مشکلم را چگونه حل کنم؟

[gilas]

ba salam
man ye moshkele kheili bozorgi daram v nemidonam bahash che jori kenar byam.man 24 salame.alan be modate ye sale ke ba pesari dos shodam .hamdigaro faghat 2 bar didam.vali har roz baham telfoni harf mizanim.2tayimon beham vaghean vabaste shodim.hamdigaram dos darim.faghat moshkel injast ke dos pesaram bekhatere karesh bayad be ye keshvar dige safar kone v momkene safaresh tolani beshe.on alan 30 saleshe.vali khob alan mogheyate ezdevaj nadarim.chon on hanoz karesh malom nist.v ta karesh dorost nashe ezdevajam nemitonim bokonim.vali rabeteye ghalbi ke baham darim be man ejaze nemide ke behesh fekr nakonim.dar zemn ma ahle ye shahr nistim. v inkaro sakht tar karde.hata ye bar khastam velesh konam vali natonestam.onam nemitone.mige hala baham dostim dige.az tarafe dige man nemitonam vaghti ba on dostam be pesare digeyi vase ezdevaj fek konam.v chizi ke hast nemidonam ke ta chan sal dige mitonam ba on ezdevaj konam.lotfan komakam konid.man bayad chekar konam?
__________________________________________________ ___________________

با سلام
من يه مشكلِ خيلى بزرگى دارم و نميدونم باهاش چه جورى كنار بيام.من ۲۴ سن دارم.الان به مدت يه سال كه با پسرى دوست شدم .همديگر رو فقط ۲ بار ديدم.ولى هر روز باهم تلفنى حرف ميزنيم بهم واقعا وابسته شديم.همديگرو دوست داريم.فقط مشكل اينجاست كه دوست پسرم بخاطر كارش بايد به يه كشور ديگه سفر كُنه و ممكنه سفرش طولانى بشه.اون الان ۳۰ ساله شه.ولى خوب الان موقعيت ازدواج نداريم.چون اون هنوز كارش معلوم نيست.و تا كارش درست نشه ازدواج نميتونيم بكنيم.ولى رابطه ى قلبى كه باهم داريم به من اجازه نميده كه بهش فكر نكنيم.در ضمن ما اهلِ يه شهر نيستيم. و اينكارو سخت تر كرده.حتى يه بر خواستم ولش كنم ولى نتونستم.اونم نمى تونه.ميگه حالا باهم دوستيم ديگه.از طرف ديگه من نمى تونم وقتى با اون دوستم به پسر ديگه اى واسه ازدواج فكر كنم.و چيزى كه هست نميدونم كه تا چند سال ديگه مى تونم با اون ازدواج كنم.لطفا كمكم كنيد.من بايد چكار كنم؟

[keyvan]

سلام،
gilas گرامي، به كلبه همدردي خوش آمديد؛

لازم ميدانم نكته اي را براي شما توضيح دهم

طبق قوانين كلي تالار همدردي
تایپ غیر فارسی ممنوع
مطالب ارسالی باید به زبان فارسی بوده و با حروف فارسی تایپ شود لذا هر گونه ارسالی كه به صورت فینگلیسی تایپ شده باشد سریعا حذف خواهد شد. شما برای فارسی کردن متون فینگلیسی خود می توانید از این لینک استفاده کنید :
نحوه تبدیل متون فینگلیسی به فارسی

متن شما را به فارسي تغيير دادم

[rroogg]

راجع به مشکلت ... به احتمال 90 درصد در این رابطه به جائی نمیرسی...اگه توی این یه سال رابطه جنسی داشتین که به احتمال 99.99درصد فاتحه اش خونده س اگه هم نیست بزودی پیشنهادشو دریافت میکنین....

اگر هیچیک از این مسائل نبوده و قضیه ازدواج جدی بود و تا حالا سر دووندن نبوده و پاسخ های مبهم.... اونوقت شاید بتونی ته این رابطه چیزی ببینی...

یه معیار خوب هم اینه که خودتو بسنجی ببینی تو این رابطه چقدر ارزش داشتی؟ و چقدر واسه خودت ارزش قائل هستی...

عشق رو ما خودمون دامن میزنیم.... و خیلی چیز ماورائی ای نیست...یه مقاله هم راجع به وابستگی و دلبستگی توی تالار هست پیداش کنین و بخونین..

موفق باشین

[فرشته مهربان]

سلام

آشنایی شما چطور بوده ؟ آیا اینترنتی ؟

با آنچه شما شرح دادید بهترین کار رها کردن و بیرون اومدن از این ارتباطه چون سرانجامی نداره که خوشایند باشه و هر چه بیشتر ادامه دهید بیشتر آسیب می بینید .

[gilas]

با سلام

من مشکلمو قبلا مطرح کردم.راستشو بخوایین من با این اقا رابطه ی جنسی نداشتم.رابطمون فقط قلبی بوده.همدیگرم دوس داریم.ولی میگم شرایط جور نیست که الان کنار هم باشیم.این اقا هم خیلی مسئول میگه من میترسم بگم منتظرم بمونی ولی کارام خوب پیش نره.میگه بزار ببینیم خدا چی میخواد.2 تاییمونم بچه نیستیم که اشتباه کنیم.اون 30 سالشه.خیلی هم با شخصیت.منم 24 سالمه.در ضمن من ادم معتقدیم.اونم تا حدی معتقد.شاید این رابطه در اینده نتیجه بده ولی الان چیزی درست نمیشه.شاید 3 سال دیگه/هیچی معلوم نیست.من بخاطر همین نگرانم.البته ما اینترنتی اشنا شدیم ولی رابطمون از این رابطه های مسخر ه ی اینترنتی نیست.ما همه چیو رعایت کردیم.حتی مادرامونم در جریانن.ولی من بازم نمیدونم چیکار کنم.الان رابطمو کمترش کردم ولی اون نمیخاد تموم کنیم.میگه بزار ببینیم خدا چی میخواد.ممنون میشم کمکم کنید.

[فرشته مهربان]

بهترین کار برای شما اینه که با خانواده ها مشورت کنید و ببینید راه حل اونها چیه ، مثلاً اگر از همه جهت معیارهاتون با هم منطبقه ایشون میتونه با خانواده اش خواستگاری بیاد و نهایتاً عقد کنید و شروع زندگی مشترک زیر یک سقف را منتظر باشید تا شرایطتون آماده بشه .

راه عاقلانه و بدون بلاتکلیفی اینه .

[gilas]

با سلام
ممنونم بخاطر راهنماییتون.ولی بازم باید بیشتر فک کنم.من مطمئنم وجود هیچ ادمی تو زندگی ادم بی دلیل نیست.من دختری نبودم که اهل دوستی با پسر باشم.امیدوارم خدا کمکم کنه و زودتر راهیو جلو پام بزاره.در ضمن پدر من ادم سختگیریه.مطمئنم الان این اقا رو با این شرایطش قبول نمیکنه.ایشون اول باید تکلیف کارشو تو ایران مشخص کنه و من مطمئن بشم حتما تو ایران میمونه.وگرنه خانواده ی من موافقت نمیکنن با ازدواجمون.در ضمن ایشون خودشم تا تکلیفش مشخص نشه که خواستگاری من نمیاد.ولی بهم ثابت کرده که دوسم داره.میدونم باید رابطمو کم کنم تا ببینم چی میشه ولی این کار برام سخت.اگه میشه راه حلی برا این کار بهم بگید..........ممنونم.

[baran.68]

سلام
بهترین راه اینه که سعی کنی خانواده رو متقاعد کنی که اجازه بدن شما عقد کنید بعد ایشون به دنبال کارشون باشن .
اگر فکر می کنی که چنین چیزی امکان نداره ، پس اینو بدون که معلوم نیست این آقا چند سال دیگه شرایطش فراهم بشه که تازه بیاد خواستگاری و تازه اون موقع هم معلوم نیست که پدر شما سخت گیری کنه . در هر صورت راه درازی در پیش هست و شما امروز کاملا احساسی هستید و ممکنه تصمیم بگیرید که سالیان درازی رو از دست بدید .
اما احساسی تصمیم نگیرید و فرصت ها رو از دست ندید و اگر موردی پیش اومد به خاطر آینده ای نامعلوم از دست ندید.


گیلاس جان چرا برای هر پستت یک تاپیک جدید باز می کنی ؟، می تونی همین جا دوباره پست بزنی پس دوباره تاپیک باز نکن و همین جا جواب بده .

[keyvan]

gilas گرامی لطفا" از ایجاد تاپیکهای متعدد خودداری کنید؛ شما از شب گذشته تا کنون 3 تاپیک در خصوص مشکلتان ایجاد نموده اید

[rroogg]

من مطمئنم وجود هیچ ادمی تو زندگی ادم بی دلیل نیست

نمیتونین مطمئن باشین! ولی میتونین مطمئن باشین که خودتون دلیلش هستین....