سلام
نبودید کجا بودید؟
با اجازه ی بزرگترها می خواستم این تاپیک رو اختصاص بدم به این که اگر کسی دوست داشت علت غیبتش رو توی این قسمت بگذاره اخه غیبت من چندتا علت داشت و هرچی فکر کردم دیدم توی اون جای فیسقلی جا نمی شه .حالا اگر سرتون رو درد نیارم گوش بدید !لطفا!
قبل از هرچیزی بگم خیلی دوست دارم زیباده بیاد و این جا رو مزین کنه !چون دلم براش تنگ شده.راستی کسی از اون خبر داره ؟اخه ناسلامتی ایشون مدیتور بودند.
القصه!
اخه برق حرفهای طاهره منو گرفت (توجزءکدام دسته ای؟)گفتم بعد نیست یه امتحانی بکنم ببینم اگر من چندروز توی تالار نیام نبودم تاثیری داره یا نه!
دیدم نه والله ...
بود و نبودم یکیه . به خودم گفتم ای دل غافل نکنه توزندگیمم این قدر کم مفیدم که باشم و نباشم یکی باشه.
وبعد از این که به خودم امید دادم و 180 درجه به نفع خودم گردندم گفتم نه دیگه
حتما.....انشاءلله که بچه ی خوبی بودم.:P
ولی جدای از شوخی راستش وقتی دیدم جریان زندگی توی این دنیای مجازی این قدر قشنگ ادامه داره.همه راه خودشون رو می رن و این درو اون درزدن های تو وبالا و پایین پریدن هات خیلی چیزی رو عوض نمی کنه سخت به فکر فرو رفتم گفتم چرا ما ادمها توی زندگیمون فکر می کنیم ما محوریم و همه چیز به ما بستگی داره چرا اینقدر من !
چرا فکر می کنم اگر یه روزی نباشم فرزندم نمی تونه زندگی کنه ؟چرا فکر میکنم این منم که باید همه چیز رو تغییر بدم .نه بحثم سر ناامید بودن ودست روی دست گذاشتن نیست .سر اینه که چرا اینقدر به خودم سخت می گیرم .چرا حرص ؟چرا جوش؟چرا خودم رو خفه می کنم ؟درحالی که اگر چشمهامو ببندم و خودم را این میان حذف کنم می بینم همه چیز به چه قشنگیی جریان داره پس راحت می شم اروم می گیرم دیگه فشار خونم بالا نمی ره تن صدام میاد پایین دیگه به فردا فکر نمی کنم و....
اره درعین این که به این «منم»بها می دم و برای وجودش ارزش قائلم باید از همین من رها شدو ترکش کرد و به یه جای بالاتراز این ها وصلش کرد!(ای خدا کاش به من هم یاد می دادی این پریدن رو!)
وتازه یه چیز دیگه که توی این چند روز غیبتم یاد گرفتم این بود که توی تالار یه بحث داشتیم راجع(گوش کردن )فکر کنم خانم فاطیما زحمت اون رو کشیده بودن .من برای خودم عملیاتیش کردم.یعنی وقتی ساکت بدون اینکه حرفی بزنم یه گوشه نشستم و فقط به حرفها و عمق اونها فکر می کردم می دیدم خیلی بهتر می تونم این پیام این گفتگو ها رو دریابم و استفاده ببرم.
وقتی درگیر بحث میشم و دنبال واژه ها و کلمات می گردم ذهنم مشغوله و تمرکزم روی اثباته ولی وقتی ذهنم را فقط درگیر درک بهتر کنم اینه که بهتر هم می فهمم .(ولی خودمونیم هااااسخته ادم یه هفته حرف نزنه!ولی مفیده!)
موفق و پاینده باشید![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)