
نوشته اصلی توسط
gole maryam
به نظر من هیچ چیز قشنگی تو این دنیا وجود نداره که بخوایم به خاطرش از اومدنش خوشحال باشیم
سلام
يه اصطلاحي داريم به نام "
خود ميان بيني". و اين كم و زياد در همه ما وجود دارد، و به تناسب آن زندگي ما محدود مي شود.
يعني دنيا را صرفا از طريق يك دريچه تنگي به نام من فقط و فقط بتوانيم ببينيم.
حالا بستگي به اين دريچه (بخوانيد برداشت من و ديد من)دارد، كه زيبا، يا نازيبا، هدفدار يا بي هدف ببينيم.
اما اگر بتوانيم لحظه اي آفرينش را نه از محور خودمان و دريچه نگاه خودمان، نه از دريچه حس يا فكر يا نگرش خودمان بنگريم. آن وقت ممكن است فهم ديگري از آفرينش به ما دست بدهد.
حالا انسان گرا ها مي گويند احترام گذاشتن به برداشتهاي ديگران و ديدن از منظر همه افراد و پديده ها.
اما افراد مذهبي مي گويند نگاه به آفرينش از دريچه وحي و صاحب هستي. يعني تصويري كه خود خدا از اشياء و جهان و هستي رسم مي كند.
هدف از آفرينش و چرايي آن،مقوله اي نيست كه تنها با ابزار تفكر شخصي به كنه آن پي ببريم. اما عقل و علم وسيله هاي ذيقيمتي هستند كه مي توانيم به عنوان ابزار در مسيرمان از آن بهره ببريم.مانند كشتي در اختيار ما هستند، اما هدف سفر را صرفا با وسايل نمي توان تبيين كرد.
مگر اينكه خود كشتي كامل و بي نقص باشد. (بخوانيد عقل بي نقص، و علم مطلق)
علاقه مندی ها (Bookmarks)