ضمن عرض سلام خدمت همه ی دوستان گرامی و با تشکر از مدیران وب سایت همدردی
من پوریا (نام مستعار) 26 ساله و شاغل (آزاد) هستم و دانشجوی ترم 3 مهندسی فناوری اطلاعات هستم.با توجه به تصمیم ام برای ازدواج با خانمی که تحت شرایط ذیل عرض می کنم می خواستم نظر عزیزان رو بدونم :
نحوه ی آشنایی :
خانم مذکور از هم مهدکودکی های من بوده و خانواده ی ایشان هم از دوستان صمیمی یکی از اقوام درجه اول من بودند و سابقه ی آشنایی ما به حدود 15 سال پیش بر می گرده.(قابل ذکر است که پدر ایشان با مادر بنده و مادرشون با عمه ی من همکار بودند)اما در تمام طول این 15 سال هیچ گونه ارتباطی بین خود این خانم و خانواده اش با بنده به هر نحوی نبود.از اونجایی که من عضو فیس بوک هستم ، خانم توانستند من رو پیدا کنند و پس از مرور خاطرات شیرین کودکی و عشق کوچک و کودکانه ی همان سالها راغب به آشنایی بیشتر با هم شدیم که تا امروز هم این ارتباط به مدت 2 ماه هست که از طریق تلفن و فیس بوک ادامه داره
دلیل متارکه ی خانم مذکور ( بنا به گفته های خود ایشان) :
ازدواج در سن پایین ( 19 سال) بر خلاف میل و خواسته ی خانواده ی خانم و بخاطر اصرار و پافشاری خانواده ی آقای قبلی و در نتیجه ی ابزار علاقه های پی در پی و سوزناک وی بوده که پس از مدتی مخالفت ، بلاخره خانواده ی خانم بنا بر یک سری معذوریات ( همکار بودن مادر آقا با مادر خانم) می پذریند و ازدواج صورت می گیرد.اما دلیل اصلی ناسازگاری بد بین و بد دل بودن شوهر سابق و شکاک بودن بی مورد ایشون از طرف خانم برای بنده بیان شده در حدی که رفتارهای آزاردهنده ای از طرف شوهر سابق صورت می گیره ( در حد پاک کردن آرایش و برخورد های غیر منظقی در شرایط حساس و حتی اجازه ندادن به خانم برای مشارکت در فعالیت های اجتماعی مانند کار ، تحصیل و غیره) که با توجه به روحیه ی اکتیو و فعالیت محور و شوق ایفای نقش خانم در جامعه زندگی رو دچار تناقض و غیر قابل تحمل می کنه که بنا به گفته های خانم مذکور عمر زندگی مشترکشون به 1 سال نرسیده و عاقبت بر خلاف میل شوهر سابق از ایشان بدون اخذ مهریه و توافق جدا شدند ( تاریخ متارکه سال 86)
وضعیت هماهنگی ملاکهای منطقی و ضروری زندگی :
مبتنی بر شناختی که خانوده به صورت کلی از خانواده ی ایشان دارند و بنا به گفته های خود خانم و صحبتهایی که در تشریح وضعیت خانواده گی توسط هردوی ما عنوان شده ، هماهنگی خانواده ها از لحاظ اخلاقی ، فرهنگی ، اقتصادی ، تحصیلات و مذهبی در یک شرایط ایده آل و متعارف بوده و احتمال بروز ناهماهنگی خانوادگی در کمترین میزان برآورد می شه از طرف بنده و ایشون.
وضعیت و شرایط خانم و شوهر سابق پس از متارکه :
شوهر سابق ایشون ازدواج مجدد کردند و دارای فرزند هستند.خانم پس از متارکه به دانشگاه رفته و در حال حاضر دانشجوی ترم 6 کارشناسی تربیت بدنی هستند و در منزل پدر ساکن اند.شایان ذکر است هر دوی ما بنده و خانم در یک سال 1364 به دنیا آمده ایم اما ایشان 11 ماه از بنده بزرگتر هستند.(که با توجه به وضعیت و شرایط فکری و رفتاری و شخصیتی هر دوی ما عامل چندان نگران کننده ای نیست)
ملاکها و نقاط مثبت ایشان از نظر اینجانب که باعث ایجاد علاقه شده :
شرایط خانوادگی مطلوب و مطابق با خواسته های بنده - زیبایی ظاهری مطابق با معیارهای اینجانب و دارای هارمونی با وضعیت ظاهری شخص خودم - مهربانی و عطوفت زنانه ی مورد انتظار - انرژی و شوق ساختن زندگی پایدار از طرف ایشان که انگیزه ی خوبی هم برای خود بنده هست و هماهنگی بین ایده آل های زندگی مشترک و مطابقت نکات موثر جهت لذت بردن طرفین از زندگی و مشابهت در شیوه ی زندگی - تحصیلات و تمایل ایشان در پذیرفتن نقشهای اجتماعی -
سوال بنده از عزیزان و موارد نیازمند راهنمایی :
از نظر من صرف مطلقه بودن ایشان و (ضمن عذر خواهی از خانمهای محترم ) باکره نبودن برای اینجانب ملاک نیست و معتقدم عظمت یک زن در روح و شخصیت و رفتار اوست نه در بند یک حادثه...هرچند همانطور که شاهد هستیم بدلیل بروز برخی ناهنجاریهای اجتماعی در جامعه ی فعلی در حال گذار ایران بسیاری از دختر خانمهای به ظاهر مجرد هستند که علیرغم شرایط خانوادگی متعادل ، خود در بعضی موارد زندگی مشترک زیر زیرکی را گاهاً تجربه کرده اند و از آنجا که در یک بستر نرمال چنین اتفاقی روی نداده قابل اعتماد نبوده و نیستند.هرچند خود اینجانب هم فرد سخت گیر و خشکه مغزی در این باب نیستم و شرایط امروز را درک می کنم اما در چنین شرایطی صرف باکره بودن یک خانم دلیل پاکدامنی او و عاری بودنش از هر عیب و مشکل نیست.
سوال اول : اینکه کنکاش و تحقیق در باب زندگی سابق خانم مذکور باید تا چه حدی باشد؟آیا صرفاً به سخنان ایشان و خانوده ایشان در مورد انچه که در گذشته اتفاق افتاده قابل اکتفا و اتکاست؟
سوال دوم : با توجه به سابقه ی ذهنی پیش امده برای خانم و خانواده ی ایشان نگرانی هایشان برای من قابل درک است به همین جهت نوجه به درصد موفقیت و حساسیتم بر روی درستی انجام این کار میزان قابل توجی است ، تا حدی که علیرغم میل اکثر آقایان حاضر هستم با شوهر سابق ایشان در خصوص آنچه که در گذشته اتفاق افتاده و عامل متارکه بوده صحبت کنم به شرطی که گامی در جهت انتخاب صحیح هم برای اینجانب و هم برای خانم باشد و ضامن تصمیم گیری صحیح مان...آیا بررسی مورد فوق لزومی دارد ، رفتار صحیح در این مورد چیست؟
سوال سوم : با توجه به شناختی که مدت 2 ماه آشنایی از ایشان و رفتارشان کسب کرده ام ایشان فردی حساس بوده و در برخی موارد احساس می کنم بد بینی و استنطاق حاکم بر زندگی قبلی بر رفتار خانم تاثیر گذاشته اما جای شکرش باقی است که هر دو می توانیم با هم صحبت کنیم و در اغلب موارد با توضیحاتی که از جانب بنده ارائه شده و درک نگرانی های ایشان ، رفع ابهام صورت گرفته اما نگرانی عمده ی اینجانب در خصوص فضای فکری منفی یک شخص است..دیدن نیمه پر یا خالی لیوان...رفتار فوق تا چه حدی قابل پیشگیری و کنترل است و از چه راههایی می توان به شدت و ضعف این مسئله در وجود فرد مورد علاقه پی برد؟
علاقه ی بنده به خانم مذکور در بند وصال نیست...اگر بتوانم منطقاً و احساساً همراه خوبی برایشان باشم قدم در این راه می گذارم وگرنه پرهیز از اشتباه به خودی خود بزرگترین پیروزی است هم برای من و هم برای ایشان... در پایان از توجه همه ی شما عزیزان سپاسگذارم و برای همه ی زوج های جوان ایران زمین آرزوی خوشبختی ، کامیابی و سعادت دارم...فراموش نکنیم هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق...
علاقه مندی ها (Bookmarks)