بمونم با برم ؟

[سارا نیم]

سلام . باورم نمیشد که یک روزی این مساله واسه من اتفاق بیفته. نمیدونستم یک روزی باید بیام اینجا و در مورد این مساله کمک بخوام . برام خیلی سخته مطرح کردنش ولی صمیمانه از همتون میخوام که به من کمک کنید.
من 5 سال با آقایی دوست بودم . قصد داشتیم با هم ازدواج کنیم.دیگه چیزی به ازدواجمون نمونده بود که این اتفاق افتاد.از اولی که با هم دوست شدیم قرار بود همیشه با هم صادق باشم و آب خوردیم هم به هم بگیم . 5 سال تو رویای این بودم که با صادق ترین آدم دوستم. خیلی دوستش داشتم. اونم همینطور. وای خدایا روم نمیشه اصلا این مساله رو بگم ولی دیروز به من گفت که 1 سال بوده که گرفتار مواد مخدر بوده و الان یک ماه هست که به خاطر من ترک کرده.از من میخواد که باهاش بمونم ولی گفتم نمیتونم.گفت گول خورده و اشتباه کره ولی گفتم نباید گول میخوردی،اشتباه بزرگی کردی که حالا هم باید تاوانشو بدی. من هنوزم دوستش دارم ولی نمیتونم با این پنهون کاری و دروغ گفتنش کتار بیام.خواهش میکنم منو راهنمایی کنید . 5 سال بود که بهش دل بسته بودم، خیلی سختی کشیدم ولی اون آدمی که نشون می داد نبود. میخوام بدونم بخشیدنش کار درستی هست یا نه؟
خواهش میکنم راهنماییم کنید.

[hamed65]

سلام سارا خانم،

من فکر می کنم جدا از تمام احساسات شما و همینطور ناراحتی شما به خاطر پنهان کاری او، باید به یک مسئله خیلی مهم تر فکر کنید.
این آقا مواد مخدر مصرف کرده، تازه هم یک ماه است که می گه ترک کرده.

به نظر من مشکل اصلی این نیست که او به شما دروغ گفته. مشکل اعتیاد ایشون هست.
احتمال اینکه ایشون چه الآن چه چند سال دیگه باز هم مصرف کنند خیلی زیاده.
به این هم بستگی داره که چه موادی مصرف می کنند.

امیدوارم روزی همه معتادان بتوانند ترک کنند. ولی من فکر می کنم شما نباید به این مسئله دل ببندی.

به خیلی موارد دیگه هم باید فکر کنی. اینکه این آقا اصلاً چرا باید سمت چنین کاری بره؟ این نشون میده که او از نظر شخصیتی ضعف هایی داره.
او که شما رو داشته، باید نسبت به شما احساس مسئولیت می کرده. باید وقتی این کار رو می خواست شروع کنه به شما فکر می کرد. او به جای اینکه به فکر این باشه که زودتر شرایط ازدواج رو فراهم کنه، رفته دنبال یک کاری که بزرگترین ضربه رو به خودش و به زندگی شما زده.

خیلی حواستون رو جمع کنید. اصلاً در این مسئله احساسی برخورد نکنید.

بعد هم شما تازه دیروز این قضیه رو متوجه شدید. الآن شوکه شدید. به خودتون زمان بدهید. تصمیم گیری در این شرایط اشتباهه. باید یک مدت بگذرد تا شما با خودتون کنار بیایید.

در ادامه تصمیم گیری از این تالار هم کمک بگیرید، دوستان راهنمایی می کنند.

[سارا نیم]

سلام سارا خانم،


احتمال اینکه ایشون چه الآن چه چند سال دیگه باز هم مصرف کنند خیلی زیاده.
بله دوست عزیزم . میدونم حرف شما کاملا درسته . هیچ تضمینی نیست که دوباره سراغ این مساته نره.
به این هم بستگی داره که چه موادی مصرف می کنند.
تریاک. وای خدای من باورم نمیشه . من بهش گفته بودم اگه بفهمم حتی سیگار هم مصرف میکنی دیگه باهات نمیمونم.

امیدوارم روزی همه معتادان بتوانند ترک کنند. ولی من فکر می کنم شما نباید به این مسئله دل ببندی. من دل بستم تو این 5 سال . نمیدونم چطوری میتونم کنار بیام.

به خیلی موارد دیگه هم باید فکر کنی. اینکه این آقا اصلاً چرا باید سمت چنین کاری بره؟ این نشون میده که او از نظر شخصیتی ضعف هایی داره.
او که شما رو داشته، باید نسبت به شما احساس مسئولیت می کرده. باید وقتی این کار رو می خواست شروع کنه به شما فکر می کرد. او به جای اینکه به فکر این باشه که زودتر شرایط ازدواج رو فراهم کنه، رفته دنبال یک کاری که بزرگترین ضربه رو به خودش و به زندگی شما زده.
[color=#4B0082] هرچی بهش میگم چرا . فقط میگه اشتبا ه کردم، گول خوردم، فکر میکردم با این کارا خیلی بزرگ میشم.من اصلا و به هیچ وجه نمیتونم قبول کنم این حرفا رو.اتفاقا همش به دنبال کارای ازدواج بود که زودتر ازدواج کنیم ولی نمیدونم چرا این کارو کرد. هیچ مشکلی تو زندگیش نداره.نه از نظر مالی؛نه عاطفی و نه هیچ چیز دیگه ای. به من ضربه ای وارد کرده که دیگه قابل جبران نیست.

خیلی حواستون رو جمع کنید. اصلاً در این مسئله احساسی برخورد نکنید.

بعد هم شما تازه دیروز این قضیه رو متوجه شدید. الآن شوکه شدید. به خودتون زمان بدهید. تصمیم گیری در این شرایط اشتباهه. باید یک مدت بگذرد تا شما با خودتون کنار بیایید.

در ادامه تصمیم گیری از این تالار هم کمک بگیرید، دوستان راهنمایی می کنند.

ممتونم دوست خوبم از راهنماییت.

[جویای نیمه گمشده]

از روی ترحم هرگز با کسی ازدواج نکنید!


اگر فکر می کنید می توانید بعد از ازدواج همسرت را تغییر دهی ، اشتباه کردی

[سارا نیم]

از روی ترحم هرگز با کسی ازدواج نکنید!


اگر فکر می کنید می توانید بعد از ازدواج همسرت را تغییر دهی ، اشتباه کردی

نه من نمیتونم این کارشو ببخشم و از روی ترحم هم ازدواج نمیکنم ولی فکر کنید از یک نفر یک بُت ساختید که یکدفعه جلو چشماتون اون بُت نابود میشه. من نمیتونم این آقا رو فراموش کنم . چیکار کنم؟

[پاييز باراني]

سلام عزيزم
ميدونم خيلي سخته چون من خودمم طعم دروغ کسي که دوستش دشتم کشيدم . عزيزم با احساسات برخورد نکن . اول مطمئن باش که ترک کرده يا بازهم داره بهت دروغ ميگه . روش ترک کردنش چطور بوده ؟. 1ماه فرصت خيلي کمي که آدم مطمئن بشه که کاملاً پاک شده . و خدا را شکر کن اين قضيه قبل از ازدواجت رخ داده . چون خانومي اگه ازدواج کرده بودي و اين موضوع را ميفهميدي بيشتر ضربه ميخوردي .
اگه واقعآ دوستش داري در موردش يکم سخت گيري کن .اين کار مستلزم گذشت زمان .

[سارا بانو]

سلام :

سارا عزیز..به تالار همدردی خوش آمدید..
من کاملا با صحبت های برادر محترم حامد موافقم...
اول از همه شما باید سعی کنید که آرامش خود را حفظ کنید و از هرگونه رفتار و عمل شتاب زده ای پرهیز کنید..مهمترین کار در وهله اول کسب آرامش هست تا بتونید بهترین تصمیم را بگیرید..
سارا عزیز می تونم درکت کنم که چه ضربه سختی خوردی..می تونم تصور کنم که چقدر سخته ادم کسی رو دوست داشته باشه و ببینه که اون فرد دچار خطای بزرگی شده و گرفتار بیماری شده که درمانش هم زمان بر و هم کاملا مولتی فاکتوریال هست....
می دونم واقعا داری شرایط سختی رو پشت سر می گذاری و باید به سلامت از این اتفاق عبور کنی....
عزیزم..
شما الان در دوراهی بزرگی گیر کرده اید..یکی آینده خود و یکی آینده او...
به هر حال او کسی ست که شما دوستش داشته اید و هرگونه برخورد اشتباه شما می تونه موجب بشه که ایشان بیشتر از پیش در ورطه اعتیاد فرو بره....
اگر ایشان همسر شما بود من چیزهای دیگری می گفتم ولی چون ایشان هنوز همسر شما نیست فکر می کنم بهترین راه این باشه شما کاملا منطقی از این رابطه خارج بشی و ایشان را تشویق به بستری برای ترک اعتیاد کامل کنی....و حتما از ایشان بخواهی خانواده خود را در جریان بگذارد تا به ترک وی کمک کنند..
به نظر من هم ریشه این مشکل خیلی مهمتره..شما می فرمایید ایشان نه مشکل روحی...نه مالی..نه عاطفی نداشته ..مطمئنید؟
اگر این چنین است و ایشان بدون هیچ دلیل مشخصی به این کار روی اورده است پس می تواند باز هم بدون هیچ دلیلی وارد این راه شود...
و حتی اگر به دلیلی این کار را کرده باز هم قابل قبول نیست..نمی توان گفت تا مشکلی حادث شد برو و معتاد شو..
من اصلا کار به اعتیاد ایشان هم نداشته باشم چیزی که توجهم را جلب کرد جواب ایشان به شما بود...
فکر می کردم این طور بزرگ می شوم؟!!!
سارا جان شما چند شال دارید؟ایشان چطور؟
این جمله کاملا نشان از عدم پختگی شخصیت ایشان دارد و همین عدم پختگی نه تنها در مسئله اعتیاد خود را نشان داده که بلکه می تواند در اینده در زندگی مشترک در هر مشکلی خود را نشان دهد..
من نمی گویم که به خاطر اعتیاد او را ترک کنید چون نهایت شما هستید که باید تصمیم بگیرید من می گویم به این اعتیاد ریشه ای تر نگاه کنید...این ظاهر مشکلات عمیق تریست که باید شناسایی شود.
در نهایت ایشان را سوق دهید به ترک اعتیاد جدی و کمک از روانشناس برای ریشه یابی مسئله و از او بخواهید به خاطر اینده خودش به نجات خود کمک کند....و در نهایت شما بهتر است ( نظر شخصی9 به رابطه سالم تری بیاندیشید...
موفق باشید...

[سارا نیم]

[/color]

مرسی دوست عزیزم از راهنماییت. خودش ازم میخواد بمونم و بهش فرصت بدم تا ببینم که تغییر کرده ولی من راستش نمیتونم این فرصت رو بهش بدم یعنی احساس میکنم کاری که کرده قابل بخشش و جبران نیست . دوستش دارم ولی وقتی به این کار گرایش داشته دیگه هیچ تضمینی نیست که دوباره سراغ این کار نره. واقعا نمیدونم باید چیکار کنم . شرایط خیلی بدی دارم.

سلام :

عزیزم..
شما الان در دوراهی بزرگی گیر کرده اید..یکی آینده خود و یکی آینده او...
به هر حال او کسی ست که شما دوستش داشته اید و هرگونه برخورد اشتباه شما می تونه موجب بشه که ایشان بیشتر از پیش در ورطه اعتیاد فرو بره....
اگر ایشان همسر شما بود من چیزهای دیگری می گفتم ولی چون ایشان هنوز همسر شما نیست فکر می کنم بهترین راه این باشه شما کاملا منطقی از این رابطه خارج بشی و ایشان را تشویق به بستری برای ترک اعتیاد کامل کنی....و حتما از ایشان بخواهی خانواده خود را در جریان بگذارد تا به ترک وی کمک کنند..
سارا جان چطوری کاملا منطقی از این رابطه خارج بشم ؟ رابطه ی دو سه ماهه نبوده که بشه به این راحتی خارج شد. 5 سال با ایشون بودم. واقعا برام سخته.دوست دارم بهش یک فرصت دیگه بدم ولی نمیتونم. به خانواده اش نمیتونم بگم چون پدرش ناراحتی قلبی داره و علاقه ی زبادی هم به این پسرشون دارند.اگه بگم حتما سلامتی پدرش به خطر می افته. یکسره از من میخواد باهاش بمونم و ترکش نکنم چون میگه اگه منم نباشم دیگه هیج انگیزه ای واسه زندگی کردن نداره.
به نظر من هم ریشه این مشکل خیلی مهمتره..شما می فرمایید ایشان نه مشکل روحی...نه مالی..نه عاطفی نداشته ..مطمئنید؟
مشکل مالی به هیچ وجه نداشته ولی یک مدتی بود که همش میگفت افسردگی داره و بیخودی گوشه گیر میشد و واسه همه چیز غصه میخورد. مشکل عاطفی هم ال اونجایی که من میدونم نداشته.
اگر این چنین است و ایشان بدون هیچ دلیل مشخصی به این کار روی اورده است پس می تواند باز هم بدون هیچ دلیلی وارد این راه شود...
و حتی اگر به دلیلی این کار را کرده باز هم قابل قبول نیست..نمی توان گفت تا مشکلی حادث شد برو و معتاد شو..
من واقعا نمیدونم دلیلش چی بوده. فقط میگه اشتباه کردم منو ببخش.چطوری میشه ببخشمش اخه؟

من اصلا کار به اعتیاد ایشان هم نداشته باشم چیزی که توجهم را جلب کرد جواب ایشان به شما بود...
فکر می کردم این طور بزرگ می شوم؟!!!
سارای عزیزم این جواب دلیل اصلیش نیست. فقط اینو میگه که یک چیزی گفته باشه و دلیلی اورده باشه ولی میدونم که این دلیلش نیست.

من نمی گویم که به خاطر اعتیاد او را ترک کنید چون نهایت شما هستید که باید تصمیم بگیرید من می گویم به این اعتیاد ریشه ای تر نگاه کنید...این ظاهر مشکلات عمیق تریست که باید شناسایی شود.
به من فقط میگه من معتاد نبودم.اعتیاد نداشتم. به این نمیگن اعتیاد. فقط بعضی اوقات میکشیدم. اخه کی میتونه این حرفا رو قبول کنه ؟ به من میگه اگه تو ازم جدا بشی هم من ازت جدا نمیشم و باهات هستم . میگه اگه جدا بشی هم سراغ این کار نمیرم دوباره تا یک روز بعد از چند سال بفهمی که من ترک کردم و تو اشتباه کردی. اخه شما به من بگید کسی که یکی رو دوست داره سراغ این کارا میره ؟ به خاطر طرفش هم که شده نمیره سراغ این کارا. میگه من نمیخواستم برم سراغش ولی گرفتار شدم.
موفق باشید...

[سارا نیم]

دوستان عزیز همه فقط بازدید میکنند ولی انگار کسی مشاوره ای نداره در خصوص مشکل من. بازم ممنونم از همتون. با توجه به اینکه خیلی از من خواهش میکرد که بهش یک فرصت دیگه بدم بهش گفتم که من با تو دیگه نیستم ولی اگر میخوای گوشه ای از کارتو جبران کنی فقط به من ثابت کن که دیگه سراغ این کار نمیری و تغییر میکنی. گفتم من دیگه برنمیگردم و هر چند سالی که شد تو باید پاک بمونی و به من ثابت کنی که جدا شدنم از تو اشتباه بوده و تو میتونستی تغییر کنی. نمیدونم کار درستی کردم یا نه ولی این تنها کاری بود که به ذهنم میرسید انجام بدم تا اونم دوباره کار احمقانه ای انجام نده.

[نیلا]

پرسیدی بمونم یا برم؟
من می گم برو برو برو برو...