مشاور و همچنین یکی از دوستان اینجا به این نتیجه رسیدم که شاید اگر حقیقت رو به طور کامل می گفتم راهنمایی های بهتری می گرفتم
حقیقت اینکه من قرار بود بعد از محرم و صفر عقد کنمولی خانواده همسرم و بخصوص پدرش با روابط ما حتی در حد بیرون رفتن مخالف بود و می گفتن حتی برای این روابط ما باید محرم باشیم
و به خاطر اصرار خانواده اون موافقت کردیم ....
ولی من خیلی از این کار بدم می اومد و مادر و پدرم هم به خاطر احترام زیادی که برای خانواده اون قائل بودن به ناچار پذیرفتن ،به خاطر اینکه بدم می اومد بگم صیغه محرمیت خوندیم گفتم عقد هستیمولی در واقع عقد موقته
تا قبل اینکه محرم باشیم می گفتن منظور از این محرمیت اینکه رفت و امد ما باهم اشکالی نداشته باشه ..ولی بعد از اینکه محرم شدیم نامزدم کلا زد زیر این حرفاش
نمی دونم این مسائل قابل چشم پوشی هستن یا نه !
1.یکی اینکه بعد از اینکه محرم شدیم زد زیر حرفاش که این محرمیت فقط برای رفت و امد هست ....و توقعات دیگه ای داشت و می گفت کلا این صیغه محرمیت و حتی خود عقد فقط چندتا جمله عربی هستش و با خوندن اون هیچ چیزی بین ما تغییر نمی کنه ....و ما دلامون ماله همه پس زن و شوهریم و محدودیتی هم نداریم .
2. سر مسائل جنسی با من قهر می کنه.مثلا می گه برم خونشون من که نمی تونم برم و دلیل می ارم که نباید ما باهم تنها شیم عصبی می شه و قهر می که و مثلا یه روز کامل جواب تلفن و اس ام اسشو نمی ده ... تهدید می کنه که ما به درد هم نمی خوریم و تو مال عهد بوقی ...بعدشم خودش ابراز پشیمونی می کنه و منت کشی می کنه ولی بازم رفتارش رو تکرار می کنه ....یه بار هم به دورغ گفت خانوادش هستن و من رو برای نهار دعوت کردن و اومد دنبالم ....نزدیکای خونشون گفت کسی خونه نیست و می خواسته تنها باشیم و لازمه باهم تنها حرف بزنیم .. و فقط قرار حرف بزنیم و قسم خورد به جون من ...ولی بعدش تو خونشون زد زیر همین قسمش و بعدا هم توجیه کرد که تمام رفتار من از سر علاقه شدیدم به تو بوده ...
3.تو همون یکباری که باهاش تنها بودم رفتارهایی ازش دیدم که وقتی برای مشاور تعریف کردم بهم گفتن این آقا بی شک از بینده های فیلم های بد هستش و دوست داره اون چیزهای که تو فیلم دیده رو پیاده کنه و رفتارش آزار دهنده است ....
4. هر روز انتظار داره یه ظاهر جدید داشته باشم و همش می گه من تنوع طلبم
خیلی ناراحتم از یه طرف از اعتماد خانوادم سو استفاده کردم و با اینکه قسم خورده بودن تنها نمی شم باهاش،رفتم خونشون یه بار
از طرفی این مشکلاتی که پیش اومد رو به مادرم نمی تونم بگم چون بفهمه من رفتم اونجا خیلی برام بد میشه و خیلی برای نامزدمم بد میشه
از یه طرف دیگه خیلی با محبت و مهربون و فهمیده و در ظاهر نجیبه جوری که همه این صفت رو بهش نسبت می دن ، تو روابطش با خانوادم خیلی خوبه طوری که پدر و مادرم از این وصلت خیلی راضین ...و خودمم دوستش دارم ولی وقتی یاد رفتارهاش می افتم نا خود آگاه احساس تنفر پیدا میکنم بعدش که باهاش حرف می زنم دوباره دوسش دارم
علاقه مندی ها (Bookmarks)