به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 تیر 90 [ 23:16]
    تاریخ عضویت
    1390-3-01
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    1,370
    سطح
    20
    Points: 1,370, Level: 20
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 22 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    چرا بی توجهی می کند؟!

    سلام

    من تازه عضو شدم و یک مشکل خیلی خیلی بزرگ دارم. نیاز به کمک دارم.

    من 25 ساله هستم. فوق لیسانس دارم و سال ها است که شاغلم. به خاطر مشکلات مالی که درگیرش بوده ام همیشه روی پای خودم ایستادم.
    تا به حال پسرهایی هم در زندگی ام بوده اند که به من توجه هایی داشته اند. می خوام بگم کمبود از این نظر ها ندارم.
    مدتی قبل وارد یک محیط کاری تازه شدم. مدیر یکی از پروژه ها بهم علاقه مند شد. یعنی البته نه این که هیچ وقت چیزی بم بگه ولی من فهمیدم و او هم فهمید که من می دونم.
    در شرکت هوامو داشت و از این که همه بدونن که هوامو داره هیچ ترسی نداشت. من هم از اونجایی که آدم به شدت اجتماعی است اولش بهش شک داشتم. فکر می کردم قصد وقت گذرونی با منو داره. چون محیط اون شرکت این طوری بود که همه دختر پسرا از این جور صمیمیت ها داشتن. من بهش گفتم که از این طور برخوردا خوشم نمی آد و اون هم رعایتشو بیشتر کرد. در این حد که وقتی کسی حواسش نیست با نگاهش بهم بفهمونه حواسش بم هست و این ها.
    بعد از مدتی خیلی اتفاقی فهمیدم که آدم مذهبی هم هست که من اینو خیلی دوست دارم. توی اوقات بیکاریش که به خاطر مشغله خیلی هم کم هست به بچه های بی سرپرست قرآن یاد می ده و گوشیش هم پر صدای این بچه هاس. اینو خودم دیدم توی گوشیش.چون همیشه گوشیشو یادش می رفت و یا می سپارد به من.
    من به دلایلی شغلم رو عوض کردم.
    چند بار به بهانه های کاری بهش زنگ زدم که بفهمه اگر بخواد می تونه باهام در تماس باشه. چون واقعا ذهن منو درگیر کرده بود و تصمیم گرفتم مدتی باهاش آشنا بشم تا ببینم خدا چی می خواد.
    البته این جوری نبود که بخوام کار جلفی بکنم. ولی اون بهم می گفت که دلتنگمه. منم چیزی نمی گفتم تا ببینم چی می شه در آینده. سعی می کردم بیشتر درباره برنامه های کاری حرف بزنیم.
    یه آدمه خیلی باهوشه ولی خیلی هم سر به هوا و بی توجهه. اگر دور و برش باشی باهات خوبه و هر کاری بخوای انجام می ده. ولی به محض این که پیشش نباشی دیگه اصلا زنگ نمی زنه.
    مثلا قرار می شه نیم ساعت دیگه زنگ بزنه دو روز بعد تو خودت زنگ می زنی. اصلا هم هر چی می گی زیر بار نمی ره که بی توجهه. جواب تلفنم نمی ده که. البته می دونم سرش شلوغه ولی خوب من واقعا درگیر و بلا تکلیفم. اصلا یه کلمه حرف درست حسابی نمی زنه. یه بار زنگ می زنه خیلی سرپوشیده از شرایط خانوادگیش می گه. بعد دیگه مدتی پیداش نیست.
    مشکلم اینه که اصلا زیر بار نمی ره که سر به هواس.
    دو روز پیش بهش گفتم که اصلا نمی خوام دیگه با هم کار کنیم. گفتم پای قرارداد اون کار مشترک نمی رم چون مسولیتش می افته روی دوش من. بهش هم گفتم دلیلش همینه که پیگیر کاراش نیست و اذیتم می کنه. ولی باز انگار نه انگار. گفت من حتما دیگه جواب می دم. امروز که یه کار واجب پیش اومده بود زنگ زدم باز جواب نداد.
    هربار تصمیم می گیرم دیگه جوابشو ندم و از ذهنم بندازمش بیرون ولی نمی شه. از بس که این ادم خوبه. همه آدمایی که می شناسم دوسش دارن.
    از کارو و زندگی افتادم. اصلا تمرکزم نمی شه به کارام برسم. صدای رئیسم در اومده. اونم من که خودم یه مجموعه رو می گردوندم تنهایی. اصلا دیگه انرژی ندارم.

    من اصلا کار جلفی نکردم که بخواد دل اونو بزنه. سعی هم می کنم خونسرد باشم. ولی به روحم خیلی فشار می آد. دیوونه ام کرده.
    می خوام بدونم باید چه کار کنم. کسی که این همه مدت ها دور و بر من می چرخید از وقتی استعفا دادم حتی نیومده یه بار منو ببینه. می ترسم مشکل روانی چیزی داشته باشه. مگه آخه آدمم می شه انقدر بی احساس باشه؟
    تورو خدا زود جوابمو بدید

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چرا بی توجهی می کند؟!

    سلام،

    به این سایت خیلی خوش آمدید.

    من به شخصه فکر می کنم نیازی نیست که شما حرکتی بکنید.
    این وظیفه آقا پسر هست که در صورت تمایل و در صورت داشتن شرایط ازدواج اقدام کند و قضیه را رسمی کند.

    ولی او تا به حال این کار را نکرده است.

    از قرار معلوم شما هم دلیلش را نمی دانی، من هم نمی دانم.
    نیازی هم نیست که راجع به این مسئله فکر کنیم چون هزار دلیل می تواند داشته باشد.

    خودتان را درگیر بازی احساسی نکنید و دائم در انتظار او نباشید. فکر خودتان را مشغول نکنید. به زندگی خود ادامه بدهید.
    برای اینکه اگر پای احساسات در میان باشد، در صورت اقدام ایشان و شروع دوره ی آشنایی احساسات چشم شما را خواهد بست.

    بهتر است دیگر شما سمت او نروید و بیشتر از این با او تماس نگیرید و با پیشنهادات خود او را در فشار قرار ندهید. اینها بدتر او را فراری می کند.

    در ضمن اگر ایشان خواستند اقدام کنند، کمی بیشتر به این بی توجهی های ایشان فکر کنید. باید ایشان را بیشتر بسنجید که مبادا مسئولیت پذیر نباشند.

    موفق باشید.

  3. 11 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (سه شنبه 28 تیر 90)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 تیر 90 [ 23:16]
    تاریخ عضویت
    1390-3-01
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    1,370
    سطح
    20
    Points: 1,370, Level: 20
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 22 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چرا بی توجهی می کند؟!

    وای خیلی ممنونم که زود جواب منو دادید دوست گرامی

    مساله اصلا این نیست که من درگیری احساسی داشته باشم.

    بهش هم زنگ نمی زنم مگر این که کار واقعا واجبی پیش بیاد. خیلی مغرورم. فکر هم می کنم از همین غرورم خوشش می آد. به خاطر همین هیچ وقت حاضر نیستم غرورم را بشکنم تا از چشم این آدم بیوفتم. چون دورو برش پر از دختراییه که خودشونو لوس می کنن برای اون.

    ببینید الان ذهنم درگیر و بلا تکلیفه نه احساسم..شاید مشکل روحی پیدا کردم. واقعا دیگه انگیزه برای کار ندارم. می گم من دخترم چه قدر دیگه باید روی پای خودم باشم. خیلی خسته کننده است. می ترسم شغلمو از دست بدم.

    از طرف دیگه هم همین بی توجهیش در توجه من بهش بی تاثیر نیست. همین الان یکی از کارمندای زیر دستم که برای اون هم کار می کنه همه اش دورو برم می چرخه. یکی از دوستام که می دونه می گه باهاش صمیمی شو تا اون کمی به خودش بیاد.
    ولی آدم این طور بچه بازی ها نیستم. دنبال رابطه جدی هستم که با تحقیقاتی که در مورد این ادم کردم دیدم شرایط منو داره.
    برام مثل یه مبارزه است که باید در اون پیروز بشم. ضمن این که هیچ ایراد و اشکالی در اون آدم نمی بینم که بخواد مانعم بشه. اگه می خواستم بشینم تا یکی منو انتخاب بکنه و منفعل باشم که تا حالا ملیون بار ازدواج کرده بودم.

    اونم علاوه بر وقارم همه اش از انرژی و انگیزه من تعریف می کنه. نمی دونم شاید چون خودش سر به هواس!
    مسئولیت پذیر هم هست. هم شرکتشو با اون همه کارمند اداره می کنه. هم به شاگردای بی شمارش می رسه و هم خانواده اشو همه جوره زیر بال و پر داره هم هزار تا کار دیگه رو پیش می بره.

    نمی دونم باید چه کار کنم. ممنون می شم نظر شمارو بدونم. اصلا چرا این آدم وارد زندگی من شد یه هو؟
    من اصلا اولش چشمم دنبالش نبود.

  5. کاربر روبرو از پست مفید mahsa khanum تشکرکرده است .

    mahsa khanum (یکشنبه 01 خرداد 90)

  6. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چرا بی توجهی می کند؟!

    دوست عزیز،

    مشکل اینجاست که فرض بگیریم او الآن اصلاً شرایط ازدواج را ندارد، یا دلش نمی خواهد ازدواج کند، یا دلش نمی خواهد با شما ازدواج کند...
    شما نباید بیهوده روزهای خودتان رو تلف کنید.

    شما تمام کارهایی که یک دختر برای نشان دادن خود می تواند بکند را کرده اید. بیشترش همانطور که خودتان هم می دانید شاید جلف بازی باشد.

    اینکه بخواهید با او صمیمی شوید به نظر من اشتباه هست.

    کلاً با ادامه دادن اینطوری ممکن است شما 1-2 سال یا بیشتر در انتظار او باشید و روزها همینطوری بگذرد. شاید یکروز با شما مهربانتر باشد و یکروز حوصله شما را نداشته باشد. شاید صمیمی تر هم بشوید و با هم بیرون بروید، ولی آخرش معلمو نیست به ازدواج ختم بشود یا نه.


    این در فرهنگ ماست که پسر همیشه پا می گذارد، خواستگاری می کند و ...
    شما اگر این را قبول ندارید می خواهید خلاف جهت شنا کنید. باید دید که آیا آن پسر این اخلاق شما را می پسندد؟
    یعنی آن پسر جنبه ی این را دارد که یک دختر به سمتش بیاید و به او ابراز علاقه کند و او را انتخاب کند؟

    در این سایت راجع به این مسائل صحبت شده...

    البته این نظر شخصی من است. امکان این هم زیاد است که شما راه دیگری بروید و به نتیجه برسید.

    ولی از آنجا که در این سایت دختران زیادی داشتیم که به خاطر این رابطه ها ضربه خوردند، من به شما گفتم که تا این آقا رسمی اقدام نکنند، نباید به ازدواج با او امید داشته باشید...

    او به اندازه کافی شما را می شناسد که اگر بخواهد برای ازدواج اقدام کند...

  7. 11 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (یکشنبه 01 خرداد 90)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 تیر 90 [ 23:16]
    تاریخ عضویت
    1390-3-01
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    1,370
    سطح
    20
    Points: 1,370, Level: 20
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 22 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چرا بی توجهی می کند؟!

    نه من هیچ وقت حتی اگر بمیرم حاضر نیستم برم به یک پسر پیشنهاد ازدواج بدم...به نظرم نه تنها توی ایران که توی همه دنیا خیلی بی معناست. البته ببخشید شما خودتون آقا هستید شاید از لحن من خوشتون نیاد ولی اون ازدواج واقعا بی ارزشه.

    ولی دوست من یک قسمتی از زندگی آدم اینه که بتونه برای به دست آوردن چیزی که می خواد تلاش کنه.

    شاید مساله رو خوب مطرح نکردم. موضوع اینه که من با توجه به داده هایی که دارم و کم هم هست باید چه روشی و چه تصمیمی رو اتخاذ کنم.
    اصلا اگر قراره اون رو نادیده بگیرم نیاز به کمک دارم شاید.

    دنبال روش درست برای حل این مشکل هستم. آیا این آدم واقعا مشکل روحی دارد؟

    من نمی تونم و تا به حال هم در زندگیم این طور نبودم که بخوام یه مشکل رو حل نشده رها کنم. نمی تونم صورت مساله رو پاک کنم. می خوام اگه این موضوع رو رها کنم هم حتما باید دلیلی داشته باشم.

    خوب اون ادم حتما دلایلی داره ولی من نمی تونم ازش سر در بیارم که.

    باور کنید که آدم زیاد احساسی نیستم. سال ها قبل از این رابطه های احساسی داشتم و قدیمی شده برام.
    مشکلی دارم و می خوام حلش کنم.

  9. 4 کاربر از پست مفید mahsa khanum تشکرکرده اند .

    mahsa khanum (یکشنبه 01 خرداد 90)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 09 مهر 91 [ 00:17]
    تاریخ عضویت
    1390-2-27
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    1,654
    سطح
    23
    Points: 1,654, Level: 23
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    53

    تشکرشده 55 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چرا بی توجهی می کند؟!

    مهسا جون سلام
    منم یه مشکل مشابه تو داشتم اصلا به خاطر همین شباهت وارد تاپیکت شدم. منم چند ماهه پیش با کسی برای آشنایی رابطه داشتیم البته کاملا سنتی به خواستگاری اومد. بعد چهار ماهی باهم در ارتباط بودیم، اما این آقا به بهانه هایی هی می رفت و پیداش نمیشد و من مجبور شدم برای همون حس بلاتکلیفی باهاش تماس برقرار کردم. بهرحال الان رابطه ی ما تموم شده البته از طرف اون و الان من شدیدا پشیمونم که سعی کردم باهاش تماس برقرار کنم و حتی فک میکنم همین رفتار من باعث شد اون دلسرد بشه و گرنه هیچ دلیل قانع کننده ای برای تموم کردن رابطه وجود نداشت.

  11. 6 کاربر از پست مفید طره تشکرکرده اند .

    طره (دوشنبه 02 خرداد 90)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 تیر 90 [ 10:28]
    تاریخ عضویت
    1390-2-19
    نوشته ها
    45
    امتیاز
    1,469
    سطح
    21
    Points: 1,469, Level: 21
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    50

    تشکرشده 51 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چرا بی توجهی می کند؟!

    سلام.به نظر من اون آقا در مورد رابطش با شما تردید داره که هی میره و میاد.شما دوتا کار میتونید بکنید.همزمان فکرو خیالات راجبشو کم کنید و کمتر بهش فکر کنید.درضمن اون تو این فاصله فرصت پیدا میکنه که تصمیم نهایی خودشو بگیره.شما سمتش نرید چون فکر میکنه واسه تصمیم گیری تحت فشاره.این نظر شخصیه منه.باید ببینی مشاورای عزیز چی میگن.

  13. 2 کاربر از پست مفید mahraveh تشکرکرده اند .

    mahraveh (سه شنبه 28 تیر 90)

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 دی 93 [ 13:41]
    تاریخ عضویت
    1390-2-25
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    3,144
    سطح
    34
    Points: 3,144, Level: 34
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 56
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteranTagger Second Class
    تشکرها
    38

    تشکرشده 71 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چرا بی توجهی می کند؟!

    سلام

    مثل خودش باهاش رفتار كن ،بي توجه باش اولش شايد مجبور باشي فقط خودتو بي توجه نشون بدي ولي ذهنت درگير باشه ولي بعد يه مدت ذهنت هم آزاد ميشه ، هر چقدر پيگير باشي ديرتر به نتيجه مي رسي چون اون مي دونه كه حالا حالا ها فرصت داره واسه داشتن شما ،اگه رهاش كني هر اتفاقي كه بيافته به سود تو هست :

    1-اولا كه اگه قصدي داشته باشه از بي توجهي شما متعجب ميشه و زودتر خودش اقدام ميكنه و در اين صورت قضيه خيلي دلچسبتر ميشه براي شما .
    2- اگه قصد جدي نداشته باشه شما خيلي زودتر متوجه ميشيد و قبل از اينكه غرورتون و احساستون آسيبي ببينه از اين بازي خارج شديد .

    اين چيزيه كه تجربه كردم و البته نظر شخصيه منه عزيزم

  15. 5 کاربر از پست مفید hira تشکرکرده اند .

    hira (چهارشنبه 04 خرداد 90)

  16. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 تیر 90 [ 23:16]
    تاریخ عضویت
    1390-3-01
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    1,370
    سطح
    20
    Points: 1,370, Level: 20
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 22 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چرا بی توجهی می کند؟!

    دوستان از لطفتون ممنونم.

    راستش این جا که می چرخیدم می دیدم بعضی ها گلایه می کنن که چرا بهشون دیر جواب داده شده. واقعا خوشحالم از جواب های شما.

    من با شما موافقم. دیگه اصلا باهاش در تماس نیستم. همکاریمون رو هم با دلایل منطقی کنسل کردم. البته نه به خاطر این ماجرا ها. تصمیمم کاملا کاری بود.

    ولی مشکلم هنوز کاملا حل نشده. ببینید یکی از همکارای آقام از طریق یک خانم همکار دیگه ازم خواست که بیشتر با هم آشنا بشیم. من اصلا تمایلی به این آشنایی ندارم.
    از یک طرف می دونم که این تمایل نداشتنم به خاطر فکر کردن به اونه. می دونم من اگر بخوام با این آدم رفت آمد کنم اون حتما می فهمه. این که اصلا قشنگ نیست که آدم بخواد به دو نفر فکر کنه. این که به خاطر آدمی که تکلیفم باهاش معلوم نیست بخوام خودمو محدود کنم به غرورم لطمه می زنه. ممکنه بعدا پشیمون بشم. همین الانشم با این که اصلا حوصله این آدم تازه رو ندارم ولی همه اش به خودمو ملامت می کنم که به خاطر یه نفر دیگه داری این کارارو می کنی.

    از یه طرف هم اگه بخوام با این آدم جدید صحبت بکنم نمی دونم تکلیف اون قضیه چیه تا درست تصمیم بگیرم.
    به هر صورت در حال حاضر از خودم خیلی حرص می خورم. اعتماد به نفس لازم رو ندارم.
    دوست دارم یه جوری زودتر تکلیف این قضیه رو معلوم کنم. کسی رو هم نمی شناسم که بخواد توی سر در آوردن بم کمک کنه.

    ممنونم از راهنماییتون

  17. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    202
    Array

    RE: چرا بی توجهی می کند؟!

    سلام عزیزم

    ببخشید که منم وارد تاپیک مجردها شدم.

    راستش وضعیت شما شبیه وضعیت دوران مجردی خودم یود برای همین گفتم بیام و تجربیاتمو برات بگم. امیدوارم مورد استفادت قرار بگیره.

    خودت رو اصلا بلا تکلیف اون اقا نکن. این جور ادما که در تصمیم گیری دچار تردید هستند ممکنه سالها در تردید بمونن و چیزی جز عداب برای شما نداره.

    بذار داستان زندگیمو بگم من در چنین رابطه ای 2 سال بودم در حالی که طرفم از من بعد 1 سال خواستگاری کرد و لی همچنان 2 سال طول کشید تا به این نتیجه رسید که نمی تونه تصمیم بگیره و به منم حق انتخاب نداد. در حالیکه من خواستگارهای زیادی داشتم. این اقا که گفتید چند سالشونه؟

    دفعه دوم که در چنین رابطه ای قرار گرفتم منجر به ازدواجم با مردی شد که همیشه من باید برم طرفش و اون همیشه خودشو می گیره و به نوعی من همیشه دارم گدایی محبت می کنم.

    . من خواستگار زیاد داشتم اما همشون سیریش بودن. ولی بعد از رابطم با اون اقا (3 سال) یکهو سر و کله این شوهرم پیدا شد که مثل خواستگارهای قبلیم سیریش نیود برا همینم من در واقع جذب همینش شدم . این ادمها قدرت انتخابو با این حرکات شل بگیرو سفت بگیر از ادم می گیرن. پس اگرم یه روزی اومد به خواستگاریت خیلی خیلی دقت کن.

    در مورد این خواستگار جدیدت. اونو هم از دست نده ولی با عقلانیت جلو برو و نذار حس انتقام و یا حس علاقه به اون مرد قبلی به طور نا خود اگاه در تصمیم گیریت دخالتی داشته باشه.

    کم کم که بی مهریهاشو ببینی ذهنتم ازش پاک می شه. نگران نباش.

    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  18. 3 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (جمعه 06 خرداد 90)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 خرداد 91, 22:27
  2. توجه توجه، سریعا صندوق پیامهای خصوصی خود را تخلیه فرمایید
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 تیر 90, 16:22
  3. توجه توجه :نكات بسیار مهم در رویكرد جدید تالار همدردی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 16 خرداد 88, 22:57
  4. تجربه نيست ولي نظريه است ( توجه ، توجه ، توجه )
    توسط honarmand در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 25 اسفند 86, 18:39

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.