به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 51
  1. #1
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکلات پدر و مادرم

    سلام می کنم به همه دوستان،

    در این چند وقت که مطالب این سایت را می خوانم، متوجه شدم که همه گرفتاری های زیادی دارند و می دانم خیلی های شما مشکلاتی بسیار سخت تر از من دارید. ولی با این حال خوشحالم که همه برای هم وقت می گذارند، و ممنون می شوم اگر کسی هم مرا کمک کند.

    خودم هم نمی دانم از کجا باید شروع کنم. همانطور که در پست قبلیم گفته بودم پدر و مادرم چند وقت هست که از هم جدا شدند. وقتی این مسئله را به کسی می گویم، در جواب می گوید که اشکالی ندارد، ناراحت نباش، دیگه گذشته، تو باید زندگی خودت را داشته باشی و از این حرفها.
    ولی واقعیت این است که من هنوز نتوانسته ام با این قضیه کنار بیایم. از وقتی یادم هست شاهد اختلافات پدر و مادرم بودم و هر کاری می کنم نمی توانم این خاطرات بد را فراموش کنم. بعضی مواقع می شود ساعت ها بدون اینکه خودم بخواهم خاطرات را مرور می کنم و در خودم گریه می کنم. خاطره روزی که مادر و پدرم داد و بیداد می کردند و مادرم شب لباسش رو پوشید که برود و من که شاید 5 سال بیشتر نداشتم دنبالش گریه می کردم و می گفتم نرو. یا وقتی بزرگتر شدم و شاهد این بودم که پدر مادرم هفته ها با هم صحبت نمی کنند. ما چند سال پیش به خارج از کشور مهاجرت کردیم. از آن موقع به بعد مادرم به جز من و خواهرم کسی را برای درد و دل نداشت. از همان سن 11-12 سالگی با ما راجع به مشکلاتش با پدرم درد و دل می کرد. چقدر شب ها من از پشت در اتاق می شنیدم که آنها با هم دعوا می کنند. چقدر شبها شد که به اتاق مادرم رفتم و گریه های او را دیدم. از سن 18-19 سالگی مادرم وقتی می خواست با پدرم بحثی کند من را هم می آورد تا از او طرفداری کنم. دیگر از آن به بعد من هم در تمام دعواها بودم. چیزی که روی من اثر بسیار بدی گذاشت. الآن با خودم می گویم که شاید او اشتباه می کرد که پای من و خواهرم را وسط می کشید. ولی واقعیت این بود که او کسی را نداشت. در بیشتر اختلافها من هم آن موقع و هم الآن بیشتر پدرم را مقصر می دانم تا مادرم. از حدود 7 سال پیش پدرم بیکار شد و خرج زندگی کلاً به دوش مادرم افتاد. تا اختلافی می شد پدرم یاد گرفته بود که می تواند فردایش بلیط بگیرد برود ایران و چند ماه بعد بیاید. دیگر این ایران ماندن های او طولانی و طولانی تر می شد. او به دوری مادرم عادت کرده بود ولی مادرم عاشقانه او را دوست داشت و خیلی سختی می کشید. مواقعی که من و خواهرم بیش تر همیشه به پدرم احتیاج داشتیم او نبود. البته هر شب از طریق اینترنت صحبت می کردیم و او خیلی مشتاقانه با ما حرف می زد، ولی چه فایده.
    یکی از بزرگترین مشکلات آنها بدبینی های شدید پدرم بود که سال به سال شدیدتر می شد. متاسفانه این اخلاق کلاً در خانواده پدرم هست. می ترسم من هم این اخلاق را به ارث برده باشم، ولی با خودم عهد کردم بعد از ازدواج اگر مشکلی پیش آمد سریع پیش یک مشاور بروم. از حدود 5 سال پیش به بعد پدر مادرم چند ماه قهر بودند و پدرم ایران بود، و بعضی مواقع 2-3 ماه پدرم می آمد اینجا. از این 2-3 ما چند هفته اول عادی بود همه چیز، کم کم قهر و دعوا و دوباره پدرم می رفت ایران. از این به بعد هم دیگر اینطوری شده بود که در دعوا ها مادرم جلو هم نمی آمد. در اصل من می رفتم به جای مادرم با پدرم بحث و دعوا می کردم. بعد می آمدم با مادرم از طرف پدرم بحث و دعوا می کردم، و بعد دوباره با پدرم... و این قضیه چند سالی اینطوری بود. در کل مراحل طلاق هم من طرف دعوای پدر و مادرم بودم و دیگر خودشان مستقیما هیچ صحبتی نمی کردند. هر بار که می خواستم با پدرم بحث کنم فشار روحی خیلی زیادی به من وارد می شد. تمام بدنم می لرزید و واقعا داغون می شدم.

    بعد از جدایی هم هنوز این قضایا تمام نشده. مشکل اینجاست که پدر و مادرم در ایران خانه ای مشترک دارند که پدرم چند سال آنجا نشسته. دوباره اینجا من باید می رفتم با پدرم بحث می کردم که سهم اجاره مادرم را بدهد، که او حاضر نشد. و بعد با او صحبت کردم که این خانه را بفروشد. الآن 1 سال است که قرار است بفروشد. می گوید مشتری نمی آید. یا اگر کسی می آید می خواهد زیر قیمت بخرد. فکر می کنم راست هم می گوید. مادرم هم وکیل گرفته بود تا از او شکایت کند، ولی الآن چند ماه است که به خاطر ما این کار را نکرده. من امید دارم فروش برود. خیلی سخت است آدم شاهد شکایت پدرش از مادرش باشد. یا باید کلاً خودم را بکشم کنار و شاهد باشم که چطور آنها با وکیل و دادگاه رفتن به جان هم می افتند، یا باید مانند تا به حال خودم را بیاندازم وسط.

    قضیه خیلی پیچیده است و اگر بخواهم همه را بنویسم خیلی طولانی می شود. فعلا بیشتر ادامه نمی دهم که سر شما را درد نیاورم.

    ممنون می شوم اگر برایم وقت بگذارید.

  2. 11 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (شنبه 23 بهمن 89)

  3. #2
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات پدر و مادرم

    با تشکر از کسانی که متن من را خواندند،

    فکر کنم طولانی نوشتم و هر کسی حوصله نمی کند که آن را بخواند ، چه برسد به اینکه پاسخ بدهد
    :D

  4. کاربر روبرو از پست مفید hamed65 تشکرکرده است .

    hamed65 (دوشنبه 01 اسفند 90)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    152
    Array

    RE: مشکلات پدر و مادرم

    سلام برادر عزیز
    متاثر شدم. زندگی پیچیده ای داشتید
    من هم کم از این اتفاقات توی زندگیم نیافتاده. اما هیچ وقت پدر مادر من مثل پدر مادر شما ما رو واسطه قرار نداده.
    قبول دارم بعنوان فرزند فشار خیلی زیادی روتون اومده. من هم از این فشارها حس کردم. البته در قیاس با شما فقط یه کم.
    خیلی فکر کردم و اینکه اگه من جای شما بودم چه میکردم. به مادرتون فکر کردم که تنهاست و به کمک شما نیاز داره. به پدرتون که ...
    اما من فکر میکنم شما خودتون رو بکشید کنار بهتره. یعنی مستقیما دخالتی نداشته باشید. ولی مادرتون رو کمکش کنید. هواشو داشته باشید. به درد دلاش خوب گوش کنید و باهاش همدردی کنید.
    نمیدونم نظرم چقدر درسته ولی بنظرم از نظر عاطفی کم نذارید. اما کارای حقوقی و ... بذارید پای خودشون.

    ایشالا که به زودی زندگی روی آرومش رو هم بهتون نشون میده

  6. 5 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    دختر مهربون (دوشنبه 25 بهمن 89)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 16:23]
    تاریخ عضویت
    1389-4-01
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    4,956
    سطح
    45
    Points: 4,956, Level: 45
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,162

    تشکرشده 2,174 در 573 پست

    Rep Power
    84
    Array

    RE: مشکلات پدر و مادرم

    سلام
    بهتون تبریک میگم به خاطر صبری که داشتین. واقعا جای افرین داره.
    اما دوست عزیز تا همین جاشم اشتباه کردید که وسط دعواها قرار گرفتین. بالاخص دعوای پدر و مادر.
    بهترین کار اینه که برین پیش مشاور تا سعی کنید اثرات مخربی که دعواهای پدر و مادر از بچگی رو شما داشته رو حداقل کم رنگ کنید.
    از این به بعد سعی کنید به خودتون و افکارتون استراحت بدید هر وقت پدر یا مادر خواستن درددل کنن گوش شنوای خوبی باشید براشون اما از دعواها خودتون و بیرون بکشید. که اثراتش به مراتب بد تر و بدتر خواهد شد. و چند سال دیگه بعضی رفتارها در شما نهادینه می شه که حالا از بین بردن اون رفتارها یک پروسه جدا داره.
    ورزش کنید به کارهای مفرح و شاد بپردازید. روح و جسمتون و از مشکلات بیرون بکشید. به ذهنتون اجازه استراحت بدید. و از زندگی فعلیتون لذت ببرید.
    هر چند جدایی پدر و مادر سخته. و سخت تر از اون دعواهایی بوده که شما و خواهرتون در بچگی شاهدش بودید. اما د حال حاضر گذشته ها گذشته.
    مشاور و فراموش نکنید. به خدا توکل کنید و ازش کمک بخواین.
    موفق باشید

  8. 8 کاربر از پست مفید sisili تشکرکرده اند .

    sisili (یکشنبه 24 بهمن 89)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 آذر 91 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1389-8-28
    نوشته ها
    725
    امتیاز
    3,175
    سطح
    34
    Points: 3,175, Level: 34
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,056

    تشکرشده 2,054 در 617 پست

    Rep Power
    87
    Array

    RE: مشکلات پدر و مادرم

    سلام آقای حامد

    به نظر من پدر و مادر شما اشتباه کردند که شما را وارد بحث و مشکلاتشون می کردند.
    اما الان دیگه تصمیم با خود شماست و می تونید کامل کنار بکشید. هر دو برای شما به یک اندازه دوست داشتنی و عزیز هستند. نه دل مادر را بشکنید و نه پدر. هر دو به شما احتیاج دارند و از توجهتون خوشحال می شوند. در حد یک فرزند به هر دو توجه کنید، نه حامی یکی باشید در مقابل دیگری.

    الان که گویا جدا شده اند و دعوا و بحثی در کار نیست و حتی در دو کشور متفاوت زندگی می کنند. پس آرامش نسبی ایجاد شده. فقط مساله خانه مشترک است که با گرفتن وکیل حل خواهد شد. به نظرم بهتر است دخالت نکنید.

  10. 4 کاربر از پست مفید بهشت تشکرکرده اند .

    بهشت (یکشنبه 04 اردیبهشت 90)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    152
    Array

    RE: مشکلات پدر و مادرم

    آره. بهشت راست میگه. من پدرتون رو فراموش کردم. برای ایشون هم از نظر عاطفی کم نذارید

  12. 3 کاربر از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده اند .

    دختر مهربون (یکشنبه 24 بهمن 89)

  13. #7
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات پدر و مادرم

    از همه شما ممنونم که پاسخ دادید.

    مادرم بعد از یک سال به ایران رفته. طبق رای دادگاه پدرم باید تا الآن مهریه مادرم را به دادگاه تحویل می داده. مادرم رفته که آن را تحویل بگیرد، ولی گفتند که پدرم فقط نصف سکه ها را تحویل داده. دوباره من واسطه شدم بین آنها. من از پدرم پرسیدم و او گفت که بقیه سکه ها را تا چند روز آینده تحویل می دهد.
    مشکل پدرم مشکل مالی نیست، دارد و نمی دهد. نمی دانم چرا!

    شاید من دیگر خیلی اعصابم ضعیف شده، ولی همین 2-3 تا تلفن چند روز من را از زندگی می اندازد.

    نقل قول نوشته اصلی توسط دختر مهربون
    من هم کم از این اتفاقات توی زندگیم نیافتاده. اما هیچ وقت پدر مادر من مثل پدر مادر شما ما رو واسطه قرار نداده.
    قبول دارم بعنوان فرزند فشار خیلی زیادی روتون اومده. من هم از این فشارها حس کردم.
    متاسفم که شما هم باید این سختی ها را تحمل می کردید.
    امیدوارم حداقل پدر مادر شما از هم جدا نشده باشند و مشکلاتشان حل شده باشد.
    بعضی مواقع حس می کنم که هنوز ازدواج نکرده یکبار طلاق گرفته ام.

  14. 3 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (دوشنبه 01 اسفند 90)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 آذر 91 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1389-8-28
    نوشته ها
    725
    امتیاز
    3,175
    سطح
    34
    Points: 3,175, Level: 34
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,056

    تشکرشده 2,054 در 617 پست

    Rep Power
    87
    Array

    RE: مشکلات پدر و مادرم

    شما خیلی محترمانه به مادرتون بگید که دیگه نمی تونید تو این مسایل دخالت کنید. ترجیح می دید که بکشید کنار و بذارید که خودشون مشکلشون را حل کنند.

    مادر شما فقط به عنوان واسطه از شما استفاده می کند، نه اینکه به خاطر اطلاعات کم یا تجربه و ... نیاز به حضور شما داشته باشد. منظورم این است که بدون شما هم می تواند کارهایش را انجام دهد. پس نیازی به دخالت یا کمک شما در این قضیه نیست.

    به نظر من بهتر است کنار بکشید.

  16. 6 کاربر از پست مفید بهشت تشکرکرده اند .

    بهشت (دوشنبه 25 بهمن 89)

  17. #9
    عضو فعال آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات پدر و مادرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط sisili
    سلام
    بهتون تبریک میگم به خاطر صبری که داشتین. واقعا جای افرین داره.
    اما دوست عزیز تا همین جاشم اشتباه کردید که وسط دعواها قرار گرفتین. بالاخص دعوای پدر و مادر.
    بهترین کار اینه که برین پیش مشاور تا سعی کنید اثرات مخربی که دعواهای پدر و مادر از بچگی رو شما داشته رو حداقل کم رنگ کنید.
    خیلی ممنون از شما.

    خیلی بچه تر از این بودم که بخواهم تصمیم بگیرم وارد شدن به این کار صحیح یا غلط است. وقتی هم که بزرگتر شده بودم راه دیگری نداشتم. مادرم خیلی تنها بود و خودش هم زیاد توانایی تصمیم گیری های درست را نداشت. هیچ کس دیگری هم نبود که بخواهد کمکی به ما کند.

    ولی باید روزی پیش یک مشاور بروم. گفتم اول از این سایت کمک بگیرم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهشت
    شما خیلی محترمانه به مادرتون بگید که دیگه نمی تونید تو این مسایل دخالت کنید. ترجیح می دید که بکشید کنار و بذارید که خودشون مشکلشون را حل کنند.

    مادر شما فقط به عنوان واسطه از شما استفاده می کند، نه اینکه به خاطر اطلاعات کم یا تجربه و ... نیاز به حضور شما داشته باشد. منظورم این است که بدون شما هم می تواند کارهایش را انجام دهد. پس نیازی به دخالت یا کمک شما در این قضیه نیست.

    به نظر من بهتر است کنار بکشید.

    شما درست می گویید. برای خود من بهترین کار این است که کنار بکشم.
    ولی ...

    ولی ترسم از این است که اگر پای وکیل وسط بیاید خیلی اوضاع خراب شود. امیدم این است که اگر خودم قضیه را مدیریت کنم، بالاخره دیر یا زود پدرم مهریه را بدهد و خانه هم به فروش رود.

    یادم است وقتی که برای طلاق برای اولین بار وکیل مادرم با پدرم تماس گرفته بود، پدرم تلفن را قطع کرده بود. و آخر سر هم وکیل مادرم نتوانست با پدرم مذاکره کند. حتی در آخر طوری شد که من واسطه بین پدرم و وکیل مادرم شده بودم!!! مثلا وکیل مادرم پیشنهادی می داد و می گفت برو به پدرت فلان چیز را بگو. الآن که فکر می کنم خنده ام می گیرد!!!

  18. 2 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (دوشنبه 01 اسفند 90)

  19. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 تیر 98 [ 05:40]
    تاریخ عضویت
    1389-9-30
    نوشته ها
    1,362
    امتیاز
    19,687
    سطح
    88
    Points: 19,687, Level: 88
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 163
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    7,910

    تشکرشده 7,657 در 1,487 پست

    Rep Power
    152
    Array

    RE: مشکلات پدر و مادرم

    ممنون از همدردیتون.

    هیچ کس دیگه ای نیس بجای شما پا در میونی کنه؟

  20. کاربر روبرو از پست مفید دختر مهربون تشکرکرده است .

    دختر مهربون (یکشنبه 24 بهمن 89)


 
صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.