گفت : نمی دانم می خواهی چه بگویی !!
گفتم : آنچه من به عقل ناقص خودم یافته ام این است که نه خدا که ما شیطان را دراین ماه در بند می کنیم
گفت : اگر چنین می توانیم پس چرا در ماه های دیگر چنین نمی کنیم ؟
گفتم : اتفاقاً با همینجاش کار دارم و بر همین نقطه متمرکز ماندم که رمز این ماه چیست که ما با ورود به آن می توانیم شیطان را
اسیر کنیم و اورا در صورت روزه دار بودن می شود که کمترین تسلط را بر ما نداشته باشد.
گفت : رمزش چیست ؟
گفتم : تو روزه می گیری مگر نه ؟
گفت : آری
گفتم : یعنی چه کار می کنی ؟
گفت : نمی خورم و نمی آشامم از اذان صبح تا مغرب و این ظاهر روزه داری است ، باطنش هم حفظ حواس از خطا و گناه است .
گفتم : خطا و گناه چیه ؟
گفت :هر آنچه خدا نهی و ممنوع کرده باشد
گفتم : چرا روزه می گیری ؟
گفت : واجب است
گفتم : یعنی چی ؟
گفت : یعنی خدا دستو داده ازاذان صبح تا مغرب نخوریم و نیاشامیم
گفتم : رمزش همینه
گفت : کمی واضح تر بگو
گفتم : شده در طول روزها روزه گرسنه یا تشنه ات شود ؟ در مجاورت آب و غذا بوده باشی و میل پیدا کرده باشی ؟
گفت : آری فراوان بخصوص در گرمای تابستان
گفتم : چرا نخوردی ، نیاشامیدی ؟
گفت : روزه ام باطل می شد
گفتم : باطل می شد ، چه اشکال داشت تو هم گرسنه بودی هم تشنه و نیاز به غذا و آب داشتی چه اشکال داشت روزه ات را می خوردی ؟
گفت : نمی شود ، گناه است
گفتم : یعنی چی گناه است !!!!
ادامه دارد ................
.
علاقه مندی ها (Bookmarks)