این مشکل رو چطور حل کنم؟

[Saddest Moon]

سلام
راستش دقیقا نمی دونم چطوری مشکلم رو مطرح کنم. موضوعیه که چندین ساله داره آزارم میده. من 23 سالمه. مشکلم اینه که حس می کنم آدم ترسویی هستم. ترس از درگیر شدن و دعوا کردن با کسی. خیلی به ندرت پیش اومده که بخوام با کسی دعوا کنم یا گلاویز بشم، اما فکرش آزارم میده و آرامش رو ازم گرفته. مثلا توی خیابون یه نفرو می بینم و پیش خودم میگم اگه باهاش درگیر بشم چه اتفاقی میفته؟ می تونم از پسش بر بیام یا نه؟ ... و از اینجور فکرا
الانم که با دختر مورد علاقه م آشنا شدم و قصد ازدواج داریم، همش فکرم مشغول این موضوعه. که اگه یه وقت دعوایی پیش بیاد می تونم از خانمم محافظت کنم یا نه؟
این موضوع باعث شده که به کوچکترین نشونه ها هم حساس بشم. اگه کوچکترین موضوعی پیش بیاد تا چند روز خودمو سرزنش می کنم که چرا اونکارو نکردم و چرا در مقابلش نایستادم و .... مثلا موقع حرف زدن با کسی اگه اختلاف نظرمون بالا گرفت پیش خودم میگم بحث رو ادامه ندم که کار به دعوا و درگیری نکشه. باور کنید از کتک خوردن و ... نمی ترسم، اما از اینکه یه درگیری رو شروع کنم واهمه دارم. نه اینکه الکی بخوام با کسی درگیر شم، مثلا اگه دو نفر یه تیکه بهم بندازن، اعتماد بنفسم اونقدر پائینه که ترجیح میدم درگیر نشم و تو اکثر مواقع کوتاه میام.
از نظر هیکل و ... هم مشکلی ندارم. حتی تو یه کلاس ورزش های رزمی هم ثبت نام کردم. اما فکر می کنم مشکلم تو تفکراتمه و با اینجور چیزا حل نمیشه. در کل اعتماد بنفسم خیلی پائینه.
نمی دونم منظورمو درست رسوندم یا نه
ممنون میشم کمکم کنید

[shabe barooni]

سلام دوست عزيز. به نظر ميرسه مشكل شما عدم قدرت نيست. عدم اعتماد به نفسه. البته اين خيلي خوبه كه شما با كسي درگير نميشين. اما بايد روي اعتماد به نفستون كار كنيد.
در ضمن يه مشكل ديگه هم كه در رفتار شما به چشم ميخوره وسواسه. جالب نيست كه شما تو خيابون همش فكرتون متمركز به اين باشه كه زورتون ميرسه يا نه.
توصيه ميكنم از اين وسواس پرهيز كنيد و سعي كنيد مقالات مربوط به اعتماد به نفس رو بخونيد تا باور كنيد قدرت داريد، اما خويشتن داري و تواضع و فروتنيتون باعث شده تا به كسي آزار نرسونيد و در حق ديگران بزرگواري كنيد و ببخشيد.

[هستی]

سلام دوست عزیز

بنظر من این خیلی خوبه که کسی اهل دعوا و مرافعه نباشه و هیچ وقت شروع کننده یک دعوا مخصوصا با برخورد فیزیکی نباشه.
فکر می کنم کسانیکه اهل دعوا و کتک کاری و امثالهم هستند، مشکل دارند و عاقلانه ترین راه اینست که از آنها دوری کرد.

شما کمی روی طرزتفکرت فکر کن. چرا مدام به درگیری فکر می کنی. مگه صبح تا شب که ما بیرون می ریم چندتا درگیری فیزیکی می بینیم. فکر می کنم اکثر مردم مثل شما از درگیری بدشون میاد و سعی می کنند که از اون پرهیز کنن. فقط تفاوتشون با شما اینه که نمی شینن هی فکر کنن که اگه دعوا پیش بیاد چی کار کنم!

یه کم بیخیال شو. حالا اگه یه وقت یکی بهت حمله کرد، یه کاری می کنی دیگه. بازم بنظرم عاقلانه اینه که از درگیری حتی اون موقعیت هم اجتناب کنی. بابا این یه مهارته که شما داری.

در مورد خانمت هم سعی کن دچار وسواس فکری نشی. چرا باید کسی مزاحم خانمت بشه؟ اکثر مردها و پسرهای ما انسانهای باخانواده و غیرتمندی هستند و حتما کسر شان خودشون می دونن که به زن همنوعشون جسارت کنن!
اگه یه وقت یه بیمار هم پیدا شد، شما به 110 خبر بده. خودت درگیر نشی بهتره.

خلاصه که سخت نگیر! تا برات گرفتاری پیش نیومده از زندگیت لذت ببر.

[Saddest Moon]

سلام دوست عزيز. به نظر ميرسه مشكل شما عدم قدرت نيست. عدم اعتماد به نفسه. البته اين خيلي خوبه كه شما با كسي درگير نميشين. اما بايد روي اعتماد به نفستون كار كنيد.
در ضمن يه مشكل ديگه هم كه در رفتار شما به چشم ميخوره وسواسه. جالب نيست كه شما تو خيابون همش فكرتون متمركز به اين باشه كه زورتون ميرسه يا نه.
توصيه ميكنم از اين وسواس پرهيز كنيد و سعي كنيد مقالات مربوط به اعتماد به نفس رو بخونيد تا باور كنيد قدرت داريد، اما خويشتن داري و تواضع و فروتنيتون باعث شده تا به كسي آزار نرسونيد و در حق ديگران بزرگواري كنيد و ببخشيد.

باور کنید از داشتن همچین تفکر وسواسی های خیلی ناراحتم. بارها شده با خودم صحبت می کنم و میگم چرا مثل بقیه مردم نیستی؟ مگه این همه آدم توی زندگی روزمره شون هر روز درگیری دارن؟ مشکلم اینه که نمی دونم چطور این تفکر رو کنار بذارم
خیلی دلم می خواستم فکر کنم از خويشتن داري و تواضع و فروتنيه که اینجوری رفتار می کنم، اما گاهی اوقات فکر می کنم دارم خودمو گول می زنم

سلام دوست عزیز

بنظر من این خیلی خوبه که کسی اهل دعوا و مرافعه نباشه و هیچ وقت شروع کننده یک دعوا مخصوصا با برخورد فیزیکی نباشه.
فکر می کنم کسانیکه اهل دعوا و کتک کاری و امثالهم هستند، مشکل دارند و عاقلانه ترین راه اینست که از آنها دوری کرد.

شما کمی روی طرزتفکرت فکر کن. چرا مدام به درگیری فکر می کنی. مگه صبح تا شب که ما بیرون می ریم چندتا درگیری فیزیکی می بینیم. فکر می کنم اکثر مردم مثل شما از درگیری بدشون میاد و سعی می کنند که از اون پرهیز کنن. فقط تفاوتشون با شما اینه که نمی شینن هی فکر کنن که اگه دعوا پیش بیاد چی کار کنم!

یه کم بیخیال شو. حالا اگه یه وقت یکی بهت حمله کرد، یه کاری می کنی دیگه. بازم بنظرم عاقلانه اینه که از درگیری حتی اون موقعیت هم اجتناب کنی. بابا این یه مهارته که شما داری.

در مورد خانمت هم سعی کن دچار وسواس فکری نشی. چرا باید کسی مزاحم خانمت بشه؟ اکثر مردها و پسرهای ما انسانهای باخانواده و غیرتمندی هستند و حتما کسر شان خودشون می دونن که به زن همنوعشون جسارت کنن!
اگه یه وقت یه بیمار هم پیدا شد، شما به 110 خبر بده. خودت درگیر نشی بهتره.

خلاصه که سخت نگیر! تا برات گرفتاری پیش نیومده از زندگیت لذت ببر.

ممنون از شما دوست عزیز. باور کنید به این راهکارهای شما خیلی فکر کردم، اما موفق نشدم بکار ببندمشون

[montana]

در مورد خانمت هم سعی کن دچار وسواس فکری نشی. چرا باید کسی مزاحم خانمت بشه؟ اکثر مردها و پسرهای ما انسانهای باخانواده و غیرتمندی هستند و حتما کسر شان خودشون می دونن که به زن همنوعشون جسارت کنن!

همدردی و مشاوره خوبه ، اما انکار حقیقت خیر! من با این جمله شما اصلا و ابدا موافق نیستم.

[shabe barooni]

سلام. ببينيد دوست عزيز، ذكر راهكار براي ترك وسواس از استعداد اين تاپيك خارجه. بايد در اين زمينه بيشتر مطالعه كنيد يا حتي اگر امكان داره به مشاور مراجعه كنيد. اما به عنوان پيش زمينه توصيه ميكنم به مقابله با افكارتون بپردازين. البته نه به اين معني كه كسي رو تو خيابون كتك بزنيد، ولي سعي كنيد كارهاي غير خطرناكي انجام بدين كه تمريني براي اعتماد به نفس شما باشه و اينكه مخالف وسواستون عمل كنيد. و ديگر اينكه به افكارتون دقت كنيد و سعي كنيد هر وقت اين افكار به سراغتون مياد، به خودتون تلقين كنيد كه حقيقت نداره. كم كم ذهن شما اتوماتيك دنبال دليل ميگرده و دليل قانع كننده رو واستون پيدا ميكنه. البته وسواس فكري عادت خيلي بديه و بايد نسبت به پيشگيريش جدي عمل كنيد وگرنه هميشه در رنج افكار بيهوده خواهيد بود، ضمن اينكه ممكنه به شكل هاي ديگه هم خودشو نشون بده.

[hamed65]

فکر می کنم به این قضیه می شه یکم مثبت تر هم نگاه کرد.
اگر تا به حال با کسی درگیری فیزیکی نداشتید، نشان می دهد که توانایی این رو دارید که مشکلات خودتون و همینطور اختلافات رو از راههای عاقلانه و صحیح تر حل کنید.
این افکار که فلانی بلد است کتک کاری کند، یا صحنه های اکشن در فیلمها و غیره که مثبت نشان داده می شوند، در اصل اعمال وحشیانه هستند. افرادی که بلد نیستند ارتباط صحیح برقرار کنند، یا اینکه کوته نظر هستند، سعی می کنند با قلدری و زورگویی بر دیگران غلبه کنند.

فرض کنیم خدایی نکرده در خیابان فردی به شما یا همسر شما چیزی بگوید. من اصلاً فکر نمی کنم که صحیح ترین راه این باشد که شما فوراً یک مشت پای چشم او بکوبید. فهم او در همین حد است و حرف یک آدم نفهم چیزی از ارزشهای شما کم نمی کند. پس می توانید بی تفاوت از کنار او رد شوید. یا اینکه به او بگویید احترام خود را نگه دارد. اگر مزاحمت در حد زیادی بود و نمی توانستید از او دور شوید، فکر می کنم یکی از وظایف پلیس دفاع از شما در همین مواقع باشد. به نظر من غیرت مرد در این نیست که زور بازوی او برای کتک زدن دیگران چقدر است.

اگر هم روزی واقعاً کسی (دزد، خلافکار) به شما یا خانواده شما حمله کند مطمئن باشید در آن لحظه ناخودآگاه شما از خود و خانواده تان دفاع خواهید کرد. این در غریزه ما هست. ولی امیدوارم هیچ وقت نیاز به این کار نباشد.

من فکر می کنم این افکار شما به خاطر یک سری حرفهای دوستان در دوران نوجوانی و جوانی است. بیشتر به خودتون تلقین کردید که ضعیف هستید. من هم خیلی از آدمها رو دیدم که تمام فکر و ذکرشون زور بازو و شیوه های مبارزه بوده.

سعی کنید در برابر مشکلات زندگی قوی باشید و آنجا قدرت خود را به خودتون ثابت کنید.