ازدواج با دختر فقير روستايى

[mahdi maram]

باسلام و خسته نباشيد و تبريك نيمه شعبان.خواهش ميكنم هر چقدر كه مقدوره در مورد سوالم سريع مشورت بديد كه واقعاً نياز دارم.
مشكلم اينه كه تودانشگاهى كه موقتاً كارميكنم به يه دختر علاقه پيدا كردم كه شرايطش منو تو دو راهى گذاشته.موضوع اينه كه پدر من سرهنگ نظام بود(البته الان فوت كرده) تمام اعضاى خانوادم در حد ليسانس تحصيلات دارن.وضعيت ماليمون متوسط به بالاست و خانوادم مذهبى هستن و كمى هم تجملى يا به قول مادرم باكلاس.خودم من هم ليسانس حسابدارى دارم وبه احتمال زياد تويه دانشگاه بطور قراردادى مشغول بكار بشم.خانواده دختره تو يكى از روستاهاى يه شهرستان كوچيك زندگى ميكنن.وضعيت مالى خانواده دختر ضعيفه ومادر وپدر، برادرا وداماداشون همه از قشر كارگر هستن و همه از نظر مالى ضعيف هستن.البته خانواده دختر هم مثل ما مذهبى هستن وازاين حيث مشكلى نيست.خانواده من به خاطر اين فاصله طبقاتى و اجتماعى يعنى ضعيف بودن وضع مالى و كارگر بودنشون و روستايى بودنشون شديداً مخالف اين ازدواج هستن و معتقدن با وجود تفاهم بين من ودختر الان متوجه نيستم ودر صورت اين ازدواج درآينده دچار مشكل ميشم مثلاً اينكه خجالت ميكشم با اون خانواده رفت وآمد كنم و پيش فاميل و دوستام سرشكسته ميشم.مخصوصاً وقتى تو آينده شاهد ازدواج دوستهاى صميميم با دخترهايى با شرايط خيلى بهتر ميشم عذاب ميكشم و پشيمون ميشم.البته خودشون هم خجالت ميكشن كه بگن عروسشون از چه خانواده اى هست.اينطور حرف زدن خانوادم باعث شده كه خودمم به فكر برم و حتى به علاقه خودمم شك كنم و فكر كنم كه نكنه اين علاقه گذرا باشه و واقعاً تو آينده دچار اين مشكلات بشم و پشيمون بشم.
البته تو اطرافيان دخترهاى خوب ونجيبى با شريط خانوادگى خيلى بهتر هستن كه مطمئناً اگه ازشون خاستگارى كنم نه نميشنوم فكر كنم اين موضوع به مخالفت خانوادم دامن ميزنه ولى چه كنم كه من به يه دخترفقير روستايى وساده علاقه پيدا كردم.
سوالم اينه كه به نظر شما اقعاً اين مشكل پيش مياد؟به نظر شما دليلى براى خجالت كشيدن و سر شكسته شدن در آينده وجود داره؟ميترسم تصويرى كه خانوادم از آينده برام نشون ميدن درست در بياد.به نظر شما چه كار بايد بكنم؟باوجود اينكه با دختر ظاهراً تفاهم دارم وبهش علاقه دارم كنار بكشم؟تويه دوراهى بين حرف دلم و عقلم موندم و دارم ديوونه ميشم خواهش ميكنم يه مشورت كلى بهم بديد.شديداً منتظرو نيازمند مشاوره عزيزان هستم.متشكرم

[hamed65]

سلام آقا مهدی،

به تالار همدردی خوش آمدی.

اسمت هم مهدی هست، عید رو بهت تبریک می گویم.

ببینید آقا مهدی، باید شما با خودت فکر کنی که انتخابت روی چه حسابی بوده.
شما نوشتی که من به این دختر "علاقه مند" شدم.
شما نوشتی که با شنیدن حرفهای مادرم به "علاقه ام" شک کردم.

به جز علاقه و احساسات نسبت به او، چه معیارهایی برای انتخاب همسر داری که آنها رو در این دختر پیدا کردی؟

به هر حال مشکل اصلی تفاوت فرهنگی شما هست.
در رابطه با اینکه ایشون روستایی و از قشر ضعیف جامعه هستند صحبت کرده بودید.
سوال پرسیده بودید که شاید در آینده به این خاطر "خجالت بکشید". ببینید، بحث خجالت نیست!
یعنی این مسئله که کسی فقیر باشد باعث آبروریزی نیست! باید فکرمون رو درست کنیم.

ولی مسئله این هست که خانواده شما و خانواده اونها با هم تفاوتهای زیادی دارند!
حتی اگر خانواده او در روستا برو بیایی داشتند و مثلاً پدرش کدخدا بود و وضع مالیش هم خوب بود، باز هم با شما تفاوت فرهنگی و اجتماعی داشتند!

پس به نظر من این که کسی شهری هست یا روستایی، یا فقیر است یا پولدار، ربطی به شخصیت و انسانیت او ندارد.

ولی وقتی بحث ازدواج هست، باید خانواده ها و هر دو طرف از نظر فرهنگی نسبتاً به هم شبیه باشند.
به این خاطر که شاید حتی ازدواج بالاشهر با پایین شهر هم مشکل ایجاد کند!

دیگر این شما و خانواده شما هستید که باید تشخیص بدهید این تفاوتها در چه حد هستند.

به شما پیشنهاد می دهم پست های این تاپیک رو مطالعه کنید: ازدواج دو نفر با اختلاف فرهنگی

موفق باشید.

[shabe barooni]

سلام دوست خوبم. این ازدواج به خاطر اختلاف سطح فرهنگی، در آینده دچار مشکلات زیادی خواهد شد. ضمن اینکه خانواده تون راضی به این وصلت نیستند. توصیه میکنم ازشون صرف نظر کنید.

[nazanin1366]

الان به قول معروف عشق چشمتونو کور کرده
ایراد خانواده شما کاملا منطقیه پس فردا ازدواج می کنید کاملا تفاوت ها رو به چشم می بینید الان شما خودتونو در نقش ناجی اون دختر می بینید و احتمالا توی نقش شاهزاده رویاها فرو رفتید ولی پس فردا که وارد زندگی مشترک شدید و از اینکه همسایه ها خانواده همسرتون رو ببینند خجالت کشیدید متوجه می شید که زندگی داستان سیندرلا نیست و شما هم شاهزاده اون داستان نیستید
رک باهاتون صحبت می کنم :چشماتونو باز کنید می گید اونا روستایی هستند و از یه فرهنگ و بافت دیگه داره صحبت می شه و ممکنه با تصورات شما خیلی فرق داشته باشند می گم که مبادا اون دختر بیچاره فردا سرکوفت تصورات رویایی شما رو بخوره
از رسم و رسوماتشون خبر دارید؟؟؟واقعا ببخشید که باز صحبت می کنم می دونید بعضی از این خانواده ها رسم دارند که شب اول عروسی یک زن و یک مرد رو داخل اتاق می کنند؟؟؟؟تا باکرگی دختر رو تایید کنند؟؟؟من یک دوست روستایی داشتم توی خوابگاه چیزایی در رابطه با رسوماتشون می گفت که من سرم سوت کشید!!!!!
البته همه مثل هم نیستند ولی باید بپرسید حتما هم بپرسید
می گید از طبقه کارگری هستند که طبقه شریفی هستند ولی همانطور که خانواده تون گفتن بعد از ازدواج بالاخره رفت و امدی هم هست شما هم لیسانسیه هستید مطمئن باشید بعد از مدتی حشر و نشر با اونا خسته می شید اونا به قول معروف زبان شمارو نمی فهمند شما از یه دنیای دیگه هستید و اونا هم از یه دنیای دیگه اونا یه سری اصطلاحات به کار می برن شما هم یه سری رو
منم جای خواهر یا مادرتون بودم صددر صد سعی می کردم منصرفتون کنم ما نمونه داستان شمارو در فامیلمون داریم اون فرد مذکور بعد از قریب به هشت سال زندگی پشیمان ترین فرد هستش منتها چونکه مهریه خانمش رو بالا زده نه راه پیش داره و نه راه پس

[srr72]

سلام!سعی کن بیشترراجع این موضوع فکرکنی وهمه ای جنبه های خوب وبو رودرنظربگیری!!!!صحبت یکی دو روزنیست به اون دخترهم فکرکن اون هم گناه داره شاید بعدن بیاد وارد زندگی تون بشه خودش بیشترازشماضربه میبینه!!..مثلان خواهرتون ویافامیلاتون باگوشه ای چشمشون نگاهش کنن (حتی اگه اون دخترهیچ عیبی نداشته باشه)متاسفانه خیلی دراطراف خودمشاهده میکنیم که خانواده های شهری خودشون روازروستایی هابهترمیدونن حتی اگه وضع مالی وتحصیلی اونهابهترباشه!!!

[ایوب]

سلام دوست عزیز،

ورودتون رو تبریک می گم!

کسی نمی تونه تو این زمینه به شما کمک کنه، خودتون بشینین فک کنین ببینین چه معیاراهایی براتون مهمه!

ببینین دوسته من، موقعه ازدواج کردن،

1- یه سری آیتم ها هستن که اگه طرف مقابل داشته باشه یا نداشته باشه، بدون فکر کردن روی بقیه ی خصوصیاتش، رد می شه!!! مثلن یه دختر خانومی می گه اگه طرف معتاد باشه، هر چی خصوصیت مثبت دیگه داشته باشه، من ردش می کنم! به این آیتم ها، شرط ورود می گن!

2- حالا، وقتی طرف، شرایط ورود رو داشت، می یایم معیارهای بعدی مون رو بررسی می کنیم و به اون ها امتیاز می دیم! بعنی با آیتم های تو این مرحله، به تنهایی نمی شه کسی رو رد کرد یا قبول کرد، بلکه این آیتم ها در کنار بقیه موارد هستن که باعث گرفتن تصمیم نهایی می شن! مثلن امکان داره طرف مقایل شغل زیاد خوبی نداشته باشه اما وضع مالیش خوب باشه، که امتیاز مثبت یکی، امتیاز منفی دیگری رو جبران می کنه (اینا مثاله ها)

3- خوب، حالا شما ببینین که موارد که بیان کردین، چقدر براتون مهمه و جزء کدوم دسته از آیتم ها قرار می گیره!
برا این مرحله، باید به خودتون رجوع کنین، تمام پیامدهایی که خانوادتون و دیگران می گن رو در نظر بگیرین، ببینین می تونین باش کنار بیاین یا نه!!!!

آیا براتون مهمه که:

-خانواده دختره تو يكى از روستاهاى يه شهرستان كوچيك زندگى ميكنن.

-وضعيت مالى خانواده دختر ضعيفه ومادر وپدر، برادرا وداماداشون همه از قشر كارگر هستن و همه از نظر مالى ضعيف هستن.

- خانواده من به خاطر اين فاصله طبقاتى و اجتماعى يعنى ضعيف بودن وضع مالى و كارگر بودنشون و روستايى بودنشون شديداً مخالف اين ازدواج هستن.

هر کدوم از این مسائل که گفتین، درجه ی اهمیتش رو وقتی متوجه می شین که به پیامدهایی که در بر داره، فکر کنین!!! مثه همون هایی که گفتین:

"معتقدن با وجود تفاهم بين من ودختر الان متوجه نيستم ودر صورت اين ازدواج درآينده دچار مشكل ميشم مثلاً اينكه خجالت ميكشم با اون خانواده رفت وآمد كنم و پيش فاميل و دوستام سرشكسته ميشم.مخصوصاً وقتى تو آينده شاهد ازدواج دوستهاى صميميم با دخترهايى با شرايط خيلى بهتر ميشم عذاب ميكشم و پشيمون ميشم.البته خودشون هم خجالت ميكشن كه بگن عروسشون از چه خانواده اى هست.اينطور حرف زدن خانوادم باعث شده كه خودمم به فكر برم و حتى به علاقه خودمم شك كنم و فكر كنم كه نكنه اين علاقه گذرا باشه و واقعاً تو آينده دچار اين مشكلات بشم و پشيمون بشم."


تمام عواقب این مسائل بالا رو در نظر بگیرین، ببینین خودتون می تونین عواقبش رو تحمل کنین، اصلن این چیزا براتون مهم هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مثلن شاید برای من اصلن مهمه نباشه که مردم چی می گن!
شاید یه فردی مردم براش مهم باشه و بگه مردم همین ها هستن که من میونشون دارم زندگی می کنم و نظراتشون برام مهم هست!!!


بعد به این آیتم های بالا نمره ی منفی بدین و در کنار بقیه ی معیارها بسنجین!!

موفق باشن!

[deljoo_deltang]

در تکمیل گفته دوستمون بعد از این مراحل هر تصمیمی گرفتید باید روش قاطعانه بایستید و تنها خودتون رو مسئول تصمیم گیری بدونید و نه اطرافیان و نزدیکانتون رو.

[l0l]

سلام. نمیدونم چرا اعضای این سایت همش دارن سعی میکنن که از ازدواج مردم جلوگیری کنن! خیلی از تاپیک ها رو خوندم که طرف مشاوره ازدواج گرفته بود و اعضای سایت سعی میکردن ازدواج رو بهم بزنن. اگر شما بتونید دو نفر رو به هم برسونید کار خیلی خوبی کردید و کلی ثواب داره. الان دارید با بهانه های مختلفی مثل تفاوت فرهنگی و اینا ازدواج رو به هم میزنید! بنظر من این ازدواج خیلی خوب میتونه باشه. من همیشه آرزو دارم با یک دختر ساده و روستایی ازدواج کنم! مخصوصاً اگر فرهنگ خونوادشون پایین باشه اما اون دختر یکم ازشون بهتر و زیبا تر باشه. من تا جایی که فهمیدم مادرت با ازدواج مشکلی نداره اما داره یه سری نصیحت بهت میکنه! بنظر من باش ازدواج کرد و ان شاء الله خوشبخت بشید.

[mehraiin]

برادرم وقتی گفت که می خواد ازدواج کنه، همه مون خیلی تعجب کردیم، ولی تصمیم گرفتیم که واکنش نشون ندیم و وقتی رفتیم که دختر رو ببینیم یه عیب و ایرادی بگیریم تا قضیه منتفی بشه، چون برادرم تازه 22سالش بود و کلا آماده ازدواج نبود، خلاصه قرار گذاشتیم که بریم دختر خانوم رو ببینیم، فقط قبلش برادرم بهمون گفت ایرادایی که می گیرین منطقی باشه، این که محلشون کجاست، خونشون چه جوریه، خودش زشته یا هر چی، فقط فقط ایرادی می تونین بگیرین که منطقی باشه!
و ما اونروز رفتیم و جز این مواردی که قبلا باهامون طی کرده بود ایراد دیگه ای نمی تونستیم بگیریم، خلاصه اینکه الان هم ازدواج کردند و یه کوچولوی خوشگل هم دارند، خیلی از معیارهای خوشبختی رو نداشتند، ولی الان خوشبختند
برادرم رو خیلی تحسین می کنم، با اینکه سنش کم بود روح بزرگی داشت، آدمها رو بر اساس مال و اموالشون دسته بندی نکرد، بر اساس محله شون و ....
می دونین نمی دونم چرا عادت داریم خودمون رو با بقیه مقایسه کنیم، شما با هر کسی ازدواج کنید، به هر حال دختری با وضعیت بهتر از اون هم هست، پس اگر وضعیت مقایسه رو داشته باشین، این زمینه وجود خواهد داشت، حالا با هر دختری
ببین خودت چی می خوای، و دخترمورد علاقه ات رو فقط با خودش بسنج و به خاطر چیزایی که نقشی در داشتنشون نداشته سرزنش نکن

[mahdi maram]

باسلام.اينارو در ادامه موضوع ازدواج با دختر فقير روستايى ميزنم.
اول از همه متشكرم به خاطر مشورت و كمك فكرى دوستانتون.تمام نظرها چع مثبت وچه منفى واقعاً خيلى كمك كرد.
شايد اضافه كردن اين مطلب به مطلب قبلى(ازدواج با دختر فقير روستايى) لازم باشه.
من با اون دختر روستايى چون تو دانشگاهى كه درس ميخونه مشغول به كار دانشجويى بود همكار بوديم ونزديك دوسال باهم رابطه كارى داشتيم.بهتره بگم دختره ترم بعد ليسانس ميگره و چون معدل الف دانشگاهه بدون كنكور وارد مقطع فوق ليسانس ميشه منظورم اينع كه از نظر تحصيلات بهتر و بالاتر از منه.من بااين كه از كار تو دانشگاه خسته شده بودم و اعصابم جواب كار سنگين اونجا رو نميداد به خاطر اون دختر هشت ماه اون وضع رو تحمل كردم و به كارم ادامه دادم تا دختره رو كاملاً زير زره بين بذارم و كنترلش كنم.درمورد دختر از تمام كارمندهايى كه ميشناختنش البته غير مستقيم تحقيق كردم و جز خوبى و درك بالاش چيز ديگه اى نشنيدم.البته اون زمان نتونستم اطلاعاتى در مورد خانوادش بدست بيارم.بعد از اين همه دقت و وسواس مطمئنم كه خود دختره واقعاً عاليه و از هر نظر ظاهرى يا اعتقادى دقيقاً همون چيزيه كه من ميخواستم و تا ٩٠٪مطابق با معيارهاى منه فقط تنها مشكل روستايى و فقيربودن و شايد همون تفاوت فرهنگى خانوادش با خانواده منه كه همه شما عزيزان بهش اشاره كرديد.
اگه خوندن اين مطلب جديد باعث ميشه نظرتون عوض بشه يا حرف جديدى براى گفتن داشته باشيد شديداً مشتاق شنيدنم.