به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 36

موضوع: درددلهای من

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 مرداد 90 [ 10:28]
    تاریخ عضویت
    1389-5-08
    نوشته ها
    120
    امتیاز
    3,665
    سطح
    38
    Points: 3,665, Level: 38
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 135
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    85

    تشکرشده 87 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array

    درددلهای من

    با اجازتون می خوام تو این تاپیک فقط درددل کنم. چون سبک می شم. واقعا تنهایی نمی تونم بار این زندگی رو به دوش بکشم.

    من شوهرم و خانواده ش و حتی زندگی مشترک رو دوست ندارم (البته اولش داشتم)، خودتون رو بذارید جای من، چطور بدون عشق و بدون انگیزه توهین و تحقیر شوهرم و خانواده ش رو تحمل کنم.

    فرشته جان گفته بودی که تمرکزم رو از شوهرم بردارم و به خودشناسی بپردازم. آیا تضمین می کنی که شوهرم بهم خیانت نمی کنه و اگه نسبت بهش تمرکز زدایی کنم پس فردا چشمم رو باز نمی کنم و نمی بینم که به قول "بی دل" یکی بشه مادر بچه ها و یکی بشه عشق شوهرم؟
    من می خوام شوهرم رو بشناسم. اگه خائنه زودتر زندگی رو تموم کنم. من خودم رو می شناسم. تحمل خیانت رو ندارم. می ترسم یه وقت این لحظه رو ببینم و مرتکب قتل بشم. اونوقت حسرت به دل مادر بچه و عشق و مرد زیاده خواه که عناوینی که متعلق به یه نفره و می خواد بین چند نفر تقسیم کنه، می ذارم.

    یعنی همیشه تو ذهنم می گذره که در چنین موقعی کاری کنم که بازتاب وسیعی داشته باشه و یه تلنگری باشه برای حاکمان و قانونگذاران و هم هرکسی که می خواد زن دوم بشه!

    نمی دونم منظور از خودشناسی چیه. نمی خوام رو خودم کار کنم که اونقدر پذیرشم بالا بره که فردای روزگار هوو رو هم تو زندگیم بپذیرم.


    شاید بهتر بود اسم این تاپیک رو می گذاشتم:

    "من می خوام شوهرم و زندگیم رو دوست داشته باشم ولی رفتار خودش و دخالتهای خانوادش نمی ذاره!"

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 شهریور 96 [ 20:04]
    تاریخ عضویت
    1389-12-04
    نوشته ها
    404
    امتیاز
    6,886
    سطح
    54
    Points: 6,886, Level: 54
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    533

    تشکرشده 600 در 287 پست

    Rep Power
    56
    Array

    RE: درددلهای من

    دوست عزیز
    بهتر بود لینک تاپیک قبلی رو می گذاشتید ممکنه بعضیها یادشون نباشه یا نخونده باشن

  3. کاربر روبرو از پست مفید tamas تشکرکرده است .

    tamas (سه شنبه 09 فروردین 90)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 تیر 93 [ 15:40]
    تاریخ عضویت
    1389-12-03
    نوشته ها
    453
    امتیاز
    4,461
    سطح
    42
    Points: 4,461, Level: 42
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,177

    تشکرشده 2,204 در 465 پست

    Rep Power
    60
    Array

    RE: درددلهای من

    سلام دوست خوبم. فرشته ي مهربان عزيز درست گفتن. عزيزم متاسفانه هر چقدر شما بيشتر رو اين مسئله حساس شي، بيشتر از همسرت فاصله ميگيري. چرا كه گاهي رفتار هاي به دور از منطق ما و تصميمات از روي احساس ما باعث ميشه بيشتر اشتباه كنيم و وضع رو از ايني كه هست خراب تر كنيم.
    دوست من، شما هيچگاه نميتوني شوهرت رو مجبور كني كه بهت عشق بورزه، مگر اينكه بهش ثابت كني هيچ كس جز شما لايق عشق اون نيست، كه البته خانومم اين كار سياست ميخواد، راه و روش ميخواد، خونسردي و اعتماد به نفس ميخواد. پس بي گدار به آب نزن. صبور باش و از اون هنر و سياست زنانه ات استفاده كن.

  5. 3 کاربر از پست مفید shabe barooni تشکرکرده اند .

    shabe barooni (سه شنبه 09 فروردین 90)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 اردیبهشت 92 [ 09:40]
    تاریخ عضویت
    1389-7-21
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    7,206
    سطح
    56
    Points: 7,206, Level: 56
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,662

    تشکرشده 1,673 در 522 پست

    Rep Power
    86
    Array

    RE: درددلهای من

    خاموش عزیزم یه چیزی میخوام بگم اما اصلا مطمئن نیستم.
    پس به دید یه سوال به حرفام نگاه کن.
    دلخوری یا عقده ای شوهرت از شما نداره؟
    فکر نمیکنی تمام اون تغییرات به وقت دیدن یه خانوم، اون ادکلن توی ماشین، اون عکس لای کتاب و نامه س ، همه و همه یه نقشه باشن واسه زدن یه تلنگر به شما تا رفتاراییتو که شوهرت دوست نداره بذاری کنار یا اینکه بیشتر قدرشو بدونی؟

    نیازهای شوهرتو از جنبه های مختلف تونستی تامین کنی؟ گله و شکایت خاصی ازت نداره؟
    [align=center]خدايا آن گونه زنده ام بدار كه نشكند دلي از زنده بودنم
    و آن گونه بميران كه كسي به وجد نيايد از نبودنم...
    [/align]

  7. 3 کاربر از پست مفید آفتاب همدرد تشکرکرده اند .

    آفتاب همدرد (سه شنبه 09 فروردین 90)

  8. #5
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    426
    Array

    RE: درددلهای من

    شرمندگي مزمن
    http://www.hamdardi.net/thread-15860.html


    اگر در ابتدا تنها باور كني كه كودك درونت آزرده است خارج شدن از فضاي گارد ي كه گرفته اي برات آسانتر مي شود و در نتيجه پذيرش و قبول شرايط ايجاد تغيير در خودت را پيدا خواهي كرد .

    ضمن اينكه در درك معناي كلمه ي پذيرش دچار اشكال اساسي هستي

    پذيرش : يعني هست هر آنچه كه هست

    اما در ادامه ي راه قبول پذيرش شما قادر هستيد كه از بي نهايت فرصت بي نظيري كه در زندگي داري استفاده كني و اختياردار و سكان دار زندگي ات هستي و مي تواني از اين بي نهايت فرصت مسيرهاي مختلف را انتخا ب كني و تصميمات جديدي بگيري . اين نكته اي است كه بعد از پذيرش بايد به آن باور داشت.

    موفق باشي و ايام به كام

  9. 3 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (سه شنبه 09 فروردین 90)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 مرداد 90 [ 10:28]
    تاریخ عضویت
    1389-5-08
    نوشته ها
    120
    امتیاز
    3,665
    سطح
    38
    Points: 3,665, Level: 38
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 135
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    85

    تشکرشده 87 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: درددلهای من

    "تماس" گرامی لینک تاپیک قبلی ام را در اینجا قرار می دهم:
    عکس شوهرم رو با یه زن دیدم!! چی کار باید بکنم؟

    "شب بارونی" عزیز حرفات خیلی به دلم نشست و خیلی به تفکرم واداشت.
    باور کن تاثیری بسیار بیشتر از قرصهایی داشت که برخی دوستان توصیه به استفاده اش می کردند.

    "مینا چ" عزیز در مورد نامه "س" و اون عکس مطمئنم که کار شوهرم نبوده ولی اون عکس رو شک دارم که کار خانواده شوهرم بوده و بین وسایلش گذاشتند. حالا حقیقت رو فقط خدا می دونه.

    در مورد بقیه کارهاش خودم حدس می زنم که از قصد داره اذیتم می کنه ولی تو ذهنش چی می گذره و می خواد به چی برسه رو حقیقتش نمی دونم.
    کاش خواسته هاش رو به زبون میاورد. نهایتا من نمنی تونستم برآورده کنم. اینجوری هزار ویک چیز به ذهنم می رسه که معلوم نیست کدومش درسته و فقط دلخوری و فاصله مون روز به روز بیشتر می شه!
    دعا کن قبول کنه بریم باهم پیش مشاور بلکه اون از زبونش بکشه که دردش چیه!

    "آنی" محترم احساس می کنم مطالعات شما بیشتر از بنده است و شاید یک فاصله اطلاعاتی بین ما وجود دارد که مانع می شود من فرمایشات شما را درک کنم و به مرحله اجرا درآورم.
    در عین حال ممنون که برایم وقت می گذارید.

  11. 3 کاربر از پست مفید خاموش تشکرکرده اند .

    خاموش (جمعه 12 فروردین 90)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 مرداد 90 [ 10:28]
    تاریخ عضویت
    1389-5-08
    نوشته ها
    120
    امتیاز
    3,665
    سطح
    38
    Points: 3,665, Level: 38
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 135
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    85

    تشکرشده 87 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: درددلهای من

    آخر تعطیلات عید رو ظاهرا قراره ما هم بریم شهرستان!
    از حالا عزا گرفتم.
    چقدر بده که دلت نخواد تو یه جمعی باشی ولی مجبور باشی!

    حقیقتا نمی دونم باید چطور رفتار کنم. بخدا هیچکس نیست که بدونه من تو عروسی برادرشوهرم چقدر تحقیر شدم. و لب نزدم!
    بعضی کارهاشون اصلا خلاف شئوناته! مثلا یکی از اقوام شوهرم که یه دختر مجرده که سنی هم ازش گذشته، چندباریه هربار منو می بینه دستش رو بطرف .... من دراز می کنه (امیدوارم منظورم رو رسونده باشم) و میگه ما هممون "م" (یعنی شوهر من) رو می خواهیم! بارها خواهرشوهرام هم همین کار رو کردن! بخدا من بلد نیستم با همچین آدمایی سر کنم. عین یه میت فقط نگاه می کنم و از درون آتیش می گیرم!
    از ترسم که مبادا من لب وا کنم و دوباره مثل دفعه گذشته فقط کتک خوردن و رسوایی ش بمونه برام، حرفی هم نمی زنم.
    ولی خودتون حساب کنید، خیلی این رفتار دون شانه!!! من تو تمام عمرم با کسی اینطوری برخورد نکردم.

    نمی دونم چی کار کنم. از طرفی هم اصلا عادت ندارم تو جمع بخوابم. من از زمان مجردیم شب تنها تو اتاقم می خوابیدم و مدتها طول کشید تا عادت کنم شوهرم رو کنارم قبول کنم (یعنی تا مدتها یک دفعه از ترس که کیه کنارم از خواب می پریدم!)
    حالا اینها هم با این رفنارشون، بخدا می ترسم شب که خوابم یه بلایی سرم بیارن!

    تو رو خدا راهنماییم کنین من این چند روز رو چی کار کنم!!!!!!

  13. #8
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    426
    Array

    RE: درددلهای من

    http://www.hamdardi.net/thread-13689.html
    تحليل رفتار متقابل

    http://www.hamdardi.net/thread-12849.html
    من خوب هستم .شما هم خوب هستید


    http://www.hamdardi.net/thread-12349.html
    تعهد چیست ؟

    http://www.hamdardi.net/thread-13490.html
    امنیت ها و ارزش آنها

    http://www.hamdardi.net/thread-11815.html
    خوشبینى و مثبت‏ اندیشى


    http://www.hamdardi.net/thread-11819.html
    چرا بحث ما به درگیری منجر می شود ؟

    http://www.hamdardi.net/thread-11497.html
    خصوصیات کلی وابستگی

    http://www.hamdardi.net/thread-11021.html
    روان‌کاوی ترس، «ترس از ترس» و «ترس شیرین»

    http://www.hamdardi.net/thread-11340.html
    هفت عادت مردمان موثر

    http://www.hamdardi.net/thread-8591.html4
    تحلیل رفتار متقابل چه حرفی برای گفتن دارد؟

    موفق باشي





  14. 2 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (چهارشنبه 10 فروردین 90)

  15. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 16:23]
    تاریخ عضویت
    1389-4-01
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    4,956
    سطح
    45
    Points: 4,956, Level: 45
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,162

    تشکرشده 2,174 در 573 پست

    Rep Power
    84
    Array

    RE: درددلهای من

    نقل قول نوشته اصلی توسط خاموش
    حالا اینها هم با این رفنارشون، بخدا می ترسم شب که خوابم یه بلایی سرم بیارن!


  16. #10
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,077
    امتیاز
    155,393
    سطح
    100
    Points: 155,393, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,706

    تشکرشده 36,065 در 7,430 پست

    Rep Power
    1099
    Array

    RE: درددلهای من

    خاموش عزیز

    مراجعه به روانشناس بالینی را تأکید می کنم .


    و هشدار اگر این آشفتگی ذهنی را همینطور ادامه بدهی ( سلامتیت اینگونه در معرض آسیبه ) عزیزم اینهمه تأکید من برای اینکه روی همسرت زوم نکنی برای اینه که اول به آرامش ، قوت و تسلط بر خود برسی و روی نقطه ضعفهایی که پاشنه آشیل سلامت روحی و جسمی توست کار کنی و برطرفشون کنی و نقاط قوت را تقویت و مهارتها را بیاموزی . اگر چنین میخواستی می دیدی همینکه با آرامش ذهنی و بدور از واگویه های درونی و ذهن خوانیها و تصورات احتمالی ( نه قطعی ) پیش رفتی همه چیز برات به گونه دیگه ای شد و مسلماً تغییرات بیرونی را هم شاهد می شدی .

    اما چه کنم که اعلام کردی نمیخواهی تغییر کنی ( گو اینکه میخواهی همینگونه ادامه بدهی ) و .... با این اوصاف جایی برای ارائه راهکارهام نیست و ..... سفارش به رفتن نزد روانشناس بالینی هم آخرین سفارش و توصیه من به شما بود .


    موفق باشی


    .

  17. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (جمعه 12 فروردین 90)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:49 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.