راهنمایی برای رهایی از یک اضطراب

[mohsen2]

با توجه به این تاپیک همه یار دارند و بی یار ماییم صفحه 2

حقیقتش من یک مشکلی دارم هنوز اون هم اینه که این خانومه که گفتم به من علاقه داشت با نشون دادن علاقش اعصاب من رو بهم ریخته
هرکاری می کنم اون دست از سر من برنمی داره و همش sms عاشقانه ، سوزگدازانه برای من می فرسته

می خواهم یک کاری کنم !! حالا تو این تاپیک یا یک تاپیک دیگه در این مورد بنویسم و نظر شما دوستان رو هم بخواهم و بعدش لینک این مطلب رو براش بفرستم که بخونه ،شاید خودش هم تمایل پیدا کردن بیاد اینجا عضو شه و درد دل کنه !!!

شاید من اشتباه می کنم از شما دوستان می خواهم که راهنمایی کنید تا ایشون اومدن اینجا مطالب رو خوندند فکر نکنند من غیر منطقی بهش میگم که این رابطه به جایی نمی رسه

شایدم من اشتباه می کنم اصلا بیام یک خط دیگه بخرم و خلاص ( باز احتمالش هست شمارم رو از دوستان مشترک بگیره که مجبورم به دوستانم بگم که شمارم رو به کسی ندهند)

[هستی]

سلام

بنظر من شما یکبار و برای آخرین بار خیلی جدی به او بگویید که من کاملا در مورد این قضیه فکر کرده ام و به این نتیجه رسیده ام که ادامه رابطه ما هیچ فرجامی ندارد و من تحت هیچ شرایطی حاضر به ادامه این رابطه نیستم.
فکر می کنم آنقدر خانم با شخصیتی باشید که خودتان ارتباط حتی تلفنی و اس ام اسی را هم قطع کنید و اگر نکنید مجبورم شکایت کنم که این برای شخصیت شما اصلا خوب نیست. (البته اگر خطتتان را عوض کنید و بعد در صورت ادامه شکایت کنید، مثمر ثمرتر خواهد بود)

هرگونه دلسوزی نسبت به ایشان حتی تلاش برای تفهیم بی فرجام بودن رابطه برای او، کار را سخت تر می کند و این ذهنیت ایجاد می شود که حتما شما نسبت به او محبتی دارید که نمی خواهید ناراحت شود.

[aaab17s]

بي تفاوتي بهترين جوابه

[آهانا]

به نظر من خیلی محکم و قاطعانه بگید که هیچ علاقه ای بهش ندارید. یه کم خشنه ولی جواب میده!

[mohsen2]

دیگه فحش دادن انگار آخرین کاریه که میتونم انجام بدهم
شاید جواب بده
کلافه ام کرده

از رو نمی ره که، آخرین sms که یک ساعت پیش برام فرستاده رو ببینید
" می دونم ازم خوشت نمیاد، من خودم رو به کسی تحمیل نمی کنم ،فقط دوست دارم "

[farzaneh_saz]

به نظر من بد نیست یه نگاهی به گذشته بندازید شاید رفتار شما باعث شده....ولی هیچ وقت دل کسی رو نشکن.....

[mohsen2]

واقعیتش
به اصرار اون یک زمانی قرار شد روش فکر کنیم و قول به هم هم دادیم که احساسی فکر نکنیم ولی ...

متاسفانه من خیلی دلم می خواسته بهش کمک کنم ،شاید باید خیلی زود دلش رو می شکوندم

متاسفانه هفته پیش sms داد و من یک توهینی بهش کردم، خیلی عصبی و ناراحت بودم ،اما چاره ای نداشتم باید یک جوری ردش می کردم ،اگه می موند و می دید که با یکی دیگه دارم ازدواج می کنم ،دق میکرد
خدا اونقدر خوشبختش کن که من رو ببخشه ،بحق فاطمت ، زندگیش رو با نور خودت روشن کن