مردی با یک شاخه بامبو !
جامعه تغییر زیادی نسبت به قبل کرده ، تقریبا نگاه ها عوض شده . مثلا چند سال پیش خانم ها چه مانتو یی می پوشیدند یا چه چادرهایی سر میکردن – یا همینطور اقایون چه شلوارهایی !
زندگی ها نوع دیگه ای بود .....
به مرور زمان همه دستخوش اتفاقات تازه ای شده !
چیزی که برای من ( جدای از در نظر گرفتن جنسیت ) جالب ، نوع رفتار و عملکرد زنان جامعه ما در عصر حاضره !
اگر فرزنذ هستید به رفتار مادرتان اگر مادر هستید رفتار خود و مادرتان و اگر مرد یک زندگی هستید به ر فتار و کنش و واکنش همسرتان خوب دقت کنید .
گویی بین یک فرهنگ ایرانی – اروپایی – امریکایی گیر افتاده اند .
گاهی رفتارها بوی غرب زدگی گاهی مدل سنت گرایی و گاهی خرافه گویی را تداعی میکند .
و شاید بشه گفت : این رو میشه از ویژگی های عصر حاضر دونست ، که زندگی رو دچار شتاب زدگی میکنه که این شتاب زدگی فرصت تفکر و تامل و از ما گرفته ، و حاصل این روند بیگانگی با خویشتن و جهان خارج از خویشتن است و آنچه دردناک تر است بیگانگی با عالم درون ( خود ) است .
تغییر و تحولت مختلف از گذشته تا به حال ، اتفاقات زیادی رو رقم زده است .
انقلاب روسیه ، رنسانس ایتالیا ، جنگ های ویتنام ، دوران های استعمارگران ، و .... که دور از این آب و خاک به وقوع پیوسته سرگذشت زنان و مرد پدید آورده که امروز ب ، زنان نیز در کنار مردان بدون هیچ تفاوتی کار میکنند و زندگی می چرخانند .
در کشور ما گویی ، از هر قسمت و هر نقطه ای از دنیا لگو برداری شده و فرهنگی همچون آش شله قلمکار درست شده که زنان جامعه ی ما که مادران جامعه را تشکیل می دهند را دچار ویروس کرده !
{
خانواده نخستین نهاد اجتماعی است. اکثر افراد در خانواده بدنیا میآیند و در خانواده نیز میمیرند. خانواده شالوده حیات اجتماعی محسوب گردیده و گذشته از وظیفه تکثیر نسل و کودک پروری برای بقای نوع بشر وظایف متعدد دیگری از قبیل تولید اقتصادی ، فرهنگ پذیر کردن افراد را نیز بر عهده دارد. بنابراین خانواده عامل واسطهای است که قبل از ارتباط مستقیم فرد با گروهها ، سازمانها و جامعه نقش مهمی در انتقال هنجارهای اجتماعی به وی ایفا مینماید. از سوی دیگر با توجه به اینکه خانواده با نظام پایگاهی جامعه در ارتباط است، موقعیت فرد نیز تا حدودی مبتنی بر موقعیت اجتماعی خانوادهاش خواهد بود...
}
{
تعریف و نگرشی که به خانواده در یک جامعه وجود دارد با جوامع دیگر تفاوتهای زیاد و در بعضی مواقع بنیادی دارد. نوع ازدواج ، روابط زناشویی ، شیوه فرزندپروری و … در فرهنگ شرقی بویژه در فرهنگ ایرانی اسلامی با فرهنگهای غربی تفاوت بنییادی دارد. همچنانکه در درون یک جامعه نیز خرده فرهنگهای مختلفی وجود دارند که شیوهها و سنتهای مخصوص خود را دارا میباشند
}
می خواهیم نیم همچون این باشیم و نیمی همچون آن !
رفتارهای کودکان جامعه ما دچار تغییر و تحول است .
پسران به جایی اینکه به پدرشان نگاه کنند به زبان مادرشان نگاه میکنند .
دختران در این موضوع مبرا هستند ...
اما پسرانی که باید در این جامعه مردان آینده بشوند ، بره هایی سفید و خوشگل و ناز برای مادرشان شده اند .
نوجوانی که تازه در حال کوچ کردن از مرحله ی کودکی به نوجوانی است اصلا به مردی کوچک تبدیل نشده بلکه همچون برده ای رام است که هیکل بزرگ کرده .
اینها شاید حرف هایی ساده ، به نظر بیاد اما در آینده همین سادگی ها به سادگی دادگاه های طلاق ما رونق و فزونی همراه خواهد کرد .
نسل گذشته ، پدران ما بدون تردید از کودکی کار کرده اند حال چه کم چه زیاد !
و این خصلت مرد بودن رو از کودکی یاد گرفتند و با اون خو گرفتند ......
جوانی که هیچ چیز نمی داند جز نگاه مادرش ....
حال اعمال نفوذ مادرانه که تلفیقی از خرافه بافی و اروپایی نمایی و امریکایی پروری به مادر دست می دهد که نه پسرم اگر فلان کار را می کند اشکال ندارد ... یا فلان کار کلاس ندارد !
گاهی فکر کنم خود شما هم به این فکر افتاده اید که چرا مامانم یا فلان خانم ، این کار رو کردا !
کم کم عجایب بیشتر خواهد شد !
وقتی مادران پسران رو همچون دختران در آغوش خود بزگ کردند و چیزهایی غیر متعارف رو به دید روشن فکری نگاه کردند ، زمینه ساز این آمارهای قشنگ چه در ازداج و چه در طلاق هستیم .
بسیار حرف دارم که نمیدونم چه طور بیان کنم .....
و این زخم وقتی دهان باز کرد که یک خانواده رو در خیابان دیدم که مادر خانه در حال امر و نهی کردن بود و مرد با دست گرفتن یک شاخه بامبو که همسرش خریده بود فقط به اتمام خرید فکر میکرد و وقتی تقویت شد که به بررسی اکثر افراد پرداختم و فهمیدم که .......
علاقه مندی ها (Bookmarks)