خوب ما باعشق ازدواج کردیم ولی یه روز که با مامانش اینا درگیر شده بود .اینقدر عصبانی شده بوده که
همون روز با یه دختر ارتباط جنسی برقرار کرده بود.من به خاطر عشقی که داشتم بهش بخشیدمش و اونم قول داد دیگه تکرار نشه
مگه شما اون موقع عقد كردش نبوديد چرا خودش را با شما آروم نكرد در ضمن عصبانيت چه ربطي به اين كار زشت داره؟؟؟؟؟؟؟؟
ولی هنوز میترسم.میترسم دوباره تکرار بشه
روزهای اول عروسیم خیلی بهش گیرمیدادم.ولی دیدم زندگیم داره از هم میپاشه بیخیال شدم
یعنی تلفناشوچک میکردم.هی زنگ میزدم محل کارش......... ولی الان بهترم
آيا چيزي ازش ديديد كه بهش مشكوك شديد؟؟؟؟؟؟؟
ممنون اگه بتونیین راهنماییم کنید
من خیلی میترسم آخه از یه خانواده اصیله...........
از دشمن داری میترسم
ببخشيد يعني چي كه مي ترسم آخه از يك خانواده اصيله؟؟؟؟ اون خودش بايد به فكر آبروش باشه؟؟؟؟؟!!!!!!!!

علاقه مندی ها (Bookmarks)