سلام به همه بچه های تالار
نمیدونم از کجا شروع کنم , تو مدتی که عضو تالار شدم خواستم مشکلم رو حل کنم , مطرح کردم ولی راستش یه جورایی داشت به بیراهه میرفت , بعد شروع کردم به گشت زدن توی تالار و مشکلات بچه های دیگه رو خوندم , یه چیزایی هم یاد گرفتم ولی مشکلم حل نشد . خیلی احساس تنهایی میکنم با خودم فکر میکنم شاید افسردگی گرفتم .
مشکل من گذشته است . گذشته ای که تموم شده ولی خاطراتش همه جا دنبال منه , همش میخوام ازشون فرار کنم و بگم نه من مشکلی ندارم , همسر خوب و زندگی خوب دیگه چی میخوای ......... ولی هر چی پیش میره افسرده تر میشم و میبینم واقعیت اون طوری نیست که من میخوام به خودم تحمیل کنم .
از زمانی که با همسرم عقد کردیم مشکلات زیادی داشتم و متاسفانه با وجود تمام تلاشی که خودم و همسرم انجام میدیم تا این گذشته تلخ رو توی زندگی مشترکمون فراموش کنیم فایده نداره . البته همسرم خیلی بهتر کنار میاد و همیشه سعی میکنه منو آروم کنه ولی آرامش من برای زمان کوتاهیه و بعد دوباره به هم میریزم.
کوچکترین اتفاقی منو به گذشته میبره. خودم میدونم که نباید این طور خودم رو اذیت کنم ولی نمیدونم چرا نمیتونم . احساس درماندگی میکنم.
تاپیک دوستای خوب تالار رو میخونم شاید بتونه بهم کمک کنه ولی یه کم مشکل من متفاوته.
من قبلا مشکلاتی داشتم که تا حدودی ( نمیگم کاملا از بین رفتن ولی خیلی کمتر شدن )
از بین رفتن ولی من نمیتونم فراموش کنم . خیلی بده میدونم ولی من حتی الان توی بهترین لحظات زندگیم به یاد گذشته تلخ میفتم و غصه میخورم .
با وجود اینکه قبلا خیلی دختر شاد و سرزنده ای بودم الان دیگه اصلا این طور نیستم , همسرم به زور منو میخندونه , بعضی اوقات بهم میگه دلم برای اون خنده هات تنگ شده , ازم میخواد مثل قدیما از ته دل بخندم ولی من نمیتونم , میخندم ولی نه از ته دل .اونم اینو میفهمه.
حس میکنم دارم عذابش میدم , دائما ازم حالم رو میپرسه از اول صبح تا شب .مدام میگه الان حالت خوبه ؟ راستش اکثر مواقع روم نمیشه بهش بگم حالم خوش نیست و سعی میکنم طوری وانمود کنم که انگار حالم خیلی خوبه ولی .........
کمک میخوام برای خودم , برای اینکه اوضاع خودم خوب بشه , نمیخوام کسانی رو که قبلا آزارم دادن محاکمه کنم یا رفتارشون رو عوض کنم چون میدونم نشدنیه ولی میخوام خودمو درست کنم .
لطفا کمکم کنید , چطور میتونم فراموش کنم ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)