[align=justify]محدثه متولد1365 کارشناس ارشد و مدرس دانشگاه و نامزدم متولد1368 دانشجوی مهندسی عمران .عید90 نامزد کردیم.اول از نظر تفاوت سنی مشکلی نذاشتیم.حتی یه دعوای ساده نداشتیم اما حالا فقط باهم بحث و لجبازی داریم.اصلا درهیچ موردی کوتاه نمیاد احساس میکنه چون از من کوچکتر است باید به من دستور بده صداشو بلندکنه همش تاییدش کنم حتی عصبانی میشه حرف بد میزنه بعد ازم عذرخواهی نمیکنه.عادت کرده فرداش بیاد سراغم انگارنه انگار منم حق ناراحت بودن ندارم.من دختر یم که با تمام مشکلات خانوادگی سعی کردم موفق باشمو شاداما بعد نامزدی دیگه خلق و خوی خودمو نمیشناسم عصبی و حساس شدم.نمیتونم باهاش دردو دل کنم که میگه همش غرمیزنی.تا وقتی مهربونم خوبه باهام وقتی یه روز خسته ام یا عصبانی بجای اروم کردنم یه چیزیو بهانه میکنه و دعواوبارها گفتم بهم بی احترامی نکن که باعث میشه ازت دورشم .
من اصلا اینجور مردی مدنظرم نبود.دنبال مردی مهربان و زندگی ارام هستم.در خانواده خودم مشکلاتی وجود دارد که یک روز ارامش ندارم.میترسم در زندگی اینده هم همینطور باشد[/align]
میشه بگین من چجوری رفتار کنم ؟[/font]
علاقه مندی ها (Bookmarks)