به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 اسفند 89 [ 08:19]
    تاریخ عضویت
    1389-10-06
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    1,654
    سطح
    23
    Points: 1,654, Level: 23
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    Post میخوامش ولی ....!

    سلام خدمت همه دوستان عزیز!
    من یه پسر 16 ساله هستم. یه مشکل بزرگ دارم امیدوارم بتونین کمک کنین!
    وقتی از یه دختری یه کم خوشم بیاد بهش نگاه میکنم ولی بعد از چند ثانیه دوباره به حال قبلم بر می گردم و سرم رو بر می گردونم. دخترای هم و سن سال خودم هم خیلی زیادی بهم خیره میشن (حالا بهر دلیلی برام مهم نیست...)
    زمانی هم که به دختری خیره میشدم فقط به عنوان غریبه نگاهش میکردم و بس...!
    اما یک نفر از همین دخترا با همه فرق داشتش. دختر یکی از فامیل هامون بود. ولی چون تو یه شهر دور نسبت به ما زندگی میکردن خیلی کم رفت و آمد داشتیم. طوری که من چندبار بیشتر ندمیش. ولی متأسفانه/خوشبختانه با همین چندبار دیدار نسبت بهش حس عجیب و غریبی داشتم حس میکردم از جنس خودمه مال خودمه یه روزی مال من میشه!
    اونم بدجوری منو میخواست..! بعدا خودش اینو بهم گفته بود. ولی من از برق چشماش اینو حس میکردم.
    خلاصه یه جوری بهش گفتم که دوسش دارم و اونم همینو گفت. چون از هم دور بودیم ارتباطمون شده بود تلفن و پیامک! اولاش روزی چند بار بعدش هر شب بهم اس میدادیم و حال و احوال و.... تا برسه به ابراز عشق.
    خلاصه بدجوری عاشق هم شدیم.

    اما یه اشتباه بزرگ کردم : اونم اینکه عشقمو زیادی ابراز کردم...! هر روز بهش می گفتم دوست دارم و اونم از من بدتر!!!!

    سه ماهی گذشت...! قرار شد با خانواده بیان نزدیک ما (البته نه خونه ی ما) با هم برنامه ریزی کردیم که همدیگرو ببینیم ولی نشد. بازم بیخیال نشدم رفتم در خونه مادربزرگش اینا!!!!
    گفتم بیا دم در! عشقم اون موقع نمی تونست بیاد دم در اما درست بهم توضیح نداد منم عصبانی شدم. یه چیزایی بهش گفتم و اومدم...! ای کاش نمیگفتم!

    در اثر همین ابراز عشق زیادی و دعوا ، گفتش از من زده شده....!
    منم خیلی دوسش داشتم و وابسته شده بودم و برای اون غرورو از ریشه کنده بودم.

    یه هفته ای همش از می خواستم که برگرده...! اما متأسفانه دخترا نسبت به پسرا خیلی مغرورترن..! ظاهرشون یه چیز دیگه میگه ولی باطنشون....!
    یه ماهی هست که از این قضیه قهری میگذره!

    من هنوزم حس میکنم دوسش دارم... ولی هرچقدر بهش میگم... فایده نداره.

    حالا میخوام از شما بپرسم به نظرتون من چیکار کنم؟!

    لطفاً به سن من گیر ندین چون که خودم کامل دربارش برنامه ریزی کردم و مشکلی نداره. فکر کنین مثلاً 20 سالمه!


    ممنونم از همتون داداشای گل و آجی های گلم!

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 آذر 91 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1389-8-28
    نوشته ها
    725
    امتیاز
    3,175
    سطح
    34
    Points: 3,175, Level: 34
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,056

    تشکرشده 2,054 در 617 پست

    Rep Power
    87
    Array

    RE: میخوامش ولی ....!

    شما باید این را به عنوان یه تجربه ی کوچولو بزارین یه جا تو ذهنتون که تو زندگیتون ازش استفاده کنید.

    1- قبل از رسمی شدن و قطعی شدن ارتباطتون با یک خانم ابراز عشق و علاقه نفرمایید.
    2- بعد از رسمی شدن در ابراز علاقه جانب اعتدال را نگه دارید.
    3- موقع عصبانیت تصمیم نگیرید و حرف نزنید. حرفی که زده شد به این راحتی ها قابل پس گرفتن نیست( شاید هیچوقت )

    اون خانم و عشقش را هم فراموش کنید. حتی اگر 20 ساله باشید فعلا برای زندگی مشترک زود است.

  3. 17 کاربر از پست مفید بهشت تشکرکرده اند .

    بهشت (سه شنبه 07 دی 89)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 بهمن 91 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    4,847
    سطح
    44
    Points: 4,847, Level: 44
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,967

    تشکرشده 1,971 در 570 پست

    Rep Power
    81
    Array

    RE: میخوامش ولی ....!

    داداش من اول بگو ببینم این چه اسمیه که واسه نام کاربریت انتخاب کردی ؟

    ببین حتی خودتم میدونی سنت واسه عشق و عاشقی و ازدواج و دوست داشتن زوده اما به ما میگی گیر ندین به سنم!
    عزیز من تو الان باید بیشتر از هر چیزی به درس ومدرسه ات برسی و به جای برنامه ریزی واسه سنت واسه دانشگاهت برنامه ریزی کنی

    آخه 16 سالگی کی وقت ابراز عشق و محبته داداش گل ؟

    مشکلت الان برگردوندن اون دختر نیست بلکه کارت از ریشه اشکال داره چون سنت واسه این حرفا ، اوه ه ه خیلی کمه و باید تا حدود 8-9 سال دیگه از فکرش بیای بیرون و بیخودی زمان پر ارزشت رو از دست ندی!

    خودتو معطل نکن و مغزت رو با این افکار بهم نریز از الان

    بابا نکنید این کارا رو ،

  5. 6 کاربر از پست مفید فرانک1389 تشکرکرده اند .

    فرانک1389 (سه شنبه 07 دی 89)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 08 شهریور 93 [ 17:14]
    تاریخ عضویت
    1389-10-03
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    2,802
    سطح
    32
    Points: 2,802, Level: 32
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    10

    تشکرشده 10 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: میخوامش ولی ....!

    داداش عزیزم
    حداقل برای منی که تو سن زود عشقو عاشقیو تجربه کردم به عنوان نصیحت بهت میگم الان از فکرش بیا بیرون....وقتی ضربه میخوری دیگه نمیشه کاریش کرد و مسلما تو اکثر تصمیم گیریهای مهم زندگیتم تاثیر میذاره!
    الان که سن 23-24 سالم برای پسرها بچه میدونن چه برسه به تو....حالا خود دانی من به عنوان عضو کوچیک این انجمن وظیفه دونستم تجربه مو بهت بگم فرقی نمیکنه جنسیتمون فرق داره مهم اینه تو این زمینه تجربه ها بیان بشه.....من که درس دانشگامو تموم کردم وشاغل هم هستم احساس میکنم با 24 سال سن شاید دارم زود تصمیم میگیرم اماتو ...امیدوارم تو زمینه های دیگه چنین تلاشیو هم داشته باشی نه فقط چنین مواردیو

  7. 3 کاربر از پست مفید bspring تشکرکرده اند .

    bspring (سه شنبه 07 دی 89)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 اسفند 89 [ 08:19]
    تاریخ عضویت
    1389-10-06
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    1,654
    سطح
    23
    Points: 1,654, Level: 23
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: میخوامش ولی ....!

    مرسی از همه ی داداش ها و آجی های گل!

    حدس میزدم که جوابتون چی باشه! شکر خدا فکر کنم داره حل میشه...!
    من یه جورایی با همه فرق دارم. تقریباً تا سن شصت هفتاد سالگی واسه خودم برنامه دارم و برنامه ریزی کردم (البته اگه عمر امون بده).

    بازم میگم از همه ممنونم.

    یکی از دوستان میخواستند بدونن من چرا این نام کاربری رو انتخاب کردم. یه سر به سایت دراگون تولز بزنین.
    www.dragontools.ir

    برنامه نویسش خودم بودم!!!!
    لطفاً نظرتون رو هم بگین.

    بای!

  9. کاربر روبرو از پست مفید dragontools تشکرکرده است .

    dragontools (چهارشنبه 08 دی 89)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 04 بهمن 91 [ 14:15]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    4,847
    سطح
    44
    Points: 4,847, Level: 44
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 103
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,967

    تشکرشده 1,971 در 570 پست

    Rep Power
    81
    Array

    RE: میخوامش ولی ....!

    با این صحبتهایی که میکنید و یا این تخصصی که دارید پس 16 سالتون نیست!
    دیگه این تنها چیزیه که من میتونم بگم

    آینده خوشی رو برات اروز میکنم

  11. کاربر روبرو از پست مفید فرانک1389 تشکرکرده است .

    فرانک1389 (چهارشنبه 08 دی 89)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 اسفند 89 [ 08:19]
    تاریخ عضویت
    1389-10-06
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    1,654
    سطح
    23
    Points: 1,654, Level: 23
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: میخوامش ولی ....!

    سلام !
    بنظرتون چه دلیلی داره من دروغ بگم؟!

    دقیقاً متولد 1373/12/26 هستم.

  13. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اردیبهشت 92 [ 12:37]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,234
    امتیاز
    8,567
    سطح
    62
    Points: 8,567, Level: 62
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 183
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    277

    تشکرشده 281 در 126 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: میخوامش ولی ....!

    برادر خوب یکی از نشانه های بلوغ عاطفی کنترل احساسات و هیجان و اندیشیدن منطقی است. آدم های بالغ و منطقی می دونند که باید در حال زندگی کنند نه در آینده و گذشته ولی شما :
    نقل قول نوشته اصلی توسط dragontools
    من یه جورایی با همه فرق دارم. تقریباً تا سن شصت هفتاد سالگی واسه خودم برنامه دارم و برنامه ریزی کردم (البته اگه عمر امون بده).
    که به نظر من همین جمله نشون دهنده به بلوغ عقلی و عاطفی نرسیدن شماست.
    و اکثر نوجوان های هم سن شما ( حتی خود من وقتی سن شما بودم ) خود را کامل و بزرگ می دونند و فکر می کنند با همه فرق دارن
    عزیز من همیشه توی حال زندگی کن و سعی نکن بیشتر از حدی زود بزرگ بشی. هر دورانی تکمیل کننده دوران بعد زندگی که باید بذاری همه چی سر جای خودش و به وقتش سپری بشه.
    حتی اگه شما به بلوغ عاطفی رسیدی فکر می کنی طرف مقابلت یک دختر نوجوان هم مثل شما فکر می کنه؟؟؟ و تا سن 30 سالگی احساساتش با ثباته؟؟؟؟؟
    کمی منطقی و عاقلانه تر تفکر کنید.
    و 100 آفرین بابت دانش خوبی که دارین. الان سن یادگیری و آموزش است و برنامه ریزی تصیلی برای آینده نه برنامه ریزی عاطفی .
    تمام این ها نصیحت های یک خواهر بود . موفق باشی.

  14. 3 کاربر از پست مفید نازنین غ تشکرکرده اند .

    نازنین غ (پنجشنبه 09 دی 89)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 اسفند 89 [ 08:19]
    تاریخ عضویت
    1389-10-06
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    1,654
    سطح
    23
    Points: 1,654, Level: 23
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: میخوامش ولی ....!

    مرسی آجی جون!

    راستی بهتون یه خبر خوش بدم. خانم فهمید چقدر دوسش دارم خودش برگشت...!

    از تک تکتون ممنونم!

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 دی 89 [ 20:01]
    تاریخ عضویت
    1389-10-09
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    1,566
    سطح
    22
    Points: 1,566, Level: 22
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Red face RE: میخوامش ولی ....!

    سلام دوستان! ((آقای dragontools سلام!))
    با اینکه من جز دوستان این سایت نیستم و تازه عضو شدم ولی خوشحالم که تونستین دوباره خانومتون رو برگردنین!
    اومدم تا با این پیامم بهتون بگم حالا که دوباره این فرصت بهتون داده شده،سعی کنین با رفتارایی که به ضررتون هست این شرایط رو بحرانی نکنید!
    من خودم از این رفتارای ناگهانی آقام خیلی اذیت شدم ولی هیچ وقت دم نزدم،چون دوسش دارم و می خوام که باهاش باشم. تنها کسی که با وجودش آروم میشم اونه.
    با اینکه خیلی دوسش دارم و منی که یه دختره محجبه ام! ولی داره رابطمون به آخر میرسه.
    از خدا خواستم که واسم نگهش داره،تو عاشورا هم خیلی از حضرت زینب(س) خواستم.
    واسمون دعا کنید(نه تنها واسه من و آقام! واسه همه جوونای عاشقی که از عشقشون جز صداقت و همدردی چیز دیگه ای نمی خوان!) مرسی


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.